تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هرچیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817393192




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ازدواج پناهجوی عراقی با مرزبان مقدونی (+عکس)


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ازدواج پناهجوی عراقی با مرزبان مقدونی (+عکس)
بابی دادوسکی، قرار نبود در یک روز بارانی ماه مارس-همان روزی که همسر آینده‌اش را ملاقات کرد- کار کند. وی که ۳۵ ساله و یک مرزبان مقدونی است، قبول کرده بود که به جای یکی از همکارانش کار کند.

به گزارش عصر ایران به نقل از بی بیی سی، آن روز، نورا آرکاوازی، دختر جوانی که به اتفاق خانواده‌اش از عراق به راه افتاده بودند از جمله هزاران پناهجویی بود که امیدوار بودند بتوانند از مرز عبور کنند.

در اوایل سال ۲۰۱۶، نورا که ۲۰ سال دارد، خانه خود در استان دیاله در شرق عراق را که دستخوش خشونت بود، ترک کرده بود. وی به همراه پدر، مادر، برادر و خواهرش در مسیری به سمت غرب که بسیاری آن را پیموده بودند، به راه افتاده و از عراق وارد ترکیه شده بودند و متعاقبا با قایق خود را به جزیره لسبوس، در یونان رسانده و سرانجام به مقدونیه رسیده بودند.


ازدواج پناهجوی عراقی با مرزبان مقدونی (+عکس)


در آنجا در حالی که خانواده نورا منتظر بودند ببینند آیا به آنان اجازه ورود به صربستان داده می‌شود، نورا آقای دادوسکی آشنا شد. بابی دادوسکی گفت چیز مخصوصی در چشمان نورا دیده بود: "این سرنوشت بود."

هنگامی که این دو نفر ملاقات کردند سرنوشت پناهجویان در مقدونیه روشن نبود چون کشورهای بالکان مرزهای خود را به روی مهاجران بسته بودند.

نورا به خبرگزاری فرانسه گفت: "رویای ساده من این بود که با خانواده‌ام در آلمان زندگی کنم"

او که به شش زبان صحبت می‌کند هنگامی که به منطقه مرزی رسیده بودند حالش خوب نبود، به همین دلیل او را پیش دادوسکی بردند که می‌توانست انگلیسی صحبت کند.

نورا  گفت: "اولین باری که از مرز گذشتم تب شدیدی داشتم و چندین بار زمین خورده بودم. بابی برای نجات جان من بلافاصله دنبال صلیب سرخ فرستاد."

دادوسکی گفت خیلی سعی کرده بود وظیفه اش را انجام دهد، ولی زنی که از همقطاران او بود، بلافاصله متوجه نشانه‌های عشق شده بود.

همکارش به علت این که بابی حواسش بر کارش متمرکز نبود او را ملامت کرده بود: "من فکر می‌کنم تو عاشق شده‌ای و یک نفر در مرز مغز تو را دزدیده"

نورا گفت وقتی با او حرف زدم در وجودم احساس نوعی گرمی کردم و می‌خواستم با او بیشتر صحبت کنم.

دادوسکی به صراحت گفت: "من دخترهای بسیار زیادی می‌بینم- شاید کمی زیباتر از نورا. ولی من در چشمان نورا چیز بخصوصی را می‌بینم و می‌گویم این همان چیزی است که من می‌خواهم؛ نورا باید این جا بماند و همسر من شود!"

۱۰ بار تقاضای ازدواج

وقتی که نورا بهبود یافت شروع کرد به کمک کردن به صلیب سرخ محلی.

سایر پناهجویان در در اردوگاه ترانزیت تابانوچه، منتظر خبر در باره چگونگی وضعیتشان بودند ولی نورا و بابی بی سر و صدا کم کم با هم بیشتر آشنا می‍‌شدند.

بابی نورا و مادرش را برای خرید لباس و غذا به بازارهای نزدیک می‌برد. نورا تحت تاثیر بازی کردن بابی با بچه‌های مهاجران قرار گرفته بود- بر خلاف رفتار هم‌قطارانش که جدی‌تر بودند.

یک روز در ماه آوریل که آن دو برای غذا خوردن به رستوران رفته بودند، بابی به طور مشهودی مضطرب به نظر می‌رسید- می‌لرزید و مقدار زیادی آب می‌خورد.

نورا می‌گوید: "به او گفتم نه، شوخی می‌کنی ولی شاید ۱۰ بار تکرار کرد که آیا با او ازدواج می‌کنم؟"

نورا این پیشنهاد را قبول کرد.

آنها در ماه ژوئیه، درست چهارماه بعد از اولین ملاقاتشان، در سالروز تولد نورا ازدواج کردند.

نورا که یک کرد است و بابی که مسیحی ارتودکس است، در شهر کومانوو، در شمال مقدونیه ازدواج کردند. در جشن عروسی آنها ۱۲۰ میهمان از تمام مذاهب از جمله همکاران صلیب سرخ شرکت داشتند.

موقعی که از نورا درباره نامزدی سریع‌شان سؤال شد گفت عشق آنها عشق در اولین نگاه بود: "این چیزی است که بین من و بابی اتفاق افتاد."

اگر چه خانواده نورا موفق شدند خودشان را به آلمان برسانند، نورا به اتفاق بابی و سه فرزندش در مقدونیه ماند. اکنون هر پنج نفر آنها در شهر کومانوو، زندگی می‌کنند.

و به زودی نفر ششم به آنها اضافه خواهد شد. نورا با خنده خوشحالی گفت: "من چهار ماهه باردار هستم."


تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۱۹ دی ۱۳۹۵ - 08 January 2017





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن