واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: صالحی امیری در ایران نوشت: روی سخن من در این یادداشت بیشتر با جوانان عزیز و پرشور و احساسی است که در آینده نه چندان دور سکان اداره این کشور را عهدهدار خواهند شد. معتقدم تاریخ قضاوت خواهد کرد که روحانی کشور را از جنگ و تحریم و فساد نجات داد، آن هم در عصر افول اخلاق که انگزنی و بداخلاقی سکه رایج بود.
دولت یازدهم در شرایطی روی کار آمد که شاخصهای حاکم بر وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه ایران در مرزهای بحرانی قرار داشت و مردم از وضعیت اداره کشور ناخرسند بودند و بخش قابل توجهی از این نارضایتی هم به دلیل فراموش شدن اصول اخلاقی نظام و سیطره بداخلاقی در سطوح مختلف بود.
بیاعتمادی مردم به دولت و شکاف میان اجزای حاکمیت، تخریب و انگ زنی را به رویه ای معمول بدل کرده بود. به بیان دیگر می توان گفت دولت روحانی برآمده از نیاز جامعه به رویکرد اخلاقی در میان مسئولان بوده است. به همین دلیل رعایت اصول اخلاقی و پایبندی به مرزهای آن بهعنوان خط قرمز دولت و حرکت در مسیر اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط چارچوب نظری دکتر روحانی به شمار میرود و در طول دوره ریاست جمهوری ایشان تا به امروز هیچگاه از این اصول عدول نکرده است.
واقعیت این است که یکی از تهدیدهای جدی جامعه امروز ایران کمرنگ شدن ارزشها و معیارهای اخلاقی و عدم رعایت آن در سطوح مختلف است. این در حالی است که پیامبر گرامی اسلام که در آستانه میلاد پربرکت آن وجود گرانمایه قرار داریم، هدف از بعثت خود را اتمام مکارم اخلاقی بیان فرموده و سراسر حیات او سرشار از نکات و آموزههای اخلاقی برای بشریت در تمامی اعصار بوده است. جامعه ما هم از دیرباز مهد ادب و اخلاق و دیار پرورش انسانهایی وارسته، فضیلتمدار و اخلاقگرا بوده و در تمام آثار به جای مانده از گذشتگان، چه در کتب دینی و چه در آثار هنری و ادبی و... توصیههای فراوانی به رعایت ادب و اخلاق شده است. در فرهنگ پیشینیان ما، نوعی ارزشهای سامانبخش در جامعه حاکم بود و انواع آداب را بر گروهها و حرفههای مختلف حاکم می کردند که به مثابه وجدان درونی عمل میکرد. در دنیای جدید و با پیدایش مدرنیته، اخلاقیات هم دستخوش تغییراتی شده و جنبه فضیلتمحوری آن کمرنگ و به سمت نتیجهگرایی و فایدهگرایی سوق یافته است.
بهعنوان کسی که قریب به دو دهه همکاری مستمر با دکتر روحانی دارم، میتوانم شهادت دهم که هیچگاه ایشان از مرزهای اخلاقی و اعتدال خارج نشدهاند و یکی از مصادیق و نمونههای عینی آن 16 آذر امسال بود. روزی که برای همه ما یادآور حقیقتجویی، عدالتخواهی، آزادیطلبی، واقعگرایی و بیداری و احساس مسئولیت دانشگاه است، به عرصه بداخلاقی و حرکتهای افراطی و تفریطی بدل شد. در حالی که انتظار از نهاد دانشگاه بهعنوان یک نهاد پیشرو و میزان الحراره جامعه، این بود که با بیان دقیق و موشکافانه مسائل و مشکلات جاری کشور و جامعه، به ارائه راهکار و پیشنهاد برای رفع معضلات بپردازند، این تریبون به عرصه تاخت و تاز غیرمنصفانه علیه دولت و شخص رئیس جمهوری تبدیل شد.
عمده سخنان منتقدان از روی احساس بود و در این میان سخنی از لزوم حرکت در مسیر اعتدال و کاستن از اختلافات و مناقشههای بیحاصل گفته نشد و در مراسم دانشگاه تهران هم بیش از 80 دقیقه به دولت و رئیس جمهوری محترم تاختند. سخنی از عملکرد کسانی که باعث شدند چندین قطعنامه علیه ما صادر و تحریمهای ناجوانمردانه صادر شود، به میان نیامد. گویی عوامل پیدایش بستر اجماع جهانی علیه ایران از ذهن دانشجویان ما پاک و دانشگاه ما هم عضوی از جامعه کوتاهمدت شده بود. کسی نگفت چرا در گذشتهای نه چندان دور تورم در این کشور به بالای 43 درصد رسید. هیچکس نپرسید قرار گرفتن کشور در معرض جنگ و تحریم و تورم، ناشی از ناکارآمدی کدام نظام مدیریتی بود و دولت روحانی میراثدار مجموعهای از چالشها و مشکلات گذشته شد. به گمان من جریانی عامدانه تلاش میکند با پاک کردن قصورات گذشته از حافظه تاریخی ملت، همه مشکلات کشور را به دولت یازدهم ربط دهند.
اما آن چه مرا از این وضعیت بیشتر نگران کرد، خشونت جاری بر زبان کسانی بود که باید آیندهساز این کشور باشند و با تحمل سلایق مختلف به پیشرفت و تعالی کشور بیندیشند، نه اینکه علیه یکدیگر و هر دو علیه دولت شمشیر بکشند.
فراموش نکنیم که بلای خانمانسوز رادیکالیسم (فرقه رجوی، گروهک فرقان و...) انسانهایی بزرگ همچون شهیدمطهری، شهیدبهشتی و شهیدمفتح را که از نمادهای اصلی و هویتی دانشگاه بودند، هدف قرار داد. روحانی وگفتمان اعتدال او نیز از تبار همین بزرگان و تفکر آنان است. همچنان معتقدم اعتدال نیاز امروز جامعه ما و پشتوانه فردای این مرزوبوم است و دولت یازدهم با ایمان به مسیر و گفتمانی که انتخاب کرده و این گفتمان در امتداد گفتمان امام راحل و نظام برخاسته از انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب است، با صلابت به راه خود ادامه داده و اسیر بداخلاقیها و کج اندیشی ها نخواهد شد.
اعتدال واجد مبانی اخلاقی، انسانی، سیاسی و فلسفی برای اداره جامعه و دارای تبار تاریخی در مبانی دینی و اجتماعی ماست. در جامعه اعتدالی وفاق ملی، اخلاق عمومی، فرهنگ عمومی، تعامل و سازگاری، افزایش سطح اعتماد و انسجام ملی ارتقا مییابد. مظلومیت دولت در این شرایط بیش از هر زمان دیگری مشهود است و با وجود همه خدمات، متأسفانه رسانهها و اصحاب قلم آن طور که حق دولت و ملت است این واقعیات را بیان نمیکنند.
۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]