محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829446381
روایتی درباره دخترهای فراری در ترمینال غرب
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: روایتی درباره دخترهای فراری در ترمینال غرب
«مددجویی که از شهرستانی کوچک با پای خودش به مرکز ما آمد گفت پدرش به تازگی فوت کرده، مادر و سه خواهر و برادرش هم مثل خودش تحت فشار اقتصادی شدید بودند. به ما التماس میکرد او را به شهرش برنگردانیم. بعد از اینکه این خانم را به بهزیستی فرستادیم به مادرش زنگ زدم. باورم نمیشد، اما مادرش به خاطر فقر اقتصادی راضی بود دخترش همینجا بماند.»
آفتابنیوز : روزنامه «ایران» مینویسد: گروه هدف ما شامل دختران فرار، افراد بیخانمان، کودکان کار و معتادان است. ما چهار مددکاریم که در شیفتهای کاریمان که ۸ تا ۳ بعد از ظهر و ۳ تا ۱۰ شب است، ۳ بار در محوطه پایانه غرب، سالنها و نمازخانه گشت میزنیم و موارد را شناسایی میکنیم. برخی هم خودمعرفند و خودشان به ما مراجعه میکنند تا به کمپ یا مراکز مناسب معرفیشان کنیم. تعدادی از موارد را هم رانندهها، تعاونیها یا گشت انتظامات سالن، شناسایی میکنند.
مددکاران از تجربههای کاملاً متفاوت در پایانه غرب میگویند؛ مثلا فرار دختری که خانواده بسیار مرفهی داشته. او در مسیر مدرسه با یک کارگر جوشکار آشنا میشود و باهم تصمیم به فرار میگیرند. پدر و مادر تحصیلکرده دختر برای پیگیری به مرکز مداخله بحران مراجعه میکنند و کمک میخواهند. آنها به مددکاران میگویند که دخترشان به یکی از روستاهای همدان گریخته. مددکاران میگویند دلیل این فرار نداشتن ارتباط موثر عاطفی والدین بوده.
«رشت، انزلی، اردبیل، آستارا...» خانم انزلی؟ تبریز؟ کجا انشاءالله؟ اتوبوسهای اسکانیا مدل جدید، قدیم و ولوو به صف شدهاند. بوی دود، روغن سوخته، فلافل سرخ شده، تخم مرغ پخته؛ همان بوی آشنای ترمینال، همه جا پیچیده. رانندهها در انتظارمسافر. رویال هم داریم... صندلی خالی هم هست.... خانم...
بعضی مسافرها با ساک و چمدان دوان دوان به سمت اتوبوسشان میروند، اینجا در پایانه غرب، نزدیک میدان آزادی در میانه هفته هم بازار سفر، حسابی داغ است. اما مقصد همه مشخص نیست؛ دختر نوجوان گریه کنان به سمت اتوبوس میرود، اتوبوسی به مقصد یکی از شهرهای شمالی. زنی جوان هم با چادر مشکی و دمپایی دنبال او:«این بار نرو، تو رو خدا نرو، میری یه بلایی سرت میآد... هر چی باشه، اینجا خونته... نه پولداری نه هیچی آخه...» پای اتوبوس این حرفها را با هم میزنند.
هر دو اشک میریزند. راننده اتوبوس کلافه میخواهد کمی آن سوتر بایستند. سرش را تکان میدهد: «ای بابا موقع حرکت اعصاب ما رو هم خرد کردند. ماهی چند تا از اینا میبینم، معلوم نیست چه بلایی سرشون میآد. بعضیها هم هستند توی ترمینال، تو دستشویی و نمازخونه میخوابن. گشت اینجا پیداشون میکنه، میبره بهزیستی یا نمیدونم کجا؟ هیچ جا که خونه خود آدم نمیشه.»
راننده دو دختر جوان را که معلوم میشود، خواهرند صدا میزند. اولی ۱۶ ساله است و در جنوب تهران زندگی میکند. دختر هر روز از برادر بزرگترش کتک میخورد. بازویش را نشانم میدهد؛ کبود کبود است. با صدایی پر از بغض میگوید: «خسته شدم از این زندگی، میخوام برم یه جای دور زندگی کنم. برای خودم کاری دست و پا کنم.هر روز کتک، هرروز دعوا. دیگه تحمل ندارم.»
خواهر ۳۰ ساله، اما تنهایش نگذاشته و با دمپایی تا ترمینال دنبالش دویده. میداند اگر برود، سرنوشت نامعلومی دارد: «حرف توی گوشش نمیره، برادرم مریضه دست خودش نیست، یک جور مشکل اعصاب و روان داره. همهاش میافته به جون مادرم و این دختر اما آخه رفتن چاره نیست که. خونه ما چند تا کوچه پایینتراز خونه مامانمه. شوهر منم کارگره، دو تا بچه دارم، نمیتونم طولانی نگهش دارم.»
یکی از رانندهها کنار اتوبوساش ایستاده و گفتوگوی ما را میشنود: «من دختر جوون ببینم ساک نداشته باشه، اصلاً سوار نمیکنم اما همین همکارهای خودم، خیلیهاشون سوار میکنن. دیگه نمیگن آخر وعاقبت این دخترای طفل معصوم چی میشه؟ تازه بعضیها دسته جمعی فرار میکنن؛ ۵ نفر ۶ نفر. دیگه عقلشون نمیرسه چه بلاهایی سرشون میاد.»
دو دختر جوان راهی خانه سبز میشوند؛ مرکز مداخله در بحران شهرداری تهران در پایانه غرب. مددکارهای مرکز چند وقت بعد میگویند که دختر جوان پذیرفت به بهزیستی برود و نه خانه. دختران زیر ۱۸ سال را خانههای امن بهزیستی میپذیرند اما اگر دختری بالای ۱۸ سال باشد و به آنها مراجعه کند به مددسراهای شهرداری معرفی میشود. در پایانه غرب و جنوب این پایگاهها فعالند.
در خانه سبز چه میگذرد؟
چند مددکار در دفتر کارشان نشستهاند؛ در خانه سبز یا همان پایگاه خدمات اجتماعی شهرداری تهران، مکانی برای مداخله در بحران در پایانه غرب.
رویا کلانتری، یکی از مددکاران این مرکز درباره فعالیتشان میگوید: «گروه هدف ما شامل دختران فراری، افراد بیخانمان، کودکان کار و معتادان است. البته عدهای هم برای مشاوره فردی میآیند. مثل ازدواج و کار و... ما چهار مددکاریم که در شیفتهای کاریمان که ۸ تا ۳ بعد از ظهر و ۳ تا ۱۰ شب است، ۳ بار در محوطه پایانه غرب، سالنها و نمازخانه گشت میزنیم و برخی موارد را شناسایی میکنیم. برخی هم خودمعرفند و خودشان به ما مراجعه میکنند تا به کمپ یا مراکز مناسب معرفیشان کنیم. تعدادی از موارد را هم رانندهها، تعاونیها یا گشت انتظامات سالن، شناسایی و به ما معرفی میکنند.»
مددکاران مرکز، میگویند دست کم در یک ماه ۴ یا ۵ مورد فرار را اینجا شناسایی میکنیم. آنها درباره فرارگروهی میگویند: «در فرار گروهی، تعدادی از دختران یا پسران و دختران باهم فرار میکنند، نمونهاش را اینجا هم داشتهایم. بخشی از ماجرا به خاطر هیجان خواهی است و اینکه وقتی در جمع قرار میگیری دل و جرأت بیشتری پیدا میکنی. این اتفاقات بیشتر در دوران بلوغ میافتد در دورهای که آدمها فقط به خودشان فکر میکنند و میخواهند از جایی که محدود شدهاند دور بمانند.»
یکی از مددکارهای مرکز میگوید: «فرار از خانه، عوامل مختلفی دارد؛ برخی مشکل اقتصادی و برخی مشکل خشونت خانگی و... دارند. مثل مددجویی که از شهرستانی کوچک با پای خودش به مرکز ما آمد گفت پدرش به تازگی فوت کرده. مادر و سه خواهر و برادرش هم مثل خودش تحت فشار اقتصادی شدید بودند.
