تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802788362




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دخترم بی آبرویی می کند / او با یک پسر تهرانی دوست شده و مدام از خانه فرار می کند - پایگاه خبری و اطلاع رسانی رکنا


واضح آرشیو وب فارسی:رکنا: رکنا: این دختر آبرو و حیثیت خانوادگی مان را بین فامیل و آشنایان برده است. دیگر از رفتارهای خلاف عرف و شرع او خسته شده ام. خیلی تلاش کردم تا او از این کارهای زشت و زننده اش دست بردارد اما موفق نشدم. نمی دانم روش تربیتی من اشتباه بوده که دخترم به جوانی هوسران تبدیل شده است که همه چیز را فدای هوس بازی های خودش می کند. اکنون نیز پس از مدت ها جست وجو او را که از خانه فرار کرده بود، پیدا کردم و به کلانتری آورده ام تا مرا در حل این مشکل یاری کنید... دختر 19 ساله که تا آن لحظه به سخنان پدرش گوش می داد و در گوشه اتاق کلانتری اشک می ریخت، وقتی در برابر نگاه های پرسشگر مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد قرار گرفت به تشریح ماجرای دوستی خیابانی خود پرداخت و گفت: در کلاس اول راهنمایی تحصیل می کردم که دچار افسردگی شدم چرا که رفتارهای دلسوزانه پدر و مادرم را نوعی رفتار سختگیرانه می دانستم که آزادی ام را سلب کرده اند. در شرایطی قرار داشتم که می خواستم لباس هایی تنگ و کوتاه و با رنگ های غیرمتعارف بپوشم، اما پدرم از همه کارهایم ایراد می گرفت تا این که با شدت گرفتن بیماری افسردگی ام و به خواست پدر و مادرم تحت درمان روانشناسی قرار گرفتم. در همین ایام بود که برای رهایی از تنهایی بیشتر اوقات خودم را در فضای مجازی می گذراندم و با دوستانم در شبکه اجتماعی وایبر چت می کردم. وقت گذرانی با رایانه و شبکه های اجتماعی جزئی از زندگی ام شده بود تا این که در همین چت کردن ها با پسری آشنا شدم که ساکن تهران بود. مدتی از این آشنایی نمی گذشت که به یکدیگر علاقه مند شدیم و چت های ما رنگ و بوی عاشقانه گرفت. دیگر به چیزی جز ازدواج با «شهباز» نمی اندیشیدم و او تمام روح و روان مرا تسخیر کرده بود. مدتی بعد از این آشنایی رایانه ای، او را دعوت کردم تا یکدیگر را در مشهد ملاقات کنیم. او هم خواسته مرا پذیرفت و ما در یکی از پارک های نزدیک محل سکونتم قرار گذاشتیم، اما آن روز وقتی به منزل بازگشتم فهمیدم که پدرم از ارتباط من و «شهباز» آگاه شده است این گونه بود که سرزنش های خانواده شدت گرفت و آن ها سخت گیری های خود را درباره من بیشتر کردند به طوری که گاهی اگرچند دقیقه دیرتر به خانه می آمدم باید کتک های پدرم را تحمل می کردم. این ماجرا زمانی حادتر شد که دیگر نمی توانستم به خاطر ناراحتی های روحی در کلاس درس حاضر شوم و مدیر مدرسه نیز غیبت های مکرر مرا به پدرم اطلاع داده بود. دیگر در خانه احساس راحتی نمی کردم به همین دلیل تصمیم گرفتم به همراه «شهباز» از خانه فرار کنم. مدتی به شهرستان محل سکونت مادربزرگم رفتم، اما با نصیحت ها و توصیه های اطرافیانم به منزل بازگشتم. با این کار دیگر اعتماد پدرم از بین رفته بود و من نمی توانستم بدون اجازه او حتی برای دقایقی از منزل خارج شوم . تا این که از سر لجبازی و برای اثبات خودم بار دیگر از منزل فرار کردم و نزد یکی از دوستانم رفتم. حالا هم از کارهای ناشایست خودم پشیمانم و دوست دارم به آغوش خانواده ام بازگردم تا ...


یکشنبه ، ۱۴آذر۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رکنا]
[مشاهده در: www.rokna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن