واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: اولین دستورالعمل اجرایی دونالد ترامپ درباره محدودیت ورود اتباع كشورهای ایران، سودان، سومالی، عراق، سوریه، لیبی و یمن برای سفر به آمریكا صادر شد. دستورالعمل اجرایی روسای جمهور آمریكا برای كوتاهمدت جایگزین قوانین موضوعه خواهند شد. دونالد ترامپ هدف خود از تنظیم دستورالعمل اجرایی را حفاظت از منافع و امنیت آمریكا در برابر حملات احتمالی تروریستی دانست. این دستورالعمل از 26 ژانویه 2017 به مدت سه ماه به مرحله اجرا گذاشته میشود. موضوع دستورالعمل اجرایی ترامپ را مهاجرین، پناهجویان و مسافرانی تشكیل میدهد كه صرفاً تابعیت یكی از 7 كشور یادشده را دارند.
به گزارش تراز ،براساس دستورالعمل اجرایی صادرشده از سوی دونالد ترامپ، اتباع كشورهایی با محدودیت و ممانعت ورود به آمریكا روبهرو خواهند بود كه در سه گروه «حامی تروریسم»، «اعمالكننده تهدیدات فوقالعاده» و «كشورهای مایه نگرانی امنیتی» باشند. شاید بتوان به این موضوع اشاره داشت كه صدور این دستورالعمل بیش از آنكه ماهیت امنیتی داشته باشد، باید آن را ادامه مانورهای سیاسی دونالد ترامپ برای ایرانهراسی و اسلامهراسی دانست.
ایران و بسیاری از كشورهای خاورمیانه در چند دهه گذشته، بهعنوان یكی از دغدغههای اصلی سیاست امنیتی و راهبردی آمریكا بودهاند. در دوره رقابتهای انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری آمریكا كه مربوط به رقابتهای جداگانه كاندیدای كنوانسیون حزب جمهوریخواه و دموكرات بوده است، یكی از پرسشهای اصلی مربوط به نگرش كاندیدا در چگونگی برخورد با ایران و بسیاری از كشورهای بحرانزده خاورمیانه بوده است. در این دوران، هیچكس این پرسش را مطرح نكرد كه به چه دلیل كشورهایی با تهدیدات فوقالعاده یا دولتهای ناكام كه مایه نگرانی قدرتهای بزرگ محسوب میشوند، بهوجود آمدهاند؟
صدور دستورالعمل اجرایی ترامپ نشان میدهد كه در دوران جدید، نگرش مسلط بر سیاست خارجی و الگوی رفتاری آمریكا براساس نشانههای قدرتمحور شكل میگیرد. تمامی افرادی را كه بهعنوان كابینه ترامپ انتخاب شدهاند، میتوان در زمره افرادی دانست كه دارای رویكرد محافظهكارانه با اندیشههای امنیتمحورند. از جمله این افراد میتوان به رویكرد و اندیشههای «مایكل توماس فلین» مشاور امنیت ملی رییسجمهور آمریكا و «جیمز متیس» بهعنوان وزیر دفاع اشاره كرد كه دارای رویكرد افراطی در مقابله با كشورهایی هستند كه سیاستهای منطقهای آمریكا آنان را با بحران روبهرو كرده است. الگوهای رفتاری ترامپ معطوف به نشانههایی از نظامیگری است. نظامیگری زیربنای كنش راهبردی گروههای محافظهكار در سیاست خارجی آمریكا محسوب میشود. اگر چه ترامپ در نخستین سخنرانی جشن پیروزی خود بر این موضوع تأكید داشت كه آمریكا باید بخشی از هزینههای نظامی خود را در حوزه اقتصادی بهكار گیرد، اما واقعیت آن است كه اقتصاد آمریكا با روندهای مبتنی بر نظامیگری رشد بیشتر و مؤثرتری داشته است.
اگرچه هنوز فرماندهان نظامی آمریكا در دوران ترامپ مشخص نشدهاند، اما معرفی «جیمز متیس» بهعنوان وزیر دفاع آمریكا بیانگر آن است كه نظامیگری در آینده ادامه خواهد یافت. پیشینه مایكل توماس فلین بهعنوان مشاور امنیت ملی ترامپ نشان میدهد كه الگوهای جدیدی از امنیتگرایی و سازوكارهای قدرتمحور از اهمیت قابل توجهی در آینده سیاست منطقهای آمریكا برخوردار خواهد بود. چنین روندی بر اقتصاد سیاسی و الگوی كنش امنیتی آمریكا تأثیر بهجا میگذارد. فلین رویكرد راهبردی خود را با عنوان «سرطان بدخیم» در مورد گروههای اسلامگرا تنظیم كرده است. بیان چنین رویكردی نشان میدهد كه روندهای سیاست خارجی و الگوی رفتاری آمریكا براساس نظامیگری و نشانههایی از سیاست محدودكننده امنیتی مانند دستورالعمل اجرایی دونالد ترامپ در ارتباط با ممنوعیت و محدودیت ورود گروههای اجتماعی كشورهای منطقهای به آمریكا دانست.
دستورالعمل اجرایی دونالد ترامپ نمادی از سیاست مقابلهجویانه آمریكا با گروههای سیاسی، اجتماعی و مذهبی خاورمیانه است. مشابه چنین دستورالعملی در چارچوب قانون H.R.158 در 8 دسامبر 2015 و در زمان باراك اوباما تصویب شده است. به همین دلیل است كه میتوان دستورالعمل اجرایی ترامپ را بهعنوان اقدامی نمادین تلقی کرد. واقعیتهای سیاست خاورمیانه آمریكا نشان میدهد كه تروریسم، دولتهای ناكام و كشورهایی كه در وضعیت تهدیدات فوقالعاده قرار داده شدهاند، قربانی سیاست امنیتی ایالاتمتحده در دوران گذشته بودهاند.
روندی كه از دهه 1980 و در چارچوب سیاست جنگ كمشدت آمریكا علیه اتحاد شوروی در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان تنظیم شد. علاوه بر آن سیاست مقابله با تروریسم از سال 2001 بهبعد بهعنوان محور اصلی سیاست امنیت منطقهای آمریكا بوده است. مقابله با تروریسم از طریق سازوكارهای مختلفی انجام میگیرد. در دوران باراك اوباما، مقابله با تروریسم براساس سازوكارهای امنیتی و اطلاعاتی انجام میگرفت. سازمان اطلاعات مركزی آمریكا و اف.بی.آی نقش مؤثر و تعیینكننده برای مقابله با تروریسم ایفا کردند. طبیعی است كه در چنین فرآیندی نقش نیروی نظامی برای مقابله با تهدیدات برجستهشده و زمینه شكلگیری «جنگ تركیبی» در سیاست راهبردی آمریكا را بهوجود آورده است.
شاید بتوان بیانیه سازمان انرژی اتمی ایران برای تزریق گاز هگزافلوراید اورانیوم به سانتریفیوژهای PR8 را بهعنوان بخشی از سیاست واكنشی ایران نسبت به روندهایی دانست كه آمریكا برای محدودسازی ایران به كار گرفته است. شاید بهتر بود تا چنین اقدامی در واكنش به تصویب قانون آیسا در دسامبر 2016 انجام میگرفت. الگوی رفتاری ترامپ میتواند واكنشهای متفاوتی را از سوی گروههای اجتماعی و شهروندان كشورهای مختلف ایجاد كند. متهم كردن شهروندان كشورهای خاورمیانه بهعنوان نیروهای حامی تروریسم را میتوان بهعنوان نمادی از سیاست مقابلهجویانه آمریكا با گروههای اجتماعی دانست. در شرایطی كه ایران بهعنوان محور اصلی مقابله با داعش و تروریسم منطقهای ایفای نقش میكند، قرار دادن نام ایران در لیست كشورهای حامی تروریست، مشكلات امنیتی بیشتری را در محیط منطقهای ایجاد میكند. لازم به توضیح است كه وقتی باراك اوباما در ژانویه 2017 و در آخرین روزهای ریاستجمهوری خود قانون وضعیت فوقالعاده در روابط ایران و آمریكا را اعلام میدارد، امكان بهكارگیری الگوهای محدودكننده بیشتری علیه شهروندان ایرانی در سفر به آمریكا یا كسانی كه در فرآیند گسترش روابط تجاری با آمریكا ایفای نقش میكنند، توسط دونالد ترامپ وجود خواهد داشت.
منبع: صبح نو
زمانبندی انتشار: 10 بهمن 1395 - 09:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]