واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «سياستزدگي» رهاورد جريان غربگرا براي دانشگاه
16 آذر 1332 به عنوان نقطه عطف در تحولات سياسي ضداستكباري در تاريخ دانشگاه تهران ثبت است كه قبل از انقلاب اسلامي با بزرگداشت مراسمي در دانشگاههاي بزرگ كشور پاس داشته ميشد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان «روز دانشجو» در تقويم سياسي كشورمان گنجانده شد.
16 آذر 1332 به عنوان نقطه عطف در تحولات سياسي ضداستكباري در تاريخ دانشگاه تهران ثبت است كه قبل از انقلاب اسلامي با بزرگداشت مراسمي در دانشگاههاي بزرگ كشور پاس داشته ميشد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان «روز دانشجو» در تقويم سياسي كشورمان گنجانده شد.
از آن سال تاكنون نه تنها دشمني نظام سلطه به ويژه امريكا با جامعه ايراني و به ويژه با مراكز علمي و دانشگاهي كمتر نشده بلكه رشد و گستردگي بيشتري نيز به خود گرفته است و مصاديق آن را ميتوان در سالهاي اخير نيز بهخوبي مشاهده كرد، به گونهاي كه دانشمندان هستهاي به عنوان نمادها و نمودهاي پيشرفت و توسعه دانش مورد ترور قرار گرفتند وكشور از وجود فرهيختگاني همچون شهيدان شهرياري و مصطفي احمديروشنها به عنوان سرآمدان دانش فناوري هستهاي محروم شد. به دليل همين دشمنيهاي ادامهدار و پايانناپذير است كه رهبر معظم انقلاب اسلامي همواره تأكيد داشتهاند تا دانشجويان از دشمنيهاي نظام سلطه شناخت مناسبي داشتهاند و با حفظ روحيه استكبارستيزي اجازه ندهند كه فضاي عملي و دانشگاهي كشور از مسير اصلي خود منحرف شوند.
حال در شرايطي كه طي سه سال اخير كه دانشگاهها و مراكز علمي دوران جديدي را تجربه كرده و بهواسطه آن جريان نفوذپذير اين بار در پوشش پذيرش هنجارهاي بينالمللي و هضمشدن در معادلات جهاني بار ديگر فضاي سياستزدگي را به مراكز دانشگاهي تزريق ميكند، بايد استمرار روحيه استكبارستيزي را در روزي به همين نام – 16 آذر – به عنوان يك مطالبه اساسي مطرح كرد چراكه نبايد اجازه داد جرياني كه در گذشته با شعارهاي فريبنده آزادي بيان، توسعه سياسي و ليبرالدموكراسي، قدرت سياسي را بهدست گرفت بار ديگر به بهانه سياسي بودن دانشجو، التهاب و هرج و مرج را به دانشگاههاي كشور تحميل و اهداف جناجي خود را جايگزين منافع ملي كند.
كمتر كسي است كه انكار كند از نتايج مستقيم سياستهاي جريان غربگرا طي سالهاي 76 به بعد در مراكز علمي تغيير بنيادين فضاي دانشگاهها از سمت علمي- فكري به سمت سياسي- حزبي بود كه بهدنبال آن نقشآفريني پررنگ دانشجويان دانشگاههاي تهران در شكلگيري مهمترين شهرآشوب زمان تصديگري اين جريان بر عرصه مديريت اجرايي- غائله 18 تير78- را ميتوان به خوبي مشاهده كرد.
دانشجو؛ ابزاري جهت مقاصد جناحي جريان غربگرا
بعد از روي كارآمدن جريان مدعي اصلاحطلبي از دانشجو به عنوان ابزاري جهت پيشبرد سياستهاي حزبي استفاده شد و اين قشر از جامعه بارها ابزاري جهت «فشار از پايين» به حاكميت اسلامي جهت «چانهزني پدرخواندههاي تجديدنظرطلب از بالا» ايفاي نقش كرد و نقش تندروهاي كف خيابان را جهت پيادهسازي استراتژيهاي چند لايه تئوريپردازان اين جريان به خوبي پياده كرد.
تلاش همين پدرخواندهها جهت وابسته كردن برخي جنبشهاي دانشجويي به خود، زمينهساز انحراف و جدايي بخشي از بدنه تأثيرگذار جريانات دانشجويي از نظام و اجتماع شد و بدتر از آن اين مسئله بود كه طي همان دوران وزير علوم از رئيسجمهور ميخواهند 50 دانشجوي عضو انجمن اسلامي مستقل كه در يك تجمع ساده دانشجويي شركت كرده را مورد پيگيرد حقوقي و امنيتي قرار دهد. در چنين فضايي بود كه فردي تندرو به نام هاشم آغاجري توهينهاي بيسابقه را عليه اركان نظام مطرح ميكند و زمينه اغتشاش و درگيري را در برخي دانشگاههاي كشور به وجود ميآورد.
سياستزده كردن دانشجو و دانشگاه به عنوان هدف اصلي جريان غربگرا كه طي سه سال اخير نيز در برخي مراكز علمي – آموزشي دنبال ميشود، بارها با واكنش مقام معظم رهبري مواجه شده است، به عنوان نمونه يكي از نگرانيهاي رهبري بعد از روي كارآمدن دولت يازدهم لزوم استمرار حفظ رشد و شتاب علمي و جلوگيري از تبديل دانشگاهها به «باشگاه سياسي» يا «خانه احزاب»است. ايشان چنين مسئلهاي را بزرگترين آفت فضاي علمي كشور ميدانند: «آرامش دانشگاهها، زمينهساز و شتاببخش حركت علمي كشور است و اگر خداي ناكرده اين آرامش ضربه بخورد، حركت علمي متوقف ميشود و ايران به عقب بازميگردد.»
ايشان همچنين ميفرمايند: «... مسئولان ذيربط و مديران دانشگاهها بايد با جديت از تبديل مراكز علمي به محل جولان و فعاليتهاي جريانهاي سياسي جلوگيري كنند... تبديل دانشگاهها به باشگاههاي سياسي سم مهلك حركت علمي كشور است.» اينها بخشي از مطالبات رهبري- در بهار سال گذشته - از مسئولان دولتي از جمله وزير علوم بود و سؤالات فراواني را در ذهن به وجود ميآورد از جمله اينكه «هدف گروه يا كساني كه فضاي التهاب و اضطراب را به دانشگاهها تزريق ميكنند، چيست و چگونه ميتوان از فضاي علمي دانشگاهها صيانت كرد؟»
اما آنچه منجر به هراس جريان غربگراي داخلي و نظام سلطه از فعاليتهاي قشر دانشجو شده است، روحيه انقلابيگري و استكبارستيزي است؛ روحيهاي كه بسياري از اهداف و مطالبات آنها را با خطر جدي روبهرو ميكند، به گونهاي كه مقامات كاخ سفيد طي ماههاي گذشته بارها از وجود و استمرار چنين روحيهاي در قشر جوان ايراني ابراز گلايه كردهاند و باراك اوباما در يكي از نطقهاي خود بيان ميكند: «مرگ بر امريكا براي ايرانيها اشتغال ايجاد نميكند و امنيت را هم ارتقا نميدهد.» نكته قابل تأمل اين مسئله است كه فردي كه شديدترين تحريمها را عليه جامعه ايراني اعمال كرده حال نسبت به اشتغال جوانان اين كشور احساس دغدغه و نگراني ميكند. در مقابل جريان غربگرا هم بارها نسبت به شعارهاي انقلابي و منبعث از گفتمان انقلاب اسلامي واكنش نشان داده و بارها نسبت به جمعآوري بيلبوردهاي ضدامريكايي در سطح شهرها تلاشهاي گستردهاي را صورت دادهاند و حتي ابراز كردهاند دوران شعارهايي نظير مرگ بر امريكا به سر رسيده يا حضرت امام (ره) مخالف شعار مرگ بر امريكا بودند.
اين در شرايطي است كه جنبش دانشجويي اصيل و انقلابي همچنان ظلمناپذير و سلطهستيز است و اين دو را وجهه همت خود قرار داده چراكه بهخوبي ميداند الگوي توسعه وابستهگرا از يك سو زمينه رخنه و نفوذ دشمن را فراهم ساخته و از سوي ديگر مانع تحقق تكيه به توان داخلي و پيادهسازي طرحهاي مهمي مانند «اقتصاد مقاومتي» شده، بنابراين مقابله انقلابي هوشمندانه توأم با آگاهي را از مصاديق اساسي جهاد براي انقلاباسلامي ميداند و بر اساس آن عمل ميكند.
بخشي از مطالبات رهبري از جامعه دانشگاهي
رهبر معظم انقلاب اسلامي با توجه به تجربيات دولت مدعي اصلاحطلبي در يكي از سخنرانيها در جمع دانشجويان در سال 85 ميفرمايند: «سياستزدگي و سياستبازي به هيچ وجه مورد تأييد نيست اما سياستگري و برخوردار شدن از قدرت فهم و تحليل سياسي، نياز مبرم دانشجويان و دانشگاههاست.»
ايشان همچنين از جنبشهاي دانشجويي ميخواهند: «در مقابل مظاهرى كه ازنظر فطرت انسانى زشت است - مثل ظلم، زورگويى، تبعيض، بىعدالتى، تقلب، دورويى و نفاق - حساسيت منفى دارد و آن را دفع مىكند.» «دانشجو مرد زمان خود باشد» نيز يكي ديگر از مطالبات ايشان است كه پيرو آن «تبديل شدن استكبارستيزي به عنوان يك اعتقاد» را نيز ضروري ميدانند و ميفرمايند: «سازشناپذيري در مقابل دشمنان خواسته ديگري است كه ريشه قرآني هم دارد چراكه اسلام امكان هرگونه تلاش براي نزديكي و سازش و مصالحه با استكبار را نفي و آن را نافي عزت مسلمين ميداند.»
در دكترين استكبارستيزي جمهوري اسلامي ايران «تكليفگرايي در مبارزه با استكبار»، اميد به پيروزي هميشگي جبهه حق را به همراه داشته كه با نگاه تكليفگرايي قشر جوان دانشجو مكلف به انجام وظيفه در چارچوب آن بوده چراكه كمترين دستاورد آن حفظ استقلال و كرامت انساني واسلامي است كه براي ادامه حيات يك جامعه نياز ضروري است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]