واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: ايران به كانون حرفهاي مقامات دولت جديد امريكا تبديل شده است؛ ترامپ توئيت به توئيت و وزيرانش يكي پس از ديگري براي تهران شاخ و شانه ميكشند.
به گزارش تراز ، ايران به كانون حرفهاي مقامات دولت جديد امريكا تبديل شده است؛ ترامپ توئيت به توئيت و وزيرانش يكي پس از ديگري براي تهران شاخ و شانه ميكشند. اينكه اين خوب است يا بد بستگي به نگاه ما به تحولات سريع و بنيادين سياست منطقهاي و جهاني دارد و نقشي كه براي كشورمان در اين دنياي پرشتاب و پرتلاطم در نظر ميگيريم.
كمتر ناظر بينالمللي شك دارد قدرت امريكا هم در گوشه و كنار جهان و هم در داخل همزمان با روي كار آمدن ترامپ تزلزل پيدا كرده و همين مسئله باعث شده ناظران بينالمللي از جمله فرانسيس فوكويا كه خود زماني مدعي پايان تاريخ با ليبرال دموكراسي شده بود هم اينك از مرگ ليبرال و دموكراسي بگويد. ترامپ نه تنها ماهيت دودستگي جامعه امريكا را آشكار كرده بلكه زنگ خطر جدي را در پايتختهاي اروپايي از گرايشهاي «نژادپرستانه» رئيسجمهور جديد امريكا به صدا در آورده است. همه اين مسائل باعث شده سياست در نيمكره غربي در شرايطي از بي اعتمادي و پيشبينيناپذيري قرار بگيرد.
باوجود تمامي اين اختلافات و انتقادهايي كه نخبگان سياسي و رسانههاي غربي از دونالد ترامپ دارند اما به نظر نميرسد آنها درباره آنچه كه «مهار ايران» ميخوانند اختلاف نظري با رئيسجمهور جديد امريكا داشته باشند و تنها اختلاف آنها درباره چگونگي مقابله با تهران است. اما چرا ايران؟! يك جواب مشخص به اين سؤال وجود دارد به خاطر اينكه اين تهران بود كه پس انقلاب اسلامي در مقابل تلاش امريكا براي سلطه بر ذخاير و سرنوشت مردم منطقه مقاومت كرد و ايستاد. حالا پس از گذشت سه دهه، مقاومت تهران در حال شكوفايي است و اين جريانهاي مردمي نزديك به ايران در لبنان، سوريه، عراق و يمن هستند كه واقعيتها را بر طرف مقابل كه تحت حمايت امريكا قرار دارد، تحميل ميكنند، جرياني كه به «محور مقاومت» معروف شده و گاه از طرف مخالفانش «هلال شيعي» نيز خوانده ميشود.
در اين ميان جنگ سوريه نقطه عطفي براي محور مقاومت بود. امريكاييها به همراه دولتهاي اروپايي و منطقهاي هر آنچه را كه در چنته داشتند براي ساقط كردن دولت سوريه و شكستن «ستون فقرات» مقاومت به كار گرفتند و حتي از علني شدن حمايت خود با گروههاي سلفي و وهابي براي رسيدن به اين هدف احساس «شرم» نكردند اما پس از گذشت شش سال مقاومت ايران و با مشخص شدن نتيجه نبرد حلب براي همگان مشخص شده كه پروژه غرب در آن كشور با شكست مطلق مواجه شده است.
اما مشكلات غرب تنها به ناكامي آنها در پيشبرد اهداف خود محدود نميشود بلكه همانطور كه ناظران معتبر بينالمللي اذعان دارند، نظم جديدي در منطقه در حال شكلگيري است كه خارج از سلطه غرب قرار دارد. جوشا لنديس، رئيس مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه اوكلاهماي امريكا ميگويد: «نبرد حلب در سطحي گسترده به معناي معماري امنيتي جديدي است كه از شمال خاورميانه، لبنان، سوريه و عراق كشيده است كه در آن دولتهاي طرفدار ايران در حال تقويت كنترل سرزميني خود هستند و آنها تا حدود زيادي توسط روسيه حمايت ميشوند.»
شكلگيري يك نظم امنيتي خارج از سلطه دولتهاي غربي و آن هم در دل يكي از حساسترين مناطق جهان مسئلهاي قابل هضم براي آنها نيست و به راحتي با آن كنار نخواهند آمد و درست اينجاست كه ميتوان فهميد چرا ايران به كانون نگرانيهاي غرب تبديل شده و امريكاييها و اروپاييها بهرغم اختلافاتي كه با يكديگر دارند درباره «مهار تهران» اتفاق نظر دارند. ترزا مي، نخست انگليس در سفر اخيري كه به امريكا داشت، دست در دست ترامپ از لزوم مقابله براي «عقب راندن تلاشهاي تخاصمي ايران براي ايجاد كمان نفوذ از تهران تا مديترانه» حرف زد و همزمان انديشكدهها و كارشناسان امريكايي در حال گمانهزني درباره نحوه مقابله با ايران هستند و لابيهاي سعودي و صهيونيستي نيز فعال شدهاند.
به نظر ميرسد غربيها با متمركز كردن تلاشهاي خود عليه ايران تلاش دارند هم انتقام شكست خود را از محور مقاومت بگيرند و هم بهانهاي براي سرپوش گذاشتن بر اختلاف خود پيدا كنند. هر چند درباره چگونگي مقابله با ايران نه هماهنگ هستند و نه گزينههاي زيادي در دست دارند.
پس از اينكه كسي تهديدهاي نظامي برخي مقامات ارشد امريكايي عليه ايران را جدي نگرفت، حالا به نظر ميرسد كاخ سفيد بيش از پيش تصميم گرفته از برجام ابزاري براي تحت فشار قرار دادن ايران استفاده كند تا به اين طريق رفتار تهران را در منطقه تغيير دهد. ترامپ روز گذشته در مصاحبه با فاكس نيوز گفت: پس از برجام، ايرانيان جسورتر شدهاند و هيچ احترامي براي ما قائل نيستند. او مثل هميشه برجام را توافقي بد خواند و گفت كه بايد سختگيرانه اجرا شود. البته اين مواضع مقامات امريكايي فقط مختص دولت ترامپ نميشود، بلكه دولت اوباما نيز بارها به صورت صريح و ضمني مشكلات برجام را به «رفتار منطقهاي» ايران گره زد.
اينجاست كه بايد فهميد چرا رهبر ايران از همان ابتدا شرط گذاشتند كه مذاكرات با امريكا صرفاً بايد در چارچوب مسائل هستهاي باشد و نبايد با هيچ پرونده ديگري گره بخورد. بنابراين با اين هوشياري تلاشهاي غربيها براي منوط كردن برجام به «رفتار منطقهاي ايران» از پيش امري خنثي شده محسوب ميشود و خود امريكاييها بهتر از هر كسي ميدانند كه براي ايرانيان سياست منطقهاي و برجام حداقل ارتباط را با يكديگر دارند. از طرف ديگر، به نظر نميرسد طرفهاي ديگر برجام، بهويژه چين و روسيه و حتي اتحاديه اروپا حاضر باشند همراهي بيشتري با سياستهاي ترامپ در رابطه با برجام نشان دهند، بهويژه اگر بدانند كه تهران حاضر است و ترسي ندارد از اينكه خيلي سريع به مرحله قبل از توافق برگردد.
اما اينكه امريكا و متحدانش چه گزينههاي ديگري دارند تا با آنچه نفوذ منطقهاي ايران ميخوانند مقابله كنند، بايد گفت كه به نظر ميرسد آنها در سوريه با شكست خود كنار آمدهاند و در عراق نيز ناچارهستند به نقش قدرتمند و مشروع حشدالشعبي تن دهند. حتي بعضي ناظران معتقدند اگر ترامپ واقعاً براي مبارزه با داعش جدي باشد چارهاي ندارد كه خود را در كنار تهران و مسكو قرار دهد چرا كه اين ايرانيها هستند كه خطوط مقدم مبارزه با تروريسم را به دست دارند. جان (خوان) كول، استاد تاريخ دانشگاه ميشيگان كه به چندين زبان منطقه از جمله فارسي مسلط است ميگويد: «همانطور كه رئيسجمهور اوباما كشف كرد موثرترين نيرو در جنگ با داعش شيعيان هستند كه اتحاد نزديكي با ايران دارند، بنابراين امريكا فقط دو انتخاب دارد؛ دست كشيدن از مبارزه با داعش و هدف قرار دادن ايران يا اينكه در مبارزه با داعش وارد يك اتحاد ضمني با ايران شود. هر كدام از اين انتخابها تأثير بزرگي در آينده هم امريكا و هم خاورميانه دارد.»
پس از كاهش اهرمهاي تأثيرگذاري امريكا در عراق و سوريه، به نظر ميرسد واشنگتن مصمم است حداقل در يمن عقب نشيني نكند. مواضع چند روز گذشته مقامات امريكايي و بعضي گزارشهاي منتشر شده در رسانههاي اين كشور نشان ميدهد دولت ترامپ، «يمن را به مثابه ميدان مهمي براي نشان دادن قاطعيت امريكا عليه ايران ميبيند» هرچند بعضي ناظران هدف از اين سياست ترامپ را به روحيه تاجري وي نسبت ميدهند و معتقدند مواضع وي درباره يمن با هدف «دوشيدن بيشتر» دلارهاي سعودي صورت ميگيرد.
هنوز معلوم نيست كه منظور امريكاييها از نشان دادن قاطعيت در يمن چيست و تا چه حدي ترامپ ميخواهد به صورت مستقيم در اين كشور دخالت كند اما مشخص است كه در طول دو سال گذشته عربستان سعودي با حمايت كامل تجهيزات و مستشاران نظامي امريكا در حال بمباران يمن بوده كه نه تنها به موفقيتي دست نيافته بلكه هيچ راه خروج آبرومندانهاي از جنگ يمن پيدا نميكند. حتي اگر فرض بگيريم ترامپ چيزي از تاريخ و دشواريهاي جنگ در يمن نميداند اما اميد است عملياتهاي غافلگيرانه يمنيها از دريا و زمين طي چند روز گذشته باعث بيداري او شود.
در نهايت بايد گفت بر اساس روانشناسي سياسي گفته ميشود امريكاييها فقط «زبان قدرت» را ميفهمند چرا كه آنها عاشق« قدرت» هستند، حالا اميد ميرود تحولات عراق، سوريه و يمن به امريكاييها ثابت كرده باشد كه چه كسي حرف اول را در منطقه ميزند و چرا واشنگتن بر اساس «سياست قدرت» (realpolitik) ناچار است به قواعد تهران در منطقه تن دهد.
منبع: جوان
زمانبندی انتشار: 19 بهمن 1395 - 09:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]