واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مردم، مدیران و بحرانهای شهری- محمدامین قانعی راد* تهران- ایرنا- گسترش خویشتنداری در زمینههای لازم، نیاز جمعی مردم ماست و شهروندان باید به این درجه برسند که در مواجهه با چنین رخدادهایی بیشتر به سرنوشت حادثه دیدگان بیندیشند تا رفع کنجکاویهای شخصی خود.
فروپاشی ساختمان پلاسکو متعاقب آتش گرفتن بخشهایی از این ساختمان، رخدادی فاجعه گون و غم انگیز و در عین حال برای افکار عمومی نیز رخدادی مهم بود. این ساختمان در خاطره تهرانیها و حتی در خاطره مهاجران دهههای چهل و پنجاه شمسی جایگاه خود را دارد و حسی نوستالژیک را بر میانگیزد. ساختمانی با آن عظمت فرو میریزد و شماری از آتشنشانان و کسبه و کارگران شاغل کشته و مصدوم می شوند و در این میان «حضور مردم در محل ریزش ساختمان پلاسکو مانع از امدادرسانی سریع و به موقع به حادثه دیدگان میشود.» این حضور غم افزا را میتوان از 2 زاویه بررسی کرد. نخستین زاویه این است که این حضور را چگونه میتوان توضیح داد و زاویه دیگر این است که چرا باید این شیوه از حضور مردم را مورد انتقاد قرار داد؟به نظر میرسد مردم فرصتهای کمی برای ابراز وجود و نمایش خویش دارند و آنان در غیاب فرصتهای کافی از هر موقعیتی به عنوان محملی برای ابراز وجود و نمایش خویش استفاده میکنند. در شرایطی که فرصتهای واقعی مشارکت کاهش پیدا میکند مردم برای احساس خوداثربخشی دنبال مشارکتهای جایگزین میگردند و سعی میکنند در چنین فضایی انگیزههای مشارکتجویی خود را دنبال کنند؛ آنان در چنین موقعیتهایی به دنبال فرصتی برای ابراز وجود و نیز محملی برای ابراز نارضایتیهای خود میگردند. از سوی دیگر چنین جمعیتهایی از گرمای اجتماعی خاص خود نیز برخوردارند و مناسباتی در آن جریان پیدا می کند که مردم را جذب و به ماندن تشویق میکند.مشارکت جویان و حاضران در محل رخداد انگیزههای متعددی داشتند. کسانی از راه دور و نزدیک به طور خودخوانده در پی این بر آمدند که نقش شهروند-خبرنگار را ایفا کنند. اینان هم کنجکاویها ونگرانیهای یک شهروند عام را داشتند و هم میخواستند بگویند ما در بطن ماجرا حضور داشتیم و بودیم و دیدیم چه اتفاقاتی رخ داد؛ سرانجام اینکه با انتشار اخبار در شبکههای اجتماعی خود، حس مهم بودن خویش را ارضا کنند. اما بواقع کدام خلاء اطلاعرسانی وجود داشت که در این میان نیاز به نقش شهروند- خبرنگار را ایجاب میکرد؟ اینان در فقدان نیاز واقعی به شهروند-خبرنگار، در عمل، به شهروند-مزاحم تبدیل شدند و با حضور خود از سرعت کنترل پیامدهای منفی موقعیتی فاجعه بار کاستند اما برخی نیز با نگرانی شخصی و به قصد همدلی آمده بودند. شماری از آنان اقوام و دوستان و آشنایان شاغلان در ساختمان و حتی آتشنشانان بودند. کسبه و پیشه وران اطراف و نیز کارگران تولیدیها نگران بودند و فکر میکردند حضور آنان از عمق فاجعه می کاهد. اینان با اضطراب آمده بودند و میخواستند حس همدردی خود را نشان دهند. اینان با مصدومین یا حتی کسانی که زیر آوار مانده بودند حس همذات پنداری شدیدی داشتند و میخواستند از نزدیک شاهد باشند چه بر سر همکاران یا عزیزانشان میآید.اما جدای از نیتهای متفاوت شهروندان عام و دوستان خاص، هر 2 گروه در فقدان نگرش مشارکتی وسیع، مانع امدادرسانی به حادثه دیدگان شدند و شرایط را پیچیدهتر و کارها را مشکلتر کردند.مردم باید به درک وسیع تری از الزامات اخلاق مدنی و مشارکتی دست پیدا کنند. مشارکت، یک بعد هیجانی و عاطفی و یک بعد خردمندانه دارد. شهروندان باید در مشارکت جوییهای خود همیشه آن بعد خردمندانه را مورد توجه قرار دهند. هدف از مشارکت اجتماعی، کاهش هزینهها، بهبود منافع عمومی و توجه بیشتر به مصالح مشترک مردم است؛ بنابراین مردم باید قدرت ارزیابی داشته باشند تا بتوانند رفتار مشارکتیشان را براساس منافع عمومی شکل دهند. مردم باید صورتهای کاذب مشارکت را از صورتهای حقیقی آن تمییز بدهند و رفتار خود را با الگوهای خویشتندارانهتر و عقلانیتر مشارکت منطبق کنند. آنان باید در موقعیتهای اضطراری از ارضای کنجکاویهای شخصی خودشان برای منافع بزرگ تر چشم بپوشند.اما در این میان امکان تکرار این الگوی رفتاری را در موقعیتهای اضطراری مشابه نباید نادیده گرفت. به عبارت دیگر در صورت وقوع رخدادی مشابه باید انتظار تکرار همین وضعیت را داشت. این نکته ما را به محدودیتهای زیرساختها و سازههای شهری هدایت میکند. بخشی از مشکل مربوط به ناکارآیی امدادرسانی در حادثه فروپاشی ساختمان پلاسکو به الگوی طراحی فضاهای شهری در این کلان پایتخت بازمیگردد. برای ایجاد تجمع مردم و ترافیک خودروها و بند آمدن راهها، نیازی به فروپاشی یک ساختمان 15 طبقه بزرگ وجود ندارد؛ گاه بر اثر یک حادثه کوچک از جمله تصادف 2خودرو، کل سیستم حمل و نقل عمومی تا شعاع وسیعی دچار اختلال میشود. در فاجعه ساختمان پلاسکو بسیاری از مردم نگران و خواستار کسب اطلاعات بیشتر بودند اما خویشتنداری کردند. گسترش خویشتنداری در زمینههای لازم، نیاز جمعی مردم ماست و شهروندان باید به این درجه برسند که در مواجهه با چنین رخدادهایی بیشتر به سرنوشت حادثه دیدگان بیندیشند تا رفع کنجکاویهای شخصی خود.ما آرزو داریم در صورت بروز رخدادهای مشابه شاهد رشدی در مردم باشیم که بتوانند درس آموز مسئولان باشند و در حوادث و ماجراهای گوناگون که برای کشور اتفاق میافتد طوری رفتار کنند که مسئولان از آنها درس بگیرند اما همچنین امیدواریم شاهد گسترش این درک بین مسئولان حاکمیتی و دولتی و شهری باشیم که این شیوه اداره و توسعه شهر دیگر تناسبی با جامعه در مخاطره امروزی ندارد و برای استقبال از آینده بهتری برای زندگی شهروندان باید دنبال مفهوم انسانی تری از شهر در همه ابعاد آن بود.....................................* جامعهشناس- تارنمای وزارت راه و شهرسازی
04/11/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]