تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر (ع):هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817518426




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چندین هزار جنگلِ شادابِ ناگهان


واضح آرشیو وب فارسی:الف: چندین هزار جنگلِ شادابِ ناگهان
مسعود عباس‌زاده؛ 14 بهمن 1395

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۵۸
«نسل عیسی» نویسنده: محمد غلامی ناشر: قطره، چاپ اول 1395 84 صفحه، 7000 تومان   شما می‌توانید کتاب «نسل عیسی» را  تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.   ***** نسل عیسی، داستان نسل امروز ماست؛ نسل سرگشته، تاحدودی در ابهام اما امیدوار به حال و آینده. چرا عیسی؟ شاید علاوه بر رسم انتخاب یک عنوان برای یک مجموعه داستان از عناوین داستانی آن که در اینجا از داستان ششم انتخاب شده، منظور نسلی باشد که عیسی‌وار قدم در مسیری محتوم اما نامشخص به منظور دستیابی به آینده‌ای خاص گذاشته است. امیدوار و پویا چرا که طالع او در آن خوش است. به هرحال، جوانی همین است؛ بلاتکلیفی، ایده‌آل گرایی و بالاخره، در لحظه‌ای یک انتخاب که سرنوشت فرد را رقم می‌زند. داستان‌ها عموماً در فضایی فراواقع گرایانه و فانتزی اما کاملاً قابل باور پیش می‌روند که این مرهون راهبری و قلم نوازی چیره دستانه نویسنده‌ای است که پیش از این نیز در این عرصه نوشته و تجارب خوبی هم از این نوشته‌ها کسب نموده است.   شخصیت‌پردازی برجسته، از ویژگی‌های اصلی داستان‌های هفت‌گانه نسل عیسی است که غلامی تلاش کرده در اوج ناامیدی و اضمحلال خط و طرح داستانی، امید و اعتماد به نفس را در آنان به نحوی بدمد که خواننده هرگز فکری برای نجات آنان از سرنوشت رقم خورده‌شان نیابد، اما انگیزه کافی برای ایجاد دگرگونی و تغییر مسیر وجود داشته باشد. حتی طرح جلد کتاب که عیسی را در کسوت درختی زایا و پویا اما مصلوب‌شده نشان می‌دهد، با ایجاد تناقض در بهره‌گیری از رنگ سبز که امید و تعالی را متجلی می‌سازد، سعی می‌کند فضای مفرح‌تر و معنادارتری را به این نسل هدیه کند. نسل عیسی هرگز در ورطه گسست و خطر که می‌تواند داستان را یک سره به اضمحلال ببرد، نمی‌افتد و داستان‌های هفت‌گانه آن مستقل، زنجیروار و در یک ارتباط معنایی تا دست یافتن به هدف و پیام اصلی آن پیش می‌روند و خواننده را با بیم‌ها و امیدهای جاری در خود همراه می‌سازد تا برای همیشه نشان دهد که نسل عیسی می‌تواند چندین هزار جنگلِ شادابِ ناگهان باشد.   در داستان اول با عنوان جاهای خالی یک ورق، شاهد نقل خواب دیدن زمان مرگ کسی هستیم که با نوعی کشمکش فرد با خودش بر سراعلام دقیق زمان آن آغاز می‌شود. کشمکش با توصیف جنینی برای متولد نشدن و دست آخر تلاش وی برای ماندن و تلاش مادر برای رهایی از عذاب پیش می‌رود و در آخر، حس مرگ برای خوانندگان تشریح می‌شود که مرگ وقتی آمد چه فرقی می‌کند ساعت یک باشد یا دو و شاید مرگ در خواب نعمتی باشد و بعد نقل حال انسان‌هایی که برای ادامه زندگی چند روزه خود، دست به مرگ‌انگاری برای به دست آوردن پولی ناچیز می‌زنند و بعد هم بزرگ شدن و امید به زندگی داشتن.   داستان دوم با عنوان شک و شکاف، با برداشتی آنیمیستی از اسطوره گرگ و گرگاس، به بازیابی هویت فرد می‌پردازد. هویتی که در یک تعقیب و گریز انسان و گرگ و در لحظه‌های بودن و مردن معنا و جوشش می‌یابد و دست آخر، او که بی‌خوابی امانش را بریده، دست‌هایش را توی جیبش می‌گذارد و به طرف سنگلاخی بازمی‌گردد که از آن آمده بود.   