واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
درهای «سلول ۷۲» اورهان کمال بعد از سالها دوباره باز شد
شناسهٔ خبر: 3848517 - سهشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۲
فرهنگ > کتاب
.jwplayer{ display: inline-block; } رمان «سلول ۷۲» نوشته اورهان کمال با ترجمه ارسلان فصیحی توسط نشر ققنوس به چاپ دوم رسید. به گزارش خبرنگار مهر، رمان «سلول ۷۲» نوشته اورهان کمال با ترجمه ارسلان فصیحی به تازگی توسط نشر ققنوس به چاپ دوم رسیده است. این کتاب از جمله آثار قدیمی مجموعه ادبیات جهان است که توسط این ناشر چاپ می شود و چاپ اولش مربوط به سال ۷۷ است. اورهان کمال از جمله نویسندگان ترکیه است که رمان و داستان های کوتاهش به زبانهای مختلف ترجمه شده است. او متولد ۱۹۱۴ در بخش جیحانِ آدانا و درگذشته در سال ۱۹۷۰ در صوفیه بلغارستان است. بعد از درگذشت پیکرش به ترکیه انتقال داده شده و در گورستان زنجیرلی کویو به خاک سپرده شد. یکی از جوایز ادبی ترکیه به نام این نویسنده است. کمال در سال پایان دبیرستان بود که به دلیل فعالیت های سیاسی پدرش، همراه خانواده از ترکیه مهاجرت و ناچار به اقامت اجباری در سوریه و لبنان شد. پس از بازگشت به ترکیه به کارگری پرداخت و در همان دوران بود که ابتدا به شاعری و سپس به نویسندگی رو آورد. بعد از مدتی هم به استانبول آمده و کار نوشتن را در حوزه های داستان کوتاه، رمان، فیلمنامه و نمایشنامه پی گرفت. «سال های دربدری»، «خانه پدری»، «مرتضی»، «جمیله»، «گناهکار»، «خاک خونین»، «شیاد»، «راه بد» «دنیای دروغین»، «سلول ۷۲»، «سه سال و نیم با ناظم حکمت»، «پرندگان غریب» و «دختر مردم» از جمله آثار شناخته شده اورهان کمال هستند. رمان «سلول ۷۲» در ۱۳ فصل نوشته شده است. در قسمتی از این رمان می خوانیم: بیرون، طوفان سردِ فوریه ظلمات بی ماه و بی ستاره را می کوبید. گرمای زغالی که توی منقل میسوخت دیوارهای سلول ۷۲ را یواش یواش گرم میکرد. روی دیوارها پر از خون ساسهایی بود که زندانیها له کرده بودند. منقل، که قابلمه بزرگ لوبیا روی آن می جوشید و بخار خوشبویی از آن برمی خاست، درست وسط سلول بود. آسمان جلها دور منقل جمع شده بودند. بوی خوش لوبیا گذشته را، خانه پدری را به یادشان میآورد. آتش منقل چهرههای سیاه سوخته شان را به رنگ صورتی درآورده بود. منتظر بودند. منتظر لحظهای بودند که لوبیای ناپز بپزد و بخورند. تکههای گوشت که توی آب چرب و چیلی قابلمه بزرگ حرکت میکرد، انگار توی کله هایشان این ور و آن ور میرفت. از بس آب دهنشان را قورت داده بودند، دل ضعفه گرفته بودند. نزدیک نیمه شب چشم ها کاملا بسته شد، خانه پدری که آن دورها، خیلی دور مانده بود، با بویی که از قابلمه لوبیا پراکنده میشد، نزدیک آمد... این کتاب با ۱۴۳ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۹۰ هزار ریال به چاپ دوم رسیده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]