واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > اروپا - معمر قذافی دوباره سیاست غرب در برابر روسیه و دخالت همیشه آنها در مسایل سایر کشورها تاثیر خطرناک خود را در جهان نشان داد. البته این خطر دانه ای است که ناتو با گسترش مرزهای خود تا نزدیکی روسیه پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی کاشته. این روند تحریک آمیز و ریشه دار در ذهن و یاد روس ها با تجربه دردناک حمله نظامیان ناپلئون و آلمان به شوروی سابق و طوفانی که همه جهان را گرفتار کرده بود انعکاس می یابد. گسترش ناتو را نمی توان تلاشی محض برای تضمین منابع فراوان روسیه تلقی کرد. درواقع ناتو به این ترتیب سعی داشته خلایی سیاسی را که پس خلع سلاح اتحاد جماهیر شوروی به میان آمده بود از بین ببرد و از شرایط کنونی استفاده کند. این روزها نوعی" شیفتگی به استقلال "در جان جمهوری های سابق شوروی افتاده است. اما روسیه در زمانی حساس بر این باور رسیده که محاصره این کشور از آسیای مرکزی تا دریای سیاه و دریای بالتیک خطری جدی برای آنهاست، مهلکه ای که تاثیر آن بر رویدادهای منطقه ای اجتناب ناپذیر خواهد بود. حتی مناقشه گرجستان را می توان ادامه ای از تاثیر ژرف این احساس خطر دانست. اما خطر واقعی این است که روسیه هم اکنون دارای 16 هزار سلاح هسته ای است و یکی از بزرگترین زرادخانه های جهان را در اختیار دارد. تهدید روسیه و تلاش برای محاصره فراگیر این کشور نه تنها دوباره احساس های ناسیونالیستی را در منطقه افزایش می دهد بلکه تهدیدی بر وقوع نبرد جهانی دیگری است، نبردی که این بارجنگی هسته ای خواهد بود! این روزها سرتاسر دنیا را رقابتی تسلیحاتی فرا گرفته است. چنان که غرب درصدد آن است تا سیستم موشکی خود را در شرق اروپا پیاده کند، در حالی که این سامانه موشکی با مرزهای روسیه فاصله اندکی دارد. جالب این که تعبیر اشتباه کشورهای غربی از واکنش روسیه به گسترش ناتو منادی اشتباهات استراتژیک دیگری مانند حمله به عراق شد، نبردی که همه بر پایه اطلاعات و تحلیل هایی ساده صورت گرفت. اما آیا کشورهای غربی واقعا انتظار دارند که رویکرد شیفتگى به استقلال را بشود در کوزوو که همیشه همسو با غربی ها بوده پنهان داشت و دامنه آن به آبخازیا و اوستاى جنوبى نمی رسد؟ در حال حاضر ناتو قصد دارد در آینده ای نزدیک گرجستان و اوکراین را به شمار متحدان جهانی خود اضافه کند. چنین اقدامی از سوی ناتو را باید همانند بمبی ژئوپولیتکى در کنار مرزهای روسیه قلمداد کرد. برنامه گسترش ناتو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، دیگر توجیهى ندارد. امروز دیگر بر خلاف دوران جنگ سرد، روسیه از یک ایدئولوژى سیاسى و اقتصادى حمایت نمى کند. امروز روسیه فقط برای ناسیونالیسم و حفظ یکپارچگی کشور به عنوان ملتی واحد تلاش می کند. درواقع روسیه فقط در پی دفاع از موجودیت خود است که البته این موضوع خود شرایط کنونی را خطرناک تر از همیشه خواهد کرد. در این میان آمریکا نیز مانند سایر کشورهای جهان در تلاش برای برقراری صلحی پایدار و فراگیر حق دفاع از خود را خواهد داشت. موقعیت ژئوپولیتیکی دور آمریکا و حضور این کشور در میانه دو اقیانوس بزرگ که هیچ کشورى هم از شمال و جنوب آن را تهدید نمی کند از این کشور بهشتی امن و مناسب برای شمار فراوان مهاجران و پناهندگان جهان ساخته است. چنین شرایطی آمریکا را به محلی دور از درگیری ها و جنجال های دنیای کهنه دیگر مردمان تبدیل کرده است . همین است که آمریکا میزبان سازمان ملل متحد شده و تصویری از یک کشور بی طرف را برای جهانیان ترسیم کرده است. آمریکا این روزها به شدت در تلاش است تا با روی کار آمدن رئیس جمهوری جدید خود نقش تازه ای را به عهده بگیرد اما آنها باید بازگشت به دکترین مونرو را فرا روی خود قرار دهند. مونرو خط مشی بود که در هر حال بر عدم دخالت در مسایل اروپا تاکید داشت و از سوی دیگر عدم گسترش هژمونى استعمارى اروپاییان در آمریکا را نیز مورد توجه قرار می داد. امروز اصل عدم دخالت باید از سوی تمامی کشورهای جهان به کار گرفته شود. طمع، حماقت و عدم درایت نباید دوباره ابناء بشر را گرفتار جنگی دیگر کند. روسیه دیگر همان شوروى سابق نیست. دنیا تغییر کرده است. این روزها دیگر همکارى و نه تهدید و ارعاب، کلید برقراری صلح و ثبات در جهان هستند. اما آیا کشورهای غربی واقعا از خواب غفلت بیدار می شوند؟ ترجمه: لیدا هادی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]