تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817448551




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بابلیسی که با فروش کتب فقهی خریداری شد+عکس


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
بابلیسی که با فروش کتب فقهی خریداری شد+عکس
خاطره ای از حجت السلام زائری ؛
بابلیسی که با فروش کتب فقهی خریداری شد+عکس ...اين قدر يادم هست كه پول كتابها را بي معطلي به يك بوتيك كوچك و ساده رساندم كه آن روزها براي من آخر همه مراكز خريد و مال هاي رنگارنگي بود كه بعدها ديدم.


به گزارش فرهنگ نیوز،از مرد جوان كه تازه مشتري اش شده بودم و گاه با شرم و حيا جورابي يا گل سري از او مي خريدم خواستم تا هديه اي ويژه و متفاوت و گران به من پيشنهاد كند.پيشنهاد آن روز فروشنده جوان يك بابليس بود كه فكر مي كنم با يك روسري يا يكي دو قطعه ديگر كادوي متفاوت من به همسرم شد و بسيار هم شاد و خوشحالش كرد.البته همسرم وقتي بيشتر اين هديه را گرامي داشت كه به طور اتفاقي - يادم نيست چه طور - ماجراي فروش كتابها از دهانم پريد و او كه تعلق خاطر من به كتاب را مي دانست و هميشه كتابهايم را هووي خود مي ديد ديگر اين هديه كوچك و ناچيز را كنار نگذاشت.اين روزها كه در آشفتگي اثاث كشي و جابه جايي خانه ( فكر كنم براي هجدهمين بار طي بيست و چهار پنج سال !) چشمم به اين بابليس كهنه و رنگ و رو رفته افتاد و ديدم همسرم هنوز آن را مثل يك چيز قيمتي و عزيز نگهداشته ، ناگهان موجي از خاطره هاي قديمي در خاطر و خيالم جريان يافت.خاطره ها عجيبند و قدرت شگفتي دارند. قدرت خاطره ها را دست كم نگيريد و يادتان باشد همين امروز داريد با هر نگاه ، با هر لبخند ، با هر مهرباني و هديه خاطره اي مي سازيد كه بيست و پنج سال بعد همچنان قدرتمند در زندگي شما و اطرافيانتان حضور خواهد داشت.شايد اگر آن دوره مستمسك عروه هنوز در كتابخانه من بود فوقش چند بار به آن مراجعه مي كردم يا از ديدن و داشتنش به وجد مي آمدم ، اما اين بابليس كهنه ... خدا مي داند تا حالا توي اين همه سال چند بار زندگي مرا نجات داده  !

 الآن كه بعد از مدتها ديدمش به ياد مي آورم كه بارها ديدنش به همسرم انگيزه و اميد داده است ! هر بار كه مثل هر مرد و زني دعوا كرده ايم ، هر بار كه در فراز و نشيب زندگي به صخره نااميدي و ديوار ناكامي خورده ايم ، هر بار كه ناشيگري و ناداني من باعث شده كه همسرم غمگين بشود و خود را در بن بست ببيند ... ناگهان خاطره اي مثل همين انتخاب من بين كتابهاي عزيز وهديه سالروز تولد و يادگاري عزيزي مثل اين بابليس كهنه جلوي چشمش قرار گرفته و قوي تر از هر داروي مسكّن و درمان مؤثري او را براي ايستادن و تحمل كردن و همراهي و زندگي با من نگهداشته است!از من مي پرسيد آيا از اين انتخاب و اين معامله پشيمان نيستم ؟ مي گويم: هرگز ! امروز هم اگر بيست و پنج سال به عقب برگردم باز هم براي خريدن اين كادوي ساده كتابهايم را مي فروشم ! هر چند يواشكي پيش شما اعتراف مي كنم كه هنوز هم بعد از اين همه سال اگر جايي در كتابخانه يا مدرسه اي يك دوره  مستمسك عروه چاپ بيروت ببينم دور و برم را نگاه مي كنم و اگر كسي نباشد يواشكي به عطف و جلد و صفحاتش نگاهي دزدكي مي اندازم ، شايد همان دوره اي باشد كه يك روز بعد ازظهر پاييزي به سينه ام چسبيده بود و به سختي از خودم جدايش كردم تا در مقابلش چند اسكناس مچاله شده بگيرم و بتوانم بروم براي تولد همسرم كادو بخرم !
 








95/9/29 - 11:52 - 2016-12-19 11:52:14





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن