واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: فردا براي اهمالكارها هنوز نيامده است!
هر كدام از ما تاكنون بارها با سهلانگاري و اهمالكاري روبهرو بودهايم. طفره رفتن از انجام كارها، به تعلل انداختن كارها و مصداق...
نویسنده : فرزانه نوريان*
هر كدام از ما تاكنون بارها با سهلانگاري و اهمالكاري روبهرو بودهايم. طفره رفتن از انجام كارها، به تعلل انداختن كارها و مصداق همان جمله معروف كه فردا انجام ميدهم... و آن فردا هنوز نيامده است! گاهي ما خيلي آسان به كارها نگاه ميكنيم. با خود ميگوييم چيزي نيست انجامش ميدهيم ولي بعد ميبينيم به آن آسانيها هم كه تصور ميكرديم نبوده است.
در حال حاضر ما بيش از پيش با مقوله سهلانگاري دست و پنجه نرم ميكنيم چراكه سهلانگاري هزاران نفر را تحت تأثير قرار داده است و از مشكلات گريبانگيري است كه روي بهرهوري افراد تأثيرات سوء خود را دارد. فردي كه اهمالكاري ميكند، در جنبههاي مختلف زندگياش اين اهمالكاري نمود پيدا ميكند و در زندگي فردي و اجتماعي او شاهد اين مقوله هستيم. بعدها و فرداهايي كه مدام تكرار ميشود، اما دريغ از تأثير مثبتي كه ايجاد شود و روزبهروز كارهاي عقبافتادهاش بيشتر ميشود.
فرد اهمالكار بدون داشتن دليلي موجه انجام كار را به تعويق مياندازد و به تدريج اين رفتار براي فرد عادي شده و به صورت عادت درميآيد. او تصميم به انجام كار ميگيرد اما چون بدون دليل موجهي به تأخير مياندازد، بابت اين تأخير خود را سرزنش كرده و در اين حال براي اينكه اين حالت را در خود از بين ببرد شروع به دليلتراشي براي خود ميكند تا اين مسئله را در خود حل كند چراكه دچار نوعي ناهماهنگي رواني ميشود.
افرادي كه اغلب از مكانيسم دليلتراشي استفاده ميكنند در كارهاي خود سهلانگار و بيدقت هستند. به خاطر اينكه مشكل را از جاي ديگر ميخواهند ببينند و همواره براي نقص خود فقط دنبال دليل هستند و دچار سهلانگاري ميشوند و اغلب يا كار را انجام نميدهند يا اشتباه انجام ميدهند. دقيقاً مثل همين رانندگي در زمين برفي قيطريه تهران و برخورد خودروها به يكديگر. در كل افراد سهلانگار هدفگذاري درستي ندارند، اعتماد به نفس پاييني دارند و گاهي احساس حقارت كرده و خود را دست كم ميگيرند. اين مسئله در زندگي خانوادگي اين افراد نيز اختلالاتي را ايجاد ميكند. سهلانگاري در شخصيتهاي مختلف نمود متفاوتي دارد. در شخصيتهاي وابسته، افراد به دليل وابسته بودن به ديگران و داشتن اعتماد به نفس پايين يا نبود آن در كارهاي خود اغلب دچار بيتوجهي و سهلانگاري ميشوند و اين باعث ميشود كه كارهايشان دچار نقص باشد. اين افراد دست به انجام بسياري از كارهاي شخصي نميزنند مثل خريد لباس كه حتي در صورت نياز داشتن به تعويق مياندازند يا اينكه به ديگران ميگويند كه در خريد لباس همراهشان باشند يا همواره لباسهاي به درد نخور ميخرند كه از آنها استفاده نميكنند و در خريد كه مسئلهاي فردي است اين سهلانگاري و بيتوجهي را انجام ميدهند.
در شخصيتهاي وسواسي اين افراد به دليل داشتن وسواسهاي فكري، تعدد در انجام كار دارند و اغلب مواقع كارهايي هم كه انجام ميدهند همراه با سهلانگاري است مثل زماني كه بخواهند در ماشين خود را قفل كنند. به دليل اينكه چندين بار اين كار را انجام ميدهند اغلب در ماشين خود را باز ميگذارند و از اين دست رفتارها كه به نوعي سهلانگارانه است را در رفتار اين افراد شاهد هستيم. در شخصيتهاي مضطرب هم شاهد سهلانگاري هستيم چراكه اين افراد به دليل اضطرابي كه دارند از انجام كارها طفره رفته و آنها را به تعويق مياندازند. زيرا اين افراد فكر ميكنند موفق نميشوند.
از آنجايي كه سهلانگاري افراد گاهي ميتواند از مسائل شناختي باشد، بهتر است ديد واقعبينانهاي را به اين مشكل داشته باشیم و با تصحيح خطاهاي شناختي خود در بهبود اين مسئله بكوشيم. در بين افراد اهمالكار اين عبارت را زياد شنيدهايم كه ما دست به هر كاري ميزنيم، موفق نميشويم، شانس با ما يار نيست و از جمله اين مسائل. اما نكته حائز اهميت اين است كه افرادي كه موفق شدهاند، با تلاش و برنامهريزي و هدفگذاري مناسب به موفقيت خود دست پيدا كردهاند و در كنار تلاش خود با كسب دانش و آگاهي و مهارتهاي لازم توانستهاند به هدف و موفقيت مطلوب دست يابند.
اين نكته را بايد افراد سهلانگار بدانند كه تا تغييري در باورها و سبك زندگي خود ندهند هيچ اتفاق خاصي برايشان نميافتد و بايد به دور از دليلتراشي خود را با واقعيت روبهرو كنند و در رفع آن بكوشند و اگر احساس ميكنند در اين مقوله نميتوانند موفق عمل كنند حتماً به متخصصي در اين امر مراجعه نمايند و راهنمايي و كمك دريافت کنند تابا برنامهريزي بتوانند به اين تغيير دست يابند.
افراد اهمالكار بايد ياد بگيرند كه موكول كردن كار به آينده كاري را درست نميكند. بايد برنامهريزي را ياد بگيرند و به ترتيب اولويت كارها برنامهريزي و خود را ملزم كنند كه با وجود هر مسئلهاي حتماً آن كار را در زمان خود انجام دهند.
در اين مقوله بايد صداقت زيادي با خودمان داشته باشيم زيرا تا اين مشكل را حل نكنيم نميتوانيم اتفاقات بهتري را تجربه كنيم. زماني كه به اين نتيجه برسيم كه بايد به دور از دليلتراشي واقعيت اهمالكاريمان را پذيرفته و در رفع آن بكوشيم بيشك پس از آن، اين مقوله را جدي گرفته و پيگيري ميكنيم.
گاهي افراد به خاطر كمالگرايي افراطي كه دارند ميخواهند كار را عالي و بسيار خوب انجام دهند و به اين دليل آن را به تعويق مياندازند كه خود باعث از دست دادن فرصت ميشود. وقتي كاري توسط اين افراد به تعويق ميافتد باعث ميشود كه در آخرين فرصت يا به اصطلاح دقيقه 90 انجام شود كه خب طبيعتاً نتيجه مناسبي را نميتواند در برداشته باشد، هر چند اهمالكارها با استفاده از مكانيسم دليلتراشي، خود را توجيه ميكنند. پس اهمالكاري را جدي بگيريم و در رفع آن بكوشيم تا به نتايج مطلوب و موفقيتآميز دست يابيم. بيشك اولين و مهمترين مسئله اين است كه كار امروز را به فردا نسپاريم، امروز براي امروز است و فردا براي فردا. برنامهريزي كنيم و به انجامش متعهد باشيم. موفقيت نزديك است اگر برايش برنامه داشته باشيم.
* روانشناس بالینی
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]