تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 1 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817535518




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جدایی از پیر مرد بد اخلاق - خبرگزاری قوه قضاییه


واضح آرشیو وب فارسی:میزان: به گزارش گروه جامعه خبرگزاری میزان،پیرزن در حالی که بشدت مضطرب است، وارد راهروی دادگاه خانواده می شود و روی صندلی می نشیند. با دستانش گوشه چادرش را گرفته و گاهی به شوهرش که کمی آن طرف تر ایستاده نیم نگاهی می اندازد. پیرمرد اما در راهرو راه می رود، ظاهر آرامی دارد اما درونش پر از تشویش و استرس است. بالاخره منشی شعبه 268 دادگاه خانواده نام آنها را صدا می زند و هردو وارد شعبه می شوند. پیرمرد نیز با عصبانیت روی صندلی می نشیند تا این که قاضی پرونده آنها را باز می کند و با تعجب از پیرزن شصت و پنج ساله می پرسد: حدود نیم قرن از زندگیتان می گذرد چرا بعد از 40 سال زندگی با این سن و سال درخواست طلاق دادید؟  پیرزن با ناراحتی می گوید:آقای قاضی 40 سال از زندگی ام با این مرد می گذرد، اما یک روز خوش نداشتم. تنها دلخوشی ام فرزندانم بودند اما حالا همه آنها ازدواج کرده اند و من دیگر نمی توانم رفتارهای این مرد را تحمل کنم. او هرچه سنش بیشتر می شود بداخلاق تر می شود. مرتب بهانه می گیرد. از همه بدتر بتازگی خسیس هم شده است. هر وقت از او می خواهم به من پول بدهد بهانه می آورد و من مجبورم از فرزندانم خرجی بگیرم. با این که حقوق بازنشستگی هم می گیرد اما به من پولی نمی دهد.حتی برای خرید وسایل خانه هم به من پولی نمی دهد. تصور کنید با این سن و سال مجبورم با دخترم تماس بگیرم و حتی برای خرید گوشت و مرغ از او پول بگیرم. هرچه به همسرم اعتراض می کنم بی فایده است. قاضی از پیرزن می پرسد: پس با حقوق بازنشستگی اش چه می کند؟ پیرزن می گوید: چه بگویم. من که نمی دانم او چه می کند، چرا که رفتارهایش مرموز است. حدس می زنم با دوستانش به تفریح و خوشگذرانی می پردازد. چون بیشتر وقت ها در خانه نیست. وی ادامه می دهد: چند ماهی است با هم زندگی نمی کنیم. من مدت هاست به خانه دخترم رفته ام و می خواهم هرچه زودتر طلاق بگیرم و برای خودم خانه کوچکی بخرم. من تا مرگ فاصله ای ندارم و می خواهم این اواخر عمر زندگی ام با آرامش زندگی کنم. این همه سختی کشیدم، دیگر بس است. در همین هنگام قاضی از پیرمرد می پرسد:با این سن و سال قصد جدایی دارید، بهتر نیست مشکلاتتان را حل کنید و به زندگی در کنار یکدیگر ادامه بدهید؟ پیرمرد می گوید: آقای قاضی من هم از زندگی با این زن خسته شده ام. مرتب بهانه می گیرد و در این سن و سال از من توقعات زیادی دارد. اختلاف ما از دو ماه پیش شروع شد. زمانی که خواهران همسرم قصد داشتند، برای خرید به جزیره کیش بروند. همسرم از من خواست سه میلیون تومان پول در اختیارش بگذارم تا برای فرزندان و نوه هایمان خرید کند، اما من این مقدار پول نداشتم. او هم با من قهر کرد و به خانه دخترم رفت. از همان روز هم ساز جدایی و طلاق کوک کرد. وی ادامه می دهد: هر وقت همسرم از من پول می خواست در اختیارش قرار می دادم. همه حرف هایش دروغ است. من اصلا خسیس نیستم، از همان ابتدا اقتصادی بودم و از ولخرجی خوشم نمی آمد. او اگر زندگی اش را دوست داشت، نباید خانه اش را ترک می کرد. این کارش باعث شد تا فرزندانم نیز متوجه اختلافات مان شود. آن قدر از من بدگویی کرده که فرزندانمان نیز به من بی توجهی می کنند. حالا هم که تصمیم به طلاق گرفته و در این سن وسال پایمان را به دادگاه کشانده است. بعد از صحبت های وی قاضی وقتی دید آنها حاضر به گذشت نیستند و اصرار به جدایی دارند حکم طلاق را صادر کرد و زوج سالخورده با گرفتن برگه حکم جدایی از دادگاه بیرون رفتند. انتهای پیام/


یکشنبه ، ۲۶دی۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: میزان]
[مشاهده در: www.mizanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن