واضح آرشیو وب فارسی:الف: چرا تركيه به ائتلاف ضد ايراني عربستان عليه ايران پيوست؟
تاریخ انتشار : سه شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۰۷
اسدالله اطهري در روزنامه اعتماد نوشت: مقامات آنكارا طي روزهاي گذشته اظهارات تندي درخصوص تهران داشته و همنوا با عربستان سعودي اتهاماتي را در رابطه با فعاليتهاي منطقهاي ايران مطرح كردهاند. اين در حالي است كه ايران و تركيه دو كشور همسايه و با روابط و قدمتي ديرينه هستند. اكنون بايد به اين مساله پرداخت چرا تركيه نسبت به همسايهاي كه قرابتهاي فراوان و پيوندهاي مشترك زيادي دارد، اين موضعگيريهاي تند را كرده و آن اظهارات را بيان ميكند. بايد يك به يك اتهامات مطرح شده توسط آنكارا مورد بررسي قرار گيرد و ديد كه واقعيت ماجرا چيست. بهطور مثال، تركها مانند سعوديها، مدعي هستند كه ايران در عرصه منطقهاي، فرقهگرايي را دنبال ميكند. معناي فرقهگرايي مدنظر آنها اين است كه ايران در سوريه از علويان و شيعيان حمايت ميكند در حالي كه اين مساله واقعيت ندارد. سيستم حكومتي سوريه، يك سيستم سكولار است و نوع مناسبات ديني علويان و شيعيان با يكديگر تفاوت دارد. ايران در سوريه حامي كردهاست و تلاش ميكند تنشي ميان دمشق و كردها ايجاد نشود و اين در حالي است كه كردها جزو اهل سنت هستند. ايران در حالي متهم به فرقهگرايي و دامن زدن به اختلافات ميان شيعيان و اهل سنت از سوي برخي از مدعيان ميشود كه سالهاي بسياري است كه ايران از حماس و جهاد اسلامي و ديگر گروههاي مقاومت فلسطيني حمايت ميكند و اين گروهها سني مذهب هستند و كشورهاي اهلسنت نيز در اين مدت هيچ كمكي به آنها نكردهاند. در يمن نيز گروه حاكم، حوثيها هستند. حوثيها هرچند جزو فرق شيعه محسوب ميشوند ولي فرقه آنها با مذهب حاكم در ايران متفاوت است. اين مسائل نشاندهنده اين است كه اتهامزني به تهران درخصوص فرقهگرايي و دامن زدن به اختلافات مذهبي، تنها يك ادعا است. جالب آنجاست كه اين اتهامزنيها به ايران از سوي برخي كشورها در حالي مطرح ميشود كه آن كشورها بيش از هر بازيگر ديگري در منطقه، رويكردهاي فرقهگرايانه داشتهاند. بهطور مثال، در هفته گذشته من به رضا هاكان تكين، سفير تركيه در تهران گفتم آنكارا قدرتي فرقهگراست تا دولتي دموكراتيك؛ مدعاي حرف من نيز آن است كه دولت حاكم بر بحرين چندين سال است كه شهروندان خود را كه اغلب از شيعيان هستند، مورد سركوب قرار ميدهد يا رياض، مردم شرق عربستان را كه شيعي هستند، تحت فشار قرار ميدهد اما تركها تا به امروز حتي يك اعتراض به اين سركوبها و فشارها نداشتهاند. به نظر ميآيد مهمترين علت در اتهامزني به تهران آن هم به صورت همزمان از سوي آنكارا، رياض و تلآويو بيش از هر چيز تحت تاثير رشد روزافزون جايگاه ايران در معادلات منطقهاي باشد؛ به هر حال ايران به يك قدرت منطقهاي تبديل شده و اين قدرت منطقهاي را هيچ بازيگري نميتواند ناديده بگيرد و همين مساله، عصبانيت تركيه، عربستان سعودي و اسراييل را موجب شده است. ايران همواره در طول دهههاي گذشته قدرتي ثباتآفرين در منطقه بوده و استقرار صلح و آرامش در خاورميانه را دنبال كرده است. هماينك نيز اين قدرت ثباتآفرين ايران در كمربند طلايي خاورميانه تا مديترانه قرار گرفته و موجب شده تا تهران لنگرگاه ثبات باشد اما اين كشورها به دليل رقابتهايي كه با ايران دارند، نميخواهند اين نقش و آن قدرت را بپذيرند و تلاش ميكنند از هر طريقي طرف ايراني را تضعيف كنند. در اين چارچوب، عربستان با استفاده از قدرت مالي و تركيه با استفاده از قدرت سياسي و جايگاه ژئوپولتيكي تلاش ميكنند ائتلافي را عليه ايران تشكيل دهند اما اين ائتلاف، تنها در ميان رهبران سياسي است و در بدنه اجتماعي تركيه و عربستان شكل نگرفته است. به عبارتي، با وجود تلاشهاي انجام شده، جامعه تركيه و عربستان تفاوتهاي عميقي با يكديگر دارند. همچنين اين ائتلاف ميان دولتهاي عربستان و تركيه نيز چندان عميق نيست. به نظر ميآيد مهمترين دليل همسويي آنكارا در اين شرايط به دليل بحران اقتصادي حاكم در تركيه و همچنين تبعات ناشي از كودتا و تحولات پس از آن باشد و همين مساله موجب شده تا تركيه با عربستان و ديگر شيخنشينهاي حاكم در خليج فارس مناسباتش را توسعه دهد تا از اين رهگذر، هم از كمكهاي اقتصادي آنها بهرهمند شود و هم گردشگران اين كشورها بيش از پيش رهسپار سرزمين تركها شوند. نكته ديگري كه موجب افزايش حملات به ايران شده است، روي كار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رييسجمهور در امريكاست كه موجب شده تا اميدواريها در آنكارا، رياض و تلآويو براي تحت فشار قرار دادن تهران و پيشبرد برنامههايشان بيش از پيش شود. ادراك رهبران و نخبگان عربستان، اسراييل و تركيه طي سالهاي اخير اين بوده است كه دولت امريكا به رهبري باراك اوباما حاضر نبود تا اقدامي خاص عليه ايران در جهت تحت فشار قرار دادن تهران انجام دهد. نظر اين كشورها آن است كه دولت كنوني امريكا استراتژي توقف و كنترل تهران را دنبال ميكند و اميدوار هستند تا واشنگتن با تهران وارد مناقشه بشود تا آنها نيز از رهگذر اين مناقشه بهرهمند شوند. اشتباه محاسباتي آنها اين است كه ترامپ صددرصد دوست اين كشورها هم نيست. او هنوز هيچ سياست مشخصي را در رابطه با خاورميانه اتخاذ نكرده و معلوم نيست كه در اين منطقه چه ميخواهد. با اين وجود، اسراييل، تركيه و عربستان از رهگذر نامشخص بودن سياستهاي واشنگتن و حضور افراد تندرو در دولت امريكا كه رويكردهاي ضدايراني هم دارند، درصدد هستند تا توجه ترامپ را معطوف به ايران بكنند تا او ايران را هدف بگيرد و خود را از خطر دور كنند. بهترين بهانهاي هم كه آنها در برهه كنوني پس از حل بحران هستهاي يافتهاند، اتهام دخالتهاي منطقهاي ايران و مطرح كردن اين ادعاست كه ايران فرقهگرايي را دنبال ميكند و از رهگذر اين اتهام تلاش ميكنند ابزارها و بازوهاي منطقهاي ايران را قطع بكنند. همين مساله موجب ميشود تا ايران نسبت به هر زمان ديگري در رابطه با تحركات برخي كشورهاي منطقه هوشيارتر باشد چرا كه آن تحركات ميتواند ايران را وارد يك بازي خطرناك بكند كه بيرون آمدن از آن همانند مساله هستهاي همزمانبر و هم پرهزينه است. در اين چارچوب، مسوولان ايراني ميتوانند كانون مديريت بحران را تشكيل دهند تا از پراكندگي در تصميمگيري و رصد تحولات جلوگيري شود. از ديگر سو، كشورهايي همچون تركيه و عربستان و همچنين رژيم صهونيستي درصدد پيدا كردن بهانهاي از ايران و از كاه، كوه ساختن هستند و به همين خاطر ما نيز نبايد بهانهاي به دست آنها بدهيم تا توجهات به سمت ايران جلب بشود. از سويي، ضروري است دستگاه ديپلماسي بيش از پيش گفتوگوهاي خود را با كشوري همچون تركيه افزايش دهد. بيترديد اين گفتوگوها ميتواند ثمربخش باشد و مانع از تندروي تركها عليه ايران بشود. دوست داشته باشيم يا نداشته باشيم، تركيه همانند ايران از قدرتهاي مهم منطقهاي است و اين دو كشور محكوم به همكاري با يكديگر هستند. همكاريهاي آنها ميتواند آتش را بخواباند. آنها نسبت به شيخنشينهاي جنوبي، همسايه بهتري براي ما بودهاند و ما نبايد اجازه دهيم برخي اختلافات ميان دو كشور كه طبيعي هم است، موجب سايه افتادن بر ديگر مناسباتمان شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]