به ما التماس میکرد او را به شهرش برنگردانیم. بعد از اینکه این خانم را به بهزیستی فرستادیم به مادرش زنگ زدم. باورم نمیشد، اما مادرش به خاطر فقر اقتصادی راضی بود دخترش همین جا بماند. نمیتوانم بگویم خوشحال بود، اما فهمیدیم واقعاً سرمنشا فرار این دختر مشکلات اقتصادی بوده. مادرش میگفت، اینجا شهر کوچکی است و دلم نمیخواهد دخترم دوباره برگردد، چون باید به خیلیها جواب پس بدهیم.»
البته اینطور هم نیست که هر کس از خانه فرار میکند، به دلیل فقر اقتصادی باشد. آنها از تجربههای کاملاً متفاوت در همین ترمینال میگویند؛ از دختری با خانوادهای کاملاً مرفه که در مسیر مدرسه با یک کارگر جوشکار آشنا میشود و باهم تصمیم به فرار میگیرند: «پدر و مادر دختر تحصیلکرده و مرفه بودند، اما دختر در راه مدرسه با این کارگر آشنا میشود و فرار میکنند.
خانواده دختر برای پیگیری به اینجا آمدند. دختر و پسر به یکی از روستاهای همدان رفته بودند. باور نکردنی نبود دختری ازخانوادهای مرفه به یک روستا فرار کرده باشد. بعد که با خانوادهاش حرف زدیم، فهمیدیم مادر و پدر این دختر با وجود اینکه تحصیلکرده هستند، نتوانستهاند ارتباط مؤثری با فرزندشان داشته باشند؛ ارتباطی که باید بین مادر و دختر و پدر شکل بگیرد.»
مددکاران مرکز برایم توضیح میدهند که اگر دختر بالای ۱۸ سال به مرکز آنها مراجعه و اعلام کند جایی برای ماندن ندارد با او مصاحبه میکنند و به خوابگاهها و گرمخانههای شهرداری ارجاع میدهند. اما آیا واقعاً آنطور که خیلیها میگویند مقصد فرار دختران اغلب تهران است؟ رؤیا کلانتری در پاسخ به این سؤال میگوید: «نمیتوان مقصد مشخصی را تعریف کرد، بستگی به کسی دارد که نخستین پیشنهاد را به آنها میدهد.
۹۰ درصد افرادی که ما در محوطه پایانه شناسایی میکنیم با پای خودشان به مرکز نمیآیند، مگر اینکه به مشکل حادی برخورده باشند». مددکاران پایگاه خدمات اجتماعی شهرداری میگویند، تعداد دختران فراری با توجه به فصلهای مختلف سال متفاوت است اما حتماً هر ماه یکی دو نفر شناسایی میشوند و گاهی این آمار به ۶ - ۷ نفر در ماه هم میرسد.
از لا به لای اتوبوسها و روغنی که روی آسفالت ریخته و دود سوزنده ماشینها و رفت و آمد آدمها راهی به بیرون پیدا میکنم. شاگرد رانندهها بلند بلند مقصد اتوبوسها را فریاد میزنند. چند نفر هم به آنها فحش میدهند. انگار مسافر اتوبوسی را از دستشان در آوردهاند. رانندههای تاکسی با دقت به آدمها نگاه میکنند و مشغول پیدا کردن مسافرند.
چند دختر و پسر جوان با لباسهایی شبیه هیپیها و با غش غش خنده، به سمت ترمینال میروند. نه کسی پشت سرشان داد و فریاد میکند و نه کسی در حال التماس است. سر و وضع و مارک کوله و کفششان چندان به این حوالی نمیخورد. دوست دارم بدانم از قبل بلیت خریدهاند یا آمدهاند تا سفری ناگهانی را تجربه کنند!
۱۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]
صفحات پیشنهادی
روایت زندگی دختران فراری در ترمینال غرب
روایت زندگی دختران فراری در ترمینال غربتاریخ انتشار شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۳ ۰۷ مددکاران از تجربههای کاملاً متفاوت در پایانه غرب میگویند مثلا فرار دختری که خانواده بسیار مرفهی داشته او در مسیر مدرسه با یک کارگر جوشکار آشنا میشود و باهم تصمیم به فرار می&zwn«فراریهای ترمینال غرب تهران» را بشناسید!
فراریهای ترمینال غرب تهران را بشناسید مددجویی که از شهرستانی کوچک با پای خودش به مرکز ما آمد گفت پدرش به تازگی فوت کرده مادر و سه خواهر و برادرش هم مثل خودش تحت فشار اقتصادی شدید بودند به ما التماس میکرد او را به شهرش برنگردانیم بعد از اینکه این خانم را به بهزیستی فرستادترامپ بزرگترین خطر برای غرب را چه میداند؟/بانون، فلین و گورکا؛ 3 مشاور خطرناک ترامپ درباره «اسلام» چه میگو
ریشه فرمان ضدمهاجرتی ترامپ گام احتمالی بعدی او علیه مسلمانان ترامپ بزرگترین خطر برای غرب را چه میداند بانون فلین و گورکا 3 مشاور خطرناک ترامپ درباره اسلام چه میگویند تصاویر ریشه اسلامستیزی ترامپ و مشاوران چیست ترامپ و اطرافیانش چه نگاهی درباره مسلمان و جهان اسلام دارنبرنامه هفت با حضور رضا داوودنژاد و صحبت درباره فیلم فراری ۲ | فیلم - موج آنلاین
برنامه هفت با حضور رضا داوودنژاد و صحبت درباره فیلم فراری ۲ برنامه هفت با حضور رضا داوودنژاد و صحبت درباره فیلم فراری ۲ این برنامه نیز مطابق شب های قبل به مجری گری کارگردان نم آشنای سینمای ایران بهروز افخمی میگردد در ادامه کارگردان فیلم فراری و همچنین عوامل آن اینطور گفتند علیقدردانی حسن عباسی از جسارت و شهامت «ترمینال غرب»
قدردانی حسن عباسی از جسارت و شهامت ترمینال غرب شناسهٔ خبر 3898860 - دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴ ۲۰ هنر > سینمای ایران jwplayer display inline-block; رئیس مرکز بررسی دکترینال امنیت بدون مرز بعد از تماشای فیلم ترمینال غرب اظهار کرد که تلاش هنرمندان در سینمای استراتژیک سببسرنوشت دختران فراری در پایانه غرب تهران
سرنوشت دختران فراری در پایانه غرب تهران مددکاران میگویند دست کم در یک ماه 4 یا 5 مورد فرار را اینجا شناسایی میکنیم آنها درباره فرارگروهی میگویند در فرار گروهی تعدادی از دختران یا پسران و دختران باهم فرار میکنند نمونهاش را اینجا هم داشتهایم بخشی از ماجرا به خاطر هیجانتوضیح لاوروف درباره تحریم های روسیه علیه غرب
توضیح لاوروف درباره تحریم های روسیه علیه غربتاریخ انتشار يکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۸ ۵۳ سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه تحریم های وضع شده این کشور علیه اتحادیه اروپا را به عنوان واکنش متقابل منطقی اعلام کرد به گزارش ایرنا لاوروف امروز یکشنبه گفت روسیه تدابیر لازم را درروایتی خواندنی از نظر آیتالله هاشمی درباره کاندیداتوری رئیسی
روایتی خواندنی از نظر آیتالله هاشمی درباره کاندیداتوری رئیسی مشاور رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره نظر آیت الله هاشمی درباره کاندیداتوری حجت الاسلام ابراهیم رئیسی یادآور شد آقای هاشمی گفتند چه بهتر ایشان هم روحانی و سید هستند از قضا بحث انتخابات هم باز داغ میشودبازی مادر شهید احمدی روشن در یک فیلم سینمایی/انصراف برخی بازیگران از حضور در ترمینال غرب
بازی مادر شهید احمدی روشن در یک فیلم سینمایی انصراف برخی بازیگران از حضور در ترمینال غرب برخی از بازیگران را که برای همکاری دعوت می کردیم محافظهکارانه عمل کردند و پس از خوانش فیلمنامه از بازی در این کار سر باز زدند و این مسئله سبب شد با فراز و نشیبهای زیادی در مرحله تولید مواجهدخالت و گستاخی پای ثابت مواضع غربیها درباره ایران
دخالت و گستاخی پای ثابت مواضع غربیها درباره ایران به تهران آمدهام تا به ايرانيها بگويم كه نبايد خطا كنند اين اظهارات گستاخانه وزير امور خارجه فرانسه است كه در نشست خبري با محمدجواد ظريف در تهران ابراز شده است به تهران آمدهام تا به ايرانيها بگويم كه نبايد خطا كنند اين اظ-
گوناگون
پربازدیدترینها