واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - بازتاب جشنواره در رسانهها گزیدهای از سخنرانی محمدرضا جعفری جلوه در مراسم رونمایی از تندیس ابنهیثم: سینمای ایران اگرچه صدسال قدمت دارد، اما اوج افتخار این سینما به 30 سال گذشته برمیگردد و میتوان گفت که این سینما همزمان با ورود امام خمینی(ره) به ایران شکل گرفته است. سینمای قبل از انقلاب سینمای اسلام، ایران و تمدن ایرانی اسلامی نبوده است و سینمایی تحت فرهنگ وارداتی غرب محسوب میشده و ربطی به فرهنگ اصیل بومی، شرقی و ایرانی ما نداشته است و به جز رگههای بسیار محدود از آثار ارزشمند، در آن افتخار دیگری مشاهده نمیشود. اما پس از انقلاب، سینمای ایران سینمایی بسیار پرافتخار است که با هزاران جایزه که در جهان موفق به دریافت آن شده و با ارائه آثار برجستهای که قطعاً همگان آن را دیدهاید خود را معرفی کرده است. گزیدهای از یادداشت احمد میر احسان درباره «عیار 14» در فرهنگ آشتی: دل بده بنویس از لذتی که بردهای با همه آگاهی و گستره گفتوگویی که طنین فرهنگ و فرزانگی و افسون دارد. حرف بزن، چنانکه از عشقی فرود آمده و طعمی که بیقرارت میکند. بیقراریات را پس بنویس. فقط در این صورت است که اطلاعات و خواندهها و داشتههایت به چیز قابل اعتنایی بدل میشود، گم و کژ و مژ نیست، روشنایی خرد و گرمای شوریدگی است. از وجود برخوردار است و وجود دارد، مکالمهای است که خرد انتقادی تنها پلهای از راه پرفراز مقام یافتن در جایگاه یک آفرینشگر دیگر است کنار آفریننده یک اثر هنری. گزیدهای از مصاحبه امید بنکدار و کیوان علیمحمدی درباره «شبانهروز» با روزنامه اعتماد: من و امید چون سرعت کارمان هنگام فیلمبرداری خیلی بالا است، اصولاً به آدمهایی احتیاج داریم که 1- بسیار باهوش باشند 2- به شدت نگران کارشان باشند 3- با تمرکز خیلی بالایی سرکار بیابند. من با آدمی که مثلاً سر کار بخواهد با موبایل صحبت کند و نداند که در چه فضایی کار میکند، سخت بتوانم کار کنم. [...]عمیقاً به شما میگویم که شبانهروز کاملاً براساس یک منطق تقدیرگرایانه ساخته شد. شبانهروز در مسیری افتاد که انواع انرژیها در مسیرش قرار گرفتند که این فیلم ساخته نشود و دقیقاً پارسال همین موقعها بود که من و امید دستهامان را بردیم بالا و مرگ شبانهروز را جلوی چشم خودمان دیدیم. فقط از خدا کمک خواستیم و گفتیم تو به ما کمک کن که این فیلم ساخته شود. نوروز امسال به تمام بچههای گروهمان زنگ زدیم و اعلام کردیم که خردادماه این فیلم به جریان میافتد بدون اینکه پولی داشته باشیم ولی این فیلم در خردادماه پولش جور شد و فیلم ساخته شد. اصلاً شبانهروز براساس تقدیر ساخته شد. گزیدهای از یادداشت قاسم رحمانی درباره «20» در کیهان: در ابتدا نوشتم که درباره اندوهناک بودن جامعه گذشته کمی اغراق شده. جامعه ما در 30 سال گذشته آنچنان هم سیاهپوش و عزاخواه نبوده است. پویایی و فعال بودن جامعه و نشاط دهه 60 و 70 و 80 موفقیتهای بزرگی را رقم زده است. متأسفانه با ورود مدرنیته تحمیلی ناقص و نامتناسب با فرهنگ ایرانی، خمودگی و سیاهی بر بخشی از جامعه سایه افکند. نکته دیگر اینکه بهتر بود در صحنههای جشن عروسی از شادیهای محلی استفاده میشد تا رقصهای لسآنجلسی. اظهار نارضایتی استاد انتظامی در گفتوگوی کوتاه با بانیفیلم: به من گفتند که در این مراسم شرکت کنم تا جایزه ویژهای را که برایم در نظر گرفته شده دریافت کنم. اما تعجب میکنم نه تنها جایزهای به بنده داده نشد که حتی از ارسال دو بلیت درخواستی جشنواره برای پزشکان معالجم نیز امتناع کردند! گزیدهای از یادداشت آرش فهیم درباره «زادبوم» در کیهان: «زادبوم» یک فیلم نمادین است. از آن دست فیلمهایی است که برای توضیح آن باید گفت که منظور از فلان چیز این است که منظور از بهمان چیز، آن است. اما خلاصه حرفش این است که سیاستمدار ایرانی خوب، سیاستمدار پشیمان است. گزیدهای از یادداشت محمد رحمانیان در پاسخ به سیدعلی میرفتاح در روزنامه اعتماد: [...]: اسم نمایشنامه آقای بهرام بیضایی«مجلس شبیه؛ در ذکر استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» است. آقای بیضایی نمایشنامهیی به نام «مهندس رخشید فلان و چیچی ماکان» ندارند. هرگز چنین نمایشنامهیی نداشتهاند. همانطور که استنلی کوبریک فیلمی به نام «دکتر استرنج فلان و چیچی بمب اتم» ندارند. هستند هنرمندانی که نامهای بلندی برای آثارشان انتخاب میکنند [نظیر عباس نعلبندیان] و برای این کار نیازی به کسب مجوز از آقای سیدعلی میرفتاح ندارند. حتی اگر آقای سیدعلی میرفتاح نام بلند آثار ایشان را مسخره کنند و با کینهتوزی نام دیگری بر آن بگذارند[...] تعداد زیادی از اهالی فرهنگ و هنر با همسران خود همکار هستند، یا با همکاران خود ازدواج میکنند. این امر البته مسبوق به سابقه است و هیچیک از این اهالی نظیر آقایان و خانمها: فدریکو فلینی و جولیتا ماسینا، وارن بیتی و آنت بنینگ، تیم رابینز و سوزان ساراندون و دیگران، بابت این وصلت از آقای سیدعلی میرفتاح اجازه نگرفتهاند، همانطور که آقای سیدعلی میرفتاح بابت ازدواج با همکارشان از آقای بیضایی و هیچکس دیگر اجازه نگرفتهاند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]