تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس براى اصلاح خود، خويشتن را به زحمت بيندازد، خوشبخت مى‏شود هر كس خود را در لذت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817556445




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آرامش امام در روزهاي سرنوشت‌ساز انقلاب عجيب و ديدني بود


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آرامش امام در روزهاي سرنوشت‌ساز انقلاب عجيب و ديدني بود
حجت‌الاسلام و‌المسلمين سيدمحمدعلي شهيدي محلاتي از فعالان نهضت اسلامي از دوران...
نویسنده : محمدرضا كائيني 


حجت‌الاسلام و‌المسلمين سيدمحمدعلي شهيدي محلاتي از فعالان نهضت اسلامي از دوران آغازين آن است كه همراه با تني چند از دوستان به ويژه طلاب محلاتي حوزه قم، درآگاه‌سازي عمومي و تكثير بيانيه‌هاي امام خميني مشاركت داشته است. وي درسال‌هاي بعد به دليل اين فعاليت‌ها و نيز نسبت نزديك با آيت‌الله سيد‌هاشم رسولي محلاتي و حجت‌الاسلام و‌المسلمين ناطق نوري، به هسته مركزي هدايت انقلاب نزديك‌تر شد و از همين روي، از تشكيل‌دهندگان آن خاطراتي شنيدني دارد. حجت‌الاسلام شهيدي در گفت‌و‌شنود پيش‌روي، شمه‌اي از خاطرات خود از روزهاي اوجگيري انقلاب و حضور امام خميني در مدارس رفاه و علوي را بازگفته است. اميد آنكه مورد توجه و استفاده تاريخ‌پژوهان و علاقه‌مندان قرار گيرد.    پيشينه آشنايي شما با حضرت امام و انقلابيون، به چه مقطعي بازمي‌گردد و به‌طور مشخص، انگيزه و ايده انقلابي را چه شخصيت‌هايي اعم از اساتيد، دوستان و معاشرين در شما به وجود آوردند؟ بسم‌الله الرحمن الرحيم. من از سال 1342 - كه از دبيرستان فارغ‌التحصيل شدم- به قم آمدم و تحصيلات حوزوي خودم را شروع كردم. سالي بود كه نهضت و مواضع حضرت امام و كشتار 15 خرداد و پس از چندي، تبعيد ايشان را پشت سر گذاشته بوديم و همين وقايع، طبيعتاً سبب شد ما به جريان نهضت علاقه‌مند شويم و با دوستاني كه از محلات آمده بوديم، شروع به فعاليت كنيم. خوب است اينجا اشاره كنم كه حضرت امام به مدت 40 سال، در تابستان‌ها به محلات تشريف مي‌آوردند. هواي قم گرم بود و امام هم خيلي به خمين نمي‌رفتند. هواي محلات مناسب بود و امام هم به مردم محلات علاقه داشتند، لذا مي‌توانم بگويم كه كم و بيش و از كودكي، امام را در آنجا شناختم. روحانيون محلات، همه به امام علاقه‌مند و عده‌اي از آنها، از شاگردان ايشان بودند، بنابراين شايد آنها هم دراين باره، بر ما ‌نفوذ داشتند، علاوه براين طلبه‌هاي جديد هم كه به قم مي‌رفتند، به نوعي مبلغ ايشان مي‌شدند. هنگامي كه امام تبعيد شدند، ما طلاب محلاتي كه حدود شش، هفت نفر بوديم، درعرصه توزيع بيانيه‌هاي ايشان و آنچه از تبعيدگاه مي‌رسيد، فعاليت مي‌كرديم، اما ورود كامل ما به ميدان مبارزه، در سال 1355 بود. تا چه زماني در قم بوديد؟ تا سال 1356. در سال 1355 فضا يك مقدار بازتر شد. زنداني‌هاي سياسي اعم از علما و دانشجويان، به‌تدريج آزاد شدند. به همين دليل و درهمان سال، تقريباً فعاليت حوزه و مردم در حمايت از امام بسيارگسترده شد. در آن دوره رفقاي انقلابي و همفكر شما چه كساني بودند و با چه كساني بيشتر ارتباط داشتيد؟ افرادي كه در زمينه انقلاب فعاليت مي‌كردند و ما با آنها ارتباط داشتيم، يكي رئيس‌جمهور فعلي آقاي دكتر روحاني بودند. آقاي ناطق نوري نيز جزو دوستاني بودند كه در خدمتشان بوديم. آقاي محمدي گلپايگاني رياست دفتر مقام معظم رهبري و... با عده‌اي از اين عزيزان، فعاليتمان را شروع كرديم و در زمينه تكثير و توزيع بيانيه امام - كه از نجف مي‌‌آمدند- كار مي‌كرديم. در تابستان سال 1356، شهيد بزرگوار آيت‌الله مطهري به من گفتند: «‌به منطقه‌اي كارگري به نام نظرآباد در ساوجبلاغ، كه كارخانجات مقدم در آنجاست برو، روحاني قبلي رفته است، منطقه حدود 30 هزار نفر جمعيت دارد و محيط كارگري است و نياز است يك روحاني به آنجا برود و كارش را شروع كند.» ايشان مرا به صورت موقت و براي سه ماه به آنجا اعزام كردند. در آنجا با عده‌اي از افراد، از جمله برخي از مهندسانِ كارخانه، فعاليت‌هاي انقلابي خود را شروع كرديم. در آن موقع رئيس كارخانجات مقدم، آقاي مهندس علي‌نقي خاموشي بود كه در گذشته قبلاً رئيس اتاق بازرگاني بودند. مهندس سالور هم بود كه در سيمان آبيك فعاليت مي‌كرد. به هرحال، ما كارمان را با چند روحاني ديگر در آنجا شروع كرديم. ايجاد تغيير و تحول در محيط كارگري كار آساني نيست، ضمن اينكه آخرالامر، محدوديت‌هايي هم براي ما به وجود آوردند. يكي دو بار ما را دستگير و آزاد كردند، ولي كارمان را انجام داديم و موفقيت‌هايي هم داشتيم. درنهايت آن محيط به‌گونه‌اي شكل يافت كه منطقه‌اي كه كارگري بود، تبديل به يك منطقه انقلابي شد! در همان زمان در كرج حكومت نظامي برقرار شده بود و من هم دستگير شدم... درچه سالي؟ سال 1357. بعد كه آزاد شديم، امام به پاريس رفته بودند و فضا بازتر شده بود. كميته استقبال تشكيل شد. با شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد مفتح و آقاي ناطق ارتباط كاري بسيار نزديكي نداشتم، ولي از من دعوت كردند كه بيايم و در كميته استقبال شركت كنم. من و مرحوم آقاي حاج شيخ صادق خلخالي، در كميته استقبال تلفنچي بوديم و كارهاي تلفني كميته استقبال را انجام مي‌داديم. تا زماني كه حضرت امام تشريف آوردند و كميته استقبال بود، مسئوليت تلفن‌خانه آنجا به عهده ما بود. اولين ديدار نزديكي كه با حضرت امام داشتيد و هر وقت به گذشته رجوع مي‌كنيد به يادتان مي‌آيد، مربوط به دوران تحصيل در قم است يا اين دوره؟ همين دوره. بنده زماني كه حضرت امام به تهران تشريف آوردند، از طرف كميته استقبال مأمور شدم در ترمينال يك فرودگاه مستقر شوم و كساني را كه وارد مي‌شدند، بازديد بدني كنم كه موقعي كه امام تشريف مي‌آورند، خداي ناكرده به ايشان سوء قصدي نشود. روزنامه آيندگان عكسم را چاپ كرده و نوشته بود: گويي سيدي را كه براي اين كار گماشته بودند، سال‌ها سابقه بازرسي داشته است! در آن عكس داشتم مرحوم آيت‌الله مطهري را بازرسي بدني مي‌كردم. خود شوراي انقلاب به من گفته بودند همه را بدون استثنا بازرسي كنيد! مرحوم آقاي منتظري گفت:‌«مرا هم بازديد بدني مي‌كني؟» گفتم:‌«آقا! خودتان دستور داده‌ايد!» و نهايتاً امام را چه زماني ديديد؟ بعد از سال‌ها كه امام را نديده بودم، هنگامي كه وارد ترمينال فرودگاه شدند، ايشان را زيارت كردم. ماشين‌هايي كه براي ورود امام به شهر تدارك ديده بودند، دو تا از جيپ‌هاي زرد، با بيسيم وزارت نيرو بودند. در ماشين جلو آقاي ناطق و شهيد محلاتي نشسته بودند و در ماشين بعدي من، شهيد مفتح و مرحوم رباني املشي نشسته بوديم. امام بعد از سخنراني كوتاهي در سالن فرودگاه مهرآباد، در بليزري نشستند و حركت كردند. جمعيت مرتباً به ماشين هجوم مي‌آوردند. به ميدان آزادي كه رسيديم، ماشين جلويي به ما اعلام كرد جلوي دانشگاه هستند، لذا به خاطر تراكم جمعيت ما به بهشت‌زهرا نرسيديم و امام تشريف بردند. ما به مدرسه رفاه رفتيم. امام را از بهشت‌زهرا به منزل يكي از اقوامشان برده بودند. در مدرسه رفاه بوديم و ساعت 11، 12 شب متوجه شديم جمعيت در حياط مدرسه دارند صلوات مي‌فرستند! به آقاي خلخالي گفتم:‌«مثل اينكه امام آمدند.» ايشان گفت:‌«نه، امام ديگر فردا مي‌آيند.» بلند شديم و بيرون آمديم و ديديم حضرت امام تشريف آورده‌اند و دارند با بچه‌هاي انتظامات كميته استقبال خوش و بش مي‌كنند. بعد بنا شد امام در اتاقي كه براي استراحتشان در نظر گرفته شده بود، استراحت كنند. در طبقه بالا بودم و موقعي كه امام تشريف آوردند، خدمتشان عرض كردم: آقا! اجازه بدهيد صورتتان را ببوسم! امام اجازه فرمودند. بعد فرمودند: خودتان را معرفي كنيد. ايشان پدر بنده و محلاتي‌ها را مي‌شناختند. پدرم را شناختند و پرسيدند كه آيا ايشان در قيد حيات هستند؟ و عرض كردم: «بله» بعد سؤال كردند: «شما داماد آقاي رسولي نيستيد؟» عرض كردم: «چرا» بعداً وقتي به آقاي رسولي ماجرا را گفتم، ايشان گفتند:‌«‌امام 15 سال پيش از من پرسيدند: غير از آقاي ناطق، چه كسي داماد شماست؟ و من گفتم: آقاي شهيدي محلاتي! خيلي عجيب است كه امام بين اين همه گرفتاري‌هاي انقلاب و پس از 15 سال، اين موضوع را از ياد نبرده‌اند.» ظاهراً امام دامادهاي آقاي رسولي را فاميل خودشان مي‌دانستند. آقاي ناطق مي‌گفت امام به احمد آقا گفتند:‌«مي‌داني اين آقاي ناطق با ما فاميل است؟» احمد آقا پرسيده بود: «چطور؟» امام پاسخ داده بودند: «داماد آقاي رسولي است...» بله، به آقاي رسولي بسيار علاقه داشتند. بعد امام به اتاقي رفتند كه كف آن يكي دو فرش انداخته بودند و چند رختخواب هم ته اتاق بود. خبرنگاران داخلي و خارجي همه در انتهاي كلاس ايستادند و ديدند هيچ امكاناتي نيست. يادم است به من گفتند چون شما روحاني هستي، رختخواب امام را پهن كن تا ما فيلم بگيريم و سادگي زندگي امام را به دنيا نشان بدهيم! آقاي دكتر روحاني مي‌گفت:‌«‌ما در پاريس، در شبكه تلويزيوني فرانسه ديديم شما داري رختخواب امام را پهن مي‌كني!» از حاشيه‌هاي رفتاري امام درآن روزها، كمتر گفته شده است. در آن روزها از رفت و آمدها و رفتارهاي شخصي امام، شاهد چه مواردي بوديد؟ يكي از ويژگي‌هاي بارز حضرت امام، آرامش ايشان بود. امام را بعداً به مدرسه علوي بردند. من هم به دليل مسئوليتي كه داشتم، با مدرسه علوي ارتباط زيادی داشتم و پشت در اتاق امام يا خدمت خودشان مي‌رفتم و اخبار را مي‌رساندم يا از طريق برخي واسطه‌ها. تا پيروزي انقلاب براي محافظت امام، سه شيفت گذاشته بودند. يك شيفت شهيد عباس‌علي ناطق نوري بود، ديگري آقاي حميد نقاشيان و يكي هم شهيد حاج مهدي عراقي. اين سه نفر در سه شيفت از امام مراقبت مي‌كردند. امام معمولاً در اتاق بودند و فقط براي تجديد وضو بيرون مي‌‌آمدند. يادم است ساواكي‌ها دائماً به ما تلفن مي‌زدند كه الان مي‌ريزيم، مي‌بنديم و مي‌گيریم! من اين پيام‌ها را مي‌گرفتم و به آقايان مي‌دادم و همه دغدغه داشتند كه الان ممكن است اتفاقي براي امام بيفتد و مثلاً حمله كنند و اينجا را در هم بكوبند! اگر يادتان باشد شب آخر تصميم گرفته بودند كودتا كنند... و آن محوطه را بمباران كنند... منتها دراين ميان، حضرت امام خيلي آرام بودند و واقعاً متحير بوديم كه انگار نه انگار انقلابي هست و ايشان دارند رهبري مي‌كنند! خاطرم است بازاري‌هاي تهران خدمت امام آمده بودند و مي‌گفتند:«الان كه همه جا، از جمله پالايشگاه آبادان اعتصاب كرده‌اند، ما كاملاً آماده هستيم كه هر نوع نياز مالي‌اي كه وجود دارد تأمين كنيم كه خداي ناكرده اتفاق خاصي نيفتد و مشكلاتي به وجود نيايد.» امام با همان آرامش شگفت‌انگيز خود فرمودند:‌«فكر مي‌كنم ديگر نيازي نباشد!» موقعي كه بيرون آمديم، آقاي ناطق نوري با تعجب گفتند:‌«منظور امام چيست؟ تازه جنگ مسلحانه شروع شده است!» هيچ‌كسي تصورش را هم نمي‌كرد كمي بعد، يعني در 22 بهمن انقلاب پيروز شود! در جلساتي كه خدمت امام تشكيل مي‌شدند، البته به عنوان مسئول شركت نداشتم، ولي گاهي مي‌رفتم و توضيحاتي مي‌دادم و اخبار تلفني را عرض مي‌كردم. امام واقعاً آرامش عجيبي داشتند. تك‌تك رفتارهاي ايشان الگو بود. بسيار موقر و متين بودند. نسبت به مردمي كه براي ديدار ايشان مي‌آمدند، رفتار بسيار محبت آميزي داشتند. در نيم روز اول، زن و مرد با هم داخل مدرسه علوي ريختند و بنا شد آنها را تفكيك و يك روز در ميان يا درنهايت ملاقات‌ها را صبح و بعد‌از‌ظهر كنند. از سوي ديگر، از بس تراكم جمعيت زياد بود، گفتند خدمت امام بگوييم بفرمايند فعلاً خانم‌ها نيايند و آمدن آنها را تعطيل كنند! يادم نيست شهيد مفتح يا شهيد مطهري اين را به امام گفتند. امام فرمودند:‌«تصور كرديد شما انقلاب كرده‌ايد؟ همين زن‌ها بودند كه انقلاب كردند و نقش اساسي را اينها داشتند.» لذا ملاقات با امام صبح‌ها براي آقايان بود و بعد‌از‌ظهرها براي خانم‌ها. امام دائماً تأكيد مي‌كردند مراقب باشيد خانم‌ها اذيت نشوند، زير دست و پا نروند و برايشان مشكلي به وجود نيايد. تمام اوصاف امام الگو بود. وضو گرفتن، راه رفتن، صحبت كردن و همه كارهايشان الگو بود. عكسي كه پشت سر امام ايستاده‌ايد، مربوط به شب خداحافظي ايشان از مدرسه علوي است؟ خير، مربوط به شب ورود امام است. امام مي‌خواستند از پله‌ها بالا بروند و بچه‌ها گفتند آقا! مي‌خواهيم شما را ببينيم! آقاي خلخالي با بلندگوهاي دستي خير مقدم گفت. من هم آنجا در خدمت امام ايستاده بودم. همه چون تصور كرده بودند امام فردا خواهند آمد، رفته بودند. تنها روحانيوني كه مانده بودند من و مرحوم آقاي خلخالي بوديم كه به خاطر كارمان، نتوانسته بوديم برويم. شهيد رجايي مسئول انتظامات بود و مقابل پله‌ها جلوي همه را گرفت و نگذاشت كسي پشت سر امام بالا برود. اين عكس مربوط به همان شب اول است كه امام به مدرسه رفاه تشريف آوردند. آن موقع 28 يا 29 سال داشتم. رابطه‌تان  با آقاي رسولي چقدر باعث شد تا زمان رحلت امام ارتباط و ديدارهايتان با امام ادامه يابد؟ آقاي رسولي نمايندگي امام و حتي اقامت عراق را داشتند و هر شش ماه يك بار بايد به عراق مي‌رفتند كه اقامتشان باطل نشود. انس زيادي با امام داشتند و مسائل زيادي از امام را براي ما مي‌گفتند و خاطرات سال 1342 را برايمان بيان مي‌كردند. بايد عرض كنم اول آقاي رسولي و پس از ايشان آقاي ناطق نوري در ايجاد ارتباطم با انقلاب و امام نقش برجسته‌اي داشتند. از آخرين ديداري كه با امام داشتيد چيزي يادتان هست؟ زماني كه در جماران بودند، به‌واسطه ارتباطات و مسئوليتي كه داشتم در ديدارها معمولاً شركت مي‌كردم. در آن زمان مسئوليت شما چه بود؟ بد نيست اشاره‌اي به مسئوليت‌هايي كه از ابتداي انقلاب داشتم كنم. در اوايل انقلاب كميته امداد كه شكل گرفت، آقاي كروبي، مرحوم آقاي عسگراولادي و آقاي نيري در آنجا مسئوليت داشتند و بنده هم در آنجا عهده‌دار كاري بودم و به همين واسطه با بيت ارتباط داشتم. بعد كميته انقلاب شكل گرفت كه شهيد مفتح مسئوليت آن را به عهده داشتند و من معاون ايشان و مسئول كميته‌هاي شهرستان‌ها بودم و موقعي كه شهيد مفتح شهيد شدند، مسئوليت گرفتم. بعد مرحوم آقاي مهدوي كني مرا مسئول كميته 11 كردند. پس از آن به عنوان نماينده ولي‌فقيه به شهرباني رفتم. نشريه «پليس انقلاب» را همان موقع منتشر مي‌كرديد؟ بله، توأم با اين مسئوليت از سال 1364 معاون پارلماني حقوقي وزارت سپاه شدم كه در آن موقع آقاي رفيق‌دوست بود. در سال 1367 به عنوان نماينده محلات و دليجان به مجلس رفتم و رئيس كميسيون ارشاد مجلس بودم. دو سال از مجلس گذشته بود كه به عنوان رئيس
عقيدتي - سياسي نيروي هوايي از طرف مقام معظم رهبري منصوب شدم و همزمان به مركز اسلامي مونيخ رفتم و آنجا را تأسيس و دو سال هم در آنجا كار كردم. بعد از شهادت شهيد ستاري رفته بودم و وقتي آمدم آقاي بقايي فرمانده بود. چون بعد از مجلس مشاور پارلماني وزارت خارجه بودم، به عنوان سركنسول ايران در جده منصوب شدم و چهار سال آنجا بودم و بعد كه به تهران برگشتم، به عنوان مديركل امور مجلس و بعد هم به عنوان معاون كنسولي و پارلماني وزارت خارجه پس از آقاي آصفي مشغول كار شدم و از آنجا هم كم‌كم به بنياد شهيد آمدم. و كلام آخر؟ تنها مايلم بر اين نكته تأكيد كنم كه روز 22 بهمن روز سرنوشت‌سازي براي كشور ما محسوب مي‌شود و دشمنان ما همواره در تلاش هستند تا مردم را براي حضور در راهپيمايي اين روز دلسرد كنند، چون اين روز سمبل پيروزي مردم كشور ماست. با اين‌حال مردم كشور ما در تمام سال‌هاي گذشته با حضور پرشور خود در اين راهپيمايي نقشه دشمنان را نقش بر آب كرده‌اند و سال‌به‌سال بر حضور مردم در اين مراسم افزوده شده است. امسال هم همين اتفاق افتاد و ما خدا را بر اين امر شاكر هستيم. مردم كشور ما در خط امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري هستند و از دستاوردهاي اين نظام كه به بركت خون شهدا و فداكاري‌هاي ايثارگران به دست آمده است، پاسداري مي‌كنند. ما هيچ‌گاه نبايد از ياد ببريم كه اين عزت و دستاورد بزرگ، نتيجه ايثار جامعه ايثار‌گري ماست و ما بايد قدردان آنها باشيم. در زماني كه از سوي مقام معظم رهبري به عنوان نماينده در بنياد انتخاب شدم، ايشان فرمودند كه سعي كنيد در طول خدمت خود، با ايثارگران ديدارهاي مستمر داشته باشيد و از آنان سپاسگزاري كنيد و با شرايط آنها از نزديك آشنا شويد. بر اساس همين فرمايش ايشان، طرحي با نام طرح سپاس در بنياد راه‌اندازي شد كه طي آن تمام مسئولان از جمله شخص رئيس‌جمهوري به ديدار خانواده‌هاي معظم شهدا و ايثارگران مي‌روند. بر همين اساس در طول سال گذشته بيش از 400 هزار ديدار در قالب اين طرح صورت گرفته است. بخش عمده ايثارگران از انجام اين طرح ابراز رضايت كرده‌اند و بخش كوچكي نيز خواسته‌هايي داشته‌اند كه ممكن است به‌صورت كامل اجرايي نشده باشد كه اميدواريم بتوانيم درخواست‌هاي معقول اين عزيزان را اجرايي كنيم.  

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن