تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند ع...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828959231




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بلای سیاهی که پشت شمشادهای پارک بر سر نوعروس آمد | سیما ۱۸ ساله دستگیر شد+عکس - رادیو سهام


واضح آرشیو وب فارسی:رادیو سهام: «او به اشتباه فکر می کرد می خواهم با شوهرش ازدواج کنم، حال آنکه خودم نامزد داشتم و قرار بود به زودی عروسی بگیریم.» این گفته های زن جوانی به نام سیماست که مدتی قبل در شهرستان دهدشت قربانی اسید پاشی شد و از آن روز تا حالا هنوز درد و سوزش اسید را همراه خودش دارد. او که یک چشم و یک گوشش را در این حادثه Incident از دست داده و سایر اعضای بدنش نیز آسیب دیده روزگار تلخی را سپری می کند. این در حالی است که زن اسیدپاش نیز در زندان Prison است اما توانایی پرداخت دیه برای معالجه قربانی اش را ندارد و همین مسئله شرایط قربانی اسیدپاشی را سخت تر کرده است. این حادثه عصر روز ۳۰شهریور ماه سال ۹۳در میدان اصلی شهرستان دهدشت اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که دختر ۲۷ساله ای به نام سیما از مدتی قبل به صورت تلفنی با دختر ۱۸ساله ای به نام پریسیما دوست شده بود و آنها آن روز با یکدیگر در میدان شهر قرار گذاشته بودند تا بعد از مدتی دوستی تلفنی، یکدیگر را ببینند. سیما در سر قرار حاضر شده بود که پریسیما با دختر دیگری از راه رسید. آنها چند دقیقه با یکدیگر گفت وگو کردند اما ناگهان پریسیما از کیفش یک بطری درآورد و محتویات آن را روی صورت و دست و پای سیما پاشید. محتویات بطری چیزی نبود جز اسید. پریسیما خیلی زود از محل حادثه گریخت و سیما را با درد و سوزش ناشی از اسید تنها گذاشت. دختر جوان از شدت درد به خودش می پیچید و از مردم کمک می خواست. او نمی دانست که چرا پریسیما دست به این کار زده بود. قدرت اسید به حدی بود که فقط چند لحظه بعد نه تنها لباس هایش سوخت بلکه چشمانش نیز دیگر جایی را نمی دید. سرانجام بعد از گذشت دقایقی قربانی این اسیدپاشی در ترافیک شدید خیابان به بیمارستان منتقل شد. شدت سوختگی به حدی بود که صورت، گوش، دست و پا و کمر و بیشتر اعضای بدن وی دچار سوختگی شده بود. در همین حال در جریان تحقیقات پلیس زن اسیدپاش شناسایی و دستگیر شد. او مدعی شد که چون شوهرش او را ترک کرده و قصد داشته با سیما ازدواج کند این بلا را بر سرش آورده است. این در حالی بود که سیما نامزد داشت و قرار بود به زودی با وی ازدواج کند. متهم ۱۸ساله در دادگاه محاکمه و به پرداخت دیه و قصاص محکوم شد اما چون او پولی برای پرداخت دیه ندارد، سیما نیز نمی تواند خودش را درمان کند و روزگار تلخی را می گذراند. این قربانی اسید پاشی جزئیــــات بیشتری از این حادثه و رنجی که می کشد را بازگو کرد. چطور با زن اسیدپاش آشنا شدی؟ مدتی بود که مزاحم تلفنی داشتم. این موضوع را به خانواده ام گفته بودم. چند مرتبه شماره تلفنم را هم عوض کردم اما فایده ای نداشت و مزاحمت ها ادامه داشت تا اینکه او خودش را معرفی کرد و گفت زنی به نام پریسیماست. او گفت می خواهد با من دوست شود. پریسیما چند مرتبه با من تلفنی صحبت و درد دل کرد و گفت دوست دارد من را ببیند و رو در رو با من حرف بزند. من هم قبول کردم و با هم در میدان شهر قرار گذاشتیم. از روز حادثه بگو. چطور شد که زن جوان رویت اسید پاشید؟ وقتی سر قرار رسیدم دختر دیگری نیز همراه پریسیما بود. می خواستم روی یکی از نیمکت های فضای سبز بنشینم اما آنها گفتند بهتر است جایی بنشینیم که زیاد در دید مردم نباشد. چند دقیقه با یکدیگر صحبت کردیم و او گفت که شوهرش او را ترک کرده است. حرف های او ادامه داشت تا اینکه او ناگهان گفت «شنیده ام که تو می خواهی با شوهرم ازدواج کنی.» خیلی تعجب کردم و گفتم اصلا چنین حرفی صحت ندارد. قرآنی را که در کیفم داشتم در دستم گرفتم و قسم خوردم که نامزد دارم و با شوهر او هیچ رابطه ای ندارم. آن روزها با نامزدم آزمایش خون داده بودیم و قرار بود به زودی پای سفره عقد بنشینیم. حتی برگه آزمایشگاه را هم نشانش دادم تا اینکه کمی آرام شد و از من عذرخواهی کرد. او با شوهرش تماس گرفت و او هم به آنجا آمد. دلهره زیادی داشتم تا اینکه او یک لحظه از کیفش یک بطری در آورد و رویم اسید پاشید. حتی وقتی روی زمین افتادم بطری اسید را روی کمرم خالی کرد و با کمک مرد جوانی با موتورسیکلت فرار Escape کرد. بعد از حادثه چه اتفاقی افتاد و چه کسی تو را به بیمارستان رساند؟ حدود نیم ساعت در آنجا روی زمین افتاده بودم و با داد و فریاد از مردم کمک می خواستم. اسید لباس هایم را هم سوزانده بود و یک نفر یک چادر رویم انداخت. مردم زیادی دورم جمع شده بودند. هر کسی چیزی می گفت. اما هیچ کس هیچ کمکی نمی کرد. چند نفر از اقوامم آن طرف خیابان کار می کنند اما هرچه فریاد می زدم آنها هم با توجه به سر و صورت سوخته ام من را نمی شناختند که کمکم کنند. با این حال شوهر پریسیما یک ماشین گرفت و من را به بیمارستان رساند. آیا پیش از این شوهر زن اسیدپاش را دیده بودی ؟ آن روز وقتی او را دیدم، فهمیدم ماجرا چیست. حدود ۸ ماه قبل از حادثه او به خواستگاری ام آمده بود. اما چون شنیدم که متاهل است به او جواب رد دادم و مدتی بعد نامزد جوان دیگری شدم. من تا آن موقع نمی دانستم که همسر آن مرد پریسیماست و همه حرف هایی که زن اسید پاش گفته تهمت است و من اصلا قصد ازدواج با شوهر او را نداشتم. عامل اسید پاشی چطور دستگیر شد و دادگاه چه تصمیمی درباره اش گرفت؟ شوهرش او را لو داد و مأموران دستگیرش کردند. او گفت که شوهرش گفته می خواهد به زور با من ازدواج کند. تو برو و رویش اسید بپاش. او همه چیز را قبول کرد و دادگاه هم او را به پرداخت ۴۵۰ میلیون تومان دیه و قصاص یک گوش و یک چشم محکوم کرد. اما او پولی ندارد که به عنوان دیه به من بدهد. حالا در این شرایط با چه کسی زندگی می کنی و روند درمانت چطور پیش می رود؟ پدرم سال ها قبل با زن دیگری ازدواج و ما را رها کرد. مادرم هم بعد از حادثه ای که برایم اتفاق افتاد آنقدر غصه خورد تا دق کرد و جانش را از دست داد. حالا من ۴ برادر دارم. یکی از آنها متاهل است. یکی دیگر مشکلات روانی دارد و ۲برادر دیگرم سالم هستند و کمکم می کنند. یکی از آنها خانه اش را فروخت و خرج درمانم کرد. اما هزینه های درمانم آنقدر زیاد است که نمی توانم کاری از پیش ببرم. من حتی پول ندارم که یک تخت بخرم و با وضعیت سوختگی شدیدی که دارم روی زمین می خوابم. مدام در خانه درد می کشم و همه بدنم می سوزد و مدتی است مشکلات شدید روحی پیدا کرده ام. از طرفی با اینکه نامزدم می گوید باز هم می خواهد با من ازدواج کند اما خانواده ام راضی نیستند. این حادثه چه آسیب هایی به تو وارد کرد؟ یکی از چشمانم نابینا شد و چشم دیگرم چیزی در حد سایه می بیند. یکی از گوش هایم سوخت و از بین رفت. صورتم، دندان هایم، کمرم، دست و پایم و… بیشتر بدنم سوخت و حالا زندگی سختی دارم منبع: رکنا


شنبه ، ۹بهمن۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رادیو سهام]
[مشاهده در: www.radiosaham.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن