محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828015017
نگاه شما : ای دوست! این منم؛ یک انسان! - تیتر شهر
واضح آرشیو وب فارسی:تیتر شهر: «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان" تیترشهر" به همه موضوعات است. هر مخاطب تیترشهر می تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.آیا اکنون در میان این همه انسان، کسی به حال و روز سخت من می اندیشد و مرا در می یابد؟... با شما هستم؛ آیا مرا می بینید