محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828913658
متاع این روزهای بازار تهران؛ کابوس پلاسکو
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: هراس مردم از تردد در حوالی گلوبندک متاع این روزهای بازار تهران؛ کابوس پلاسکو تهران- روزنامه ایران- شماره 6420- یک بازاری :ته بازار، گونی و داربست زدهاند که یک وقت نیاید پایین. این بار دوم است. یک بار قبلاً پایین آمده.
هیچکس هم مسئولیتش را گردن نمیگیرد؛ نه شهرداری نه هیچ جای دیگر. جالبش اینکه خودمان هم اگر بخواهیم بازسازی و ایمن سازی کنیم، اولین کسی که جلویمان میایستد همین شهرداری و میراث فرهنگی است. اگر بخواهیم توی مغازه خودمان یک دیوار امدیاف بزنیم میآیند هزار جور جریمه میکنند. اگر بیایند خودشان بایستند بالای کار نظارت کنند، میبینند بیشتریها خواهان ایمنسازیاند. همه میدانند یک جای پر خطر کار میکنند.در بازار بزرگ و قدیمی تهران که قدم بزنی درست همان بر خیابان، بدون اینکه وارد حجرهها شوی، میتوانی مغازههای دودگرفته طبقه دوم را ببینی که انبار مغازههای پایینیاند. لباس، پر، خرت و پرت، لوازم بهداشتی و حتی مواد شیمیایی و... هیچکس دقیقا نمیداند در این کارگاهها و انبارهای دود گرفته دقیقا چه خبر است. به جمعیتی که گاه سیل میشود نگاه میکنم و تصور آتشسوزی، فرونشست، ریزش ساختمان و... این تصور از توان من خارج است. سعی میکنم حواسم را پرت کنم و مثل خیلیها به حادثهای که اتفاق نیفتاده، فکر نکنم.«همه اینجا آنقدر مشغول کار و زندگیاند که جان هم بدهند، باز میمانند و کار میکنند، کار و کاسبی را هیچ کس حاضر نیست رها کند. شاید هم حق داشته باشند، اما من نگرانم، نگران! وضع اینجا خیلی خراب است.» سعید در یکی از حجرههای بازار تهران این حرفها را میزند، در یکی از دالانهای تاریخی که سقف گنبدی بلندی دارد. او سقف را نشانم میدهد که در بیشتر قسمتها گله به گله نم گرفته است.پس از حادثه هفته پیش، ساختمان پلاسکو خیلی از کسانی که در بافت قدیمی و ساختمانهای فرسوده تهران کار و زندگی میکنند، نگرانند. درست مثل سعید و تعدادی از همکارانش. ساختمان 16 طبقه پلاسکو کمر خم کرد، اما این حادثه هشداری شد برای خیلیها. حالا چقدر این هشدارها جدی گرفته میشود و این نگرانیها چقدر منجر به تغییر میشود، کسی نمیداند.سعید مغازه محصولات آرایشی- بهداشتی دارد، چند قدمی بیرون میآید و انتهای راهرو را نشانم میدهد؛ داربست زدهاند و گونیهای آبی، دور تا دور داربستها را پوشانده. نم سقف از همانجا که ایستادهام کاملاً پیداست. عابران بیخیال از زیر داربست میگذرند. این قسمت بازار به قول کسبه بیش از 150 سال قدمت دارد؛ بازار حراج که همه جور کالایی در آن پیدا میکنی. پسر جوان دیگری که خودش را حسین معرفی میکند، حالا به جمع ما اضافه شده تا درباره وضعیت به قول خودش افتضاح بازار بیشتر برایمان بگوید. پارچه فروشی دارد. مغازهاش از بالا تا پایین پر است از پارچههای کت و شلواری مردانه: «ته بازار، گونی و داربست زدهاند که یک وقت نیاید پایین. این بار دوم است. یک بار قبلاً پایین آمده. هیچکس هم مسئولیتش را گردن نمیگیرد؛ نه شهرداری نه هیچ جای دیگر. جالبش اینکه خودمان هم اگر بخواهیم بازسازی و ایمنسازی کنیم، نخستین کسی که جلویمان میایستد همین شهرداری و میراث فرهنگی است. اگر بخواهیم توی مغازه خودمان یک دیوار«ام دی اف» بزنیم میآیند هزار جور جریمه میکنند. اگر بیایند خودشان بایستند بالای کار نظارت کنند، میبینند بیشتریها خواهان ایمن سازیاند. همه میدانند یک جای پر خطر کار میکنند.»سعید هم انگار کلافه است: «این موقع سال کی بازار اینجور خلوت بود؟ میدانی چند نفر همین روزها میگویند ما مگر بیکاریم بیاییم بازار؟ خانمم همهاش خواب میبیند اینجا آتش گرفته. مدام میگویم نترس اینجا ایمن است اما خودم هم خندهام میگیرد از حرف خودم. معلوم است که اینجا ایمن نیست. اگر یک زلزله کوچک بیاید اینجا داغان میشود. همین گنبد را ببین!» گنبد نم گرفته است، مثل بیشتر قسمتهای سقف. باز هم جلوتر میروم. مغازهدارها بعضیهایشان حسابی مشغولند، بعضیها حساب و کتابشان را مرتب میکنند و تعدادی هم مشغول گفتوگو با مشتریها هستند. پیرمرد سرش توی حساب و کتاب است: «خانم هیچ جای نگرانی ندارد، حادثه پیش میآید. خودم دیدم گاو صندوقها ذوب شدند توی پلاسکو. اینجا ولی محکم است؛ 100 سال قبل ساخته شده شوخی نیست. توکل به خدا کپسول هم داریم، بیمه هم هستیم. من که اصلاً نگرانی ندارم.»میپرسم اما اگر خدای نکرده اینجا باشید و اتفاقی بیفتد چه؟ جان خودتان و این همه مردم؟ میگوید: «عمر دست خداست دخترم. البته اگر مجبورمان کنند، تعطیل میکنیم که درستش کنند.» مرد میانسالی که ظرف و ظروف میفروشد، دلش حسابی پر است. ستون روبه رویش را نشانم میدهد؛ ستونی بین دو مغازه که چند بند انگشت قطر دارد: «این ستون را میبینی! چند تا گذاشته بودند که این گنبدها را نگه دارد و نریزد. ببین همه را برداشتهاند و جرزهای وسط را جایش گذاشتهاند و بعد دورش دیوار کشیدهاند. این یکی اتفاقی از دستشان در رفته. خود مغازهدارها این کار را کردهاند. البته اگر میخواستند اجازه ندهند نمیدادند، خانم این پول همه کاری میکند. قدرت پول همه را بدبخت کرده.»مرد آدرس پاساژی را میدهد که به قول خودش یک بمب بالقوه در بازار است؛ ابتدای خیابان ناصر خسرو، همان جا که تا به حال دو بار هم آتش گرفته. میگوید، سقف گنبدیاش به خاطر آتش آسیب جدی دیده و کاملاً دود گرفته است، الان سقف کاذب زدهاند. دو چراغ سفید رنگ بزرگ ابتدای ورودی پاساژ نصب شده، پاساژ که نه، بهتر است بگویم راهرویی که تو را به محوطه بزرگ مربع شکلی میرساند که دور تا دورش مغازه است. کنار مغازهها هم عدهای دیگر خرده فروشی میکنند. همان طور که مرد بازاری برایم توصیف کرده، سقف کاذب سفید رنگ همه جا را پوشانده. مرد زیپ فروشی میگوید قدمت پاساژ صدراعظم بیشتر از 100 سال است: «بنای اینجا خشتی است، مثل پلاسکو نیست.» مردی از راه میرسد و چانه زدن برای خرید زیپ 2 هزار تومانی داغ میشود: «زیپ هزار تومانی هم بخوای داریم از این زیپ معمولیها.» زل میزند به من: «ما دو بار اینجا آتش گرفتیم، دیگر از نگرانی درآمدهایم! خدا را شکر کسی آسیبی ندید اما مالی، کلی ضرر کردیم. من خودم در ورودی کرکرهای را بعد از آتشسوزی دوم نصب کردم.»همه از بازار کویتیها میگویند، بازاری که خیلیها معتقدند در خطر است. چندین بازار با عنوان کویتیها در بازار تهران میبینیم. یکی از همین کویتیها ورودی باریکی دارد، شاید2 متر با دیوارهای سیاه و تیره که آدم را به یک پاساژ قدیمی میرساند؛ بورس انواع تزئینات آشپزخانه و وسایل حمام و پارچه و پادری و خلاصه همه چیز.» تا با مرد جوانی درباره ایمنی ساختمان حرف میزنم، میکوبد توی سرش: «ایمنی؟ دلت خوش است؟ کدام ایمنی؟ شبها تا صبح از ترس ریختن این ساختمانها چند بار از خواب میپرم. تازه بیشتر جنسها از مواد آتشزاست. دریغ هم از یک کپسول آتشنشانی. آنهایی هم که دارند دکوری گذاشتهاند که یک وقت جریمهشان نکنند. شارژش نمیکنند.» همکارش با خنده رو به او میگوید: «اتفاق اگر بخواهد بیفتد، میافتد؛ حتی اگر خودت را داخل گاو صندوق قایم کنی؛ ربطی به این چیزها ندارد. پلاسکو هم بعد از 500 سال یا چه میدانم 100 سال افتاد. اتفاق میافتد دیگر! از گاو صندوق قویتر دیدهای؟ توی عکسهای پلاسکو نگاه کن؛ درش نیست. البته ما بالاها را خودمان ایمنسازی کردهایم.» لباس فروش نزدیک چهاراه گلوبندک، نگاهی میاندازد به سقف بالای سرش: «چند بار ریزش کرده، اما چکار کنم؟ من اینجا کارگرم. نه کپسول آتشنشانی داریم نه هیچ چیز دیگری. تازه اینجا فقط بحث آتشسوزی نیست، خیلیها میگویند ممکن است یکهو زمین فرو برود. صاحبکارم ساختمان را بیمه کرده ولی ما را نه.»روسری فروش پاساژ رضا از وضعیتش راضی است: «اینجا 18 سال است ساخته شده. هم محکم است، هم ایمنی را یکسره کنترل میکنیم. ما راضیایم اما داخل بازار خیلی وضع خراب است. به خدا اگر یک دیگ منفجر شود، کسی نمیتواند خاموشش کند. هیچکس هم عین خیالش نیست. همه میخواهند همین طور روزها بگذرد و برود پیکارش. هر چند کسب و کار هم از رونق افتاده و این هم بیتأثیر نیست. همین دیروز دوستم میگفت کلاهم هم بیفتد سمت بازار نمیروم برش دارم. تازه اینجا اگر فاجعه اتفاق بیفتد با این همه جمعیت، خدا میداند چه میشود!»در بازار بزرگ و قدیمی تهران که قدم بزنی درست همان بر خیابان، بدون اینکه وارد حجرهها شوی، میتوانی مغازههای دودگرفته طبقه دوم را ببینی که انبار مغازههای پایینیاند. لباس، پر، خرت و پرت، لوازم بهداشتی و حتی مواد شیمیایی و... هیچکس دقیقاً نمیداند در این کارگاهها و انبارهای دود گرفته دقیقاً چه خبر است. به جمعیتی که گاه سیل میشود نگاه میکنم و تصور آتشسوزی، فرونشست، ریزش ساختمان و... این تصور از توان من خارج است. سعی میکنم حواسم را پرت کنم و مثل خیلیها به حادثهای که اتفاق نیفتاده، فکر نکنم.روزنامه ایران9353
10/11/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]
صفحات پیشنهادی
هشدار فاجعه از پلاسکو تا بازار بزرگ ملایر
هشدار فاجعه از پلاسکو تا بازار بزرگ ملایر ملایر- ایرنا- حادثه ساختمان پلاسکو در تهران فاجعه ای بسیار عظیم بود که امروز زنگ خطری جدی برای همه نقاط کشور و مسوولان امر به شمار می رود تا نگذارند این فاجعه تلخ دوباره تکرار شود به گزارش ایرنا بازار قدیمی ملایر با قدمتی نزدیک به دو قرنسومین جنازه از موتورخانه بیرونآمد/ تایید خبر ششمین قربانی کابوس پلاسکو
سومین جنازه از موتورخانه بیرونآمد تایید خبر ششمین قربانی کابوس پلاسکو کولیوند رییس اورژانس کشور خارج شدن سومین پیکر را از تونلی که به سمت موتورخانه پلاسکو می رود در گفت و گو با شبکه خبر تایید کرد آفتابنیوز کولیوند رییس اورژانس کشور خارج شدن سومین پیکر را از تونلی که به سمتتعطیلی ۳ روزه بازار به دلیل حادثه ساختمان پلاسکو تکذیب شد
تعطیلی ۳ روزه بازار به دلیل حادثه ساختمان پلاسکو تکذیب شد شایعه تعطیلی سه روزه بازار تهران در عزای فاجعه ساختمان پلاسکو صحت ندارد به گزارش خبرنگار ایلنا پس از طرح شایعهای مبنی این که در عزای جان باختگان فاجعه پلاسکو بازار تهران سه روز تعطیل است یک مقام مسئولاحتمال تکرار حادثه پلاسکو در رشت/ زنگ خطر جدی برای بازار رشت به صدا درآمده است
گیل نگاه محمد حسین واثقکارگرنیا با اظهار تأسف بابت حادثه تلخ ساختمان پلاسکو و شهادت تعدادی از آتشنشانان فداکار اظهار کرد این حادثه ناگوار زنگ خطر جدی برای وضعیت بازار رشت بود وی با اشاره به اینکه وضعیت بازار رشت نامطلوب است افزود در صورت بروز حریق در بازار رشت ممکن است فجپلاسکو سوخت؛ بازار بیمه داغ شد | پایگاه خبری تراز
تراز جای خالی ایمنی و بیمه پس از حادثه عظیم آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکوی تهران بیش از هرزمان دیگری به چشم آمد به گزارش تراز درحالی که خلأ بیمه و ایمنی سال هاست موضوع بحث کارشناسان اقتصادی است اما گستردگی حادثه پلاسکو که در کنار از بین رفتن چندین میلیارد تومان سرمایه جحادثه پلاسکو تاثیری در بازار لباس شب عید ندارد
حادثه پلاسکو تاثیری در بازار لباس شب عید نداردتاریخ انتشار شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۱ ۲۱ آتشسوزی و ریزش ناگهانی ساختمان ۵۴ ساله پلاسکوی تهران تبعات و پیامدهای ناگواری را برای کشور داشت اما رئیس اتحادیه بنکداران و طاقهفروشان پارچه معتقد است که این اتفاق نمیتواندچرا برای کمک به زیان دیدگان پلاسکو، بازار پیش قدم نمی شود؟
چرا برای کمک به زیان دیدگان پلاسکو بازار پیش قدم نمی شود تاریخ انتشار يکشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۶ ۳۷ به گزارش فارس پلاسکو فروریخت این خبری بود که دست کم به مدت یک هفته در صدر خبرهای رسانه های ایران قرار داشت ماجرا مربوط به حادثه آتش سوزی و سپس فروریزی ساختمانی بلندمرتبه میپلاسکو 5 درصد بازار را در اختیار داشت
پلاسکو 5 درصد بازار را در اختیار داشت روز نو رئیس اتحادیه پیراهن دوزان تهران نوشت این پاساژ حدود 5 تا 10 درصد از بازار را در اختیار داشته که با توجه به اتفاق امروز به نظر نمى رسد تاثیرى در قیمت هاى بازار داشته باشد دروديان در خصوص تاثيرات آتش گرفتن ساختمان پلاسكو بر باز«پلاسکو» یادگار 54 ساله تهران؛ از ساخت تا تخریب
پلاسکو یادگار 54 ساله تهران از ساخت تا تخریب ایلنا ساختمان پلاسکو در ضلع شرقی چهارراهی است که به آن استانبول میگویند برج پانزده طبقهای که اولین ساختمان با اسکلت فلزی در تهران بود و دومین ساختمان بلندی که در آن آسانسور وجود داشت به گزارش ایلنا به نقل از ایسنا از پیچ خیاببازار طلا، سکه و ارز بیتوجه به اتفاق پلاسکو
بازار طلا سکه و ارز بیتوجه به اتفاق پلاسکوتاریخ انتشار شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۱ ۴۶ میزان نوشت روز پنجشنبه خیابان استانبول تهران که محل قرارگیری بازارهای مختلفی همچون بازار پوشاک طلا سکه ارز و محصولات الکترونیکی است شاهد اتفاق ناگوار آتش سوزی و فروریختن پلاسکو بود و حال ج-
گوناگون
پربازدیدترینها