داستان سوم با عنوان مهر شد ما رفتیم مدرسه گرچه ساختار زنجیره‌ای و ارتباط اپیزودیک خود را با دو داستان دیگر حفظ کرده، اما غلامی برای این که فضای مجموعه داستانش یک سره رعب و وحشت نباشد، به ناگاه قدم به امروزه روز می‌گذارد و روزهای دانش آموختگی و پایان تحصیل گروهی دانشجو را با روابط معمول و غیر معمول آنان به نظاره می‌نشیند. داستان سرشار از حس خانه، هم‌خانگی و آسیب‌هایی است که ناخودآگاه، این قشر از جوانان متحمل آن می‌شوند. عصر بود، مهرانگیز را دیدم، عنوان داستان چهارم است. این داستان به تقابل زندگی سنتی با گونه‌ای از زندگی جدید یعنی زندگی‌های دانشجویی می‌پردازد که در نهایت با آشنایی و هم‌نشینی، زندگی مشترکی شکل می‌گیرد.   در داستان پنجم با عنوان خانه ابراهیم، با خانواده‌ای مواجه هستیم که برای برپا کردن خانه‌ای که بدون مجوز ساخته شده، مراد احمدی، مأمور شهرداری را مجروح و البته در جریان درگیری با مأموران شهرداری، سامان، نوه خانواده سقط شده و مرده است؛ کشمکشی برای حیات که گرچه خانه‌ای برای امتداد آن برپا می‌شود، اما جان آدم‌ها تا سرحد مرگ و معلولیت به خطر می‌افتد. حال داوری با خوانندگان است که کدام بر کدام ارجحیت دارد. داستان دارای ارتباط معنایی و امتداد داستانی با داستان اول –  جاهای خالی یک ورق دارد؛ آن جا که هجوم مأموران شهرداری به حمله گرگ‌ها تشبیه می‌شود. گرگ‌هایی که خوی خود را شده در قالب گرگاس بودن به انسان‌ها منتقل می‌کنند.   عنوان داستان ششم، نسل عیسی است که مانند داستان قبلی در فضای امروزی اتفاق می‌افتد، گرچه عنوانی غیر معمول‌تر از زنجیره نخست و دومی دارد. این داستان نیز در پیوستگی با خط اصلی داستان‌ها به مقوله جوانی و چالش‌هایش با نسل پیش از خود می‌پردازد. عیسی در باغچه خانه چون درختی بزرگ ریشه می‌دواند و تکثیر پیدا می‌کند که این تکثیر به ظاهر بی رویه، نگرانی خانواده را به همراه دارد. در این داستان تمثیلی، نسل عیسی در مواجهه و چالش با نسل گذشته و هم دوران خود قرار می‌گیرد و در این کشمکش فرد با جامعه، این خلاقیت، رشد و شکوفایی عیسی است که چون لجام گسیخته و خارج از کنترل گذشتگان قرار دارد، تبدیل به پدیده‌ای مخرب و فاجعه‌ای محلی و البته اجتماعی می‌گردد. عیسی چون نماد حضرت عیسی (ع) به داری مصلوب می‌شود؛ دار و درختی سبز که البته طرح روی جلد کتاب نیز به نظر از همین ایده الهام گرفته باشد. درختی که در نهایت، با شکوفایی، سبزی و شاخ و برگ گرفتن، به پویایی و رشدش در امتداد جامعه‌ای رو به تعالی و پیشرفت ادامه می‌دهد. در واقع، باید گفت که تنه و ساختار اصلی مجموعه داستان نسل عیسی، همین داستان است. اما در داستان آخر، دلفین‌ها روی آب، شاید نوعی نتیجه‌گیری توسط غلامی باشد که داستان عشقی امروزی را بازمی‌گوید با این تفاوت که جنس عشق آن متفاوت‌تر، پیچیده‌تر و حتی پرابهام‌تر از عشق‌هایی است که خواننده امروزی سراغ دارد. به هرحال، به نظر می‌رسد تلاش محمد غلامی در این اثر، رمز گشایی باشد از دغدغه‌های پیش روی نسلی که عیسی وار، مصمم به پیوستگی، پیشرفت و پویایی می‌باشد.  







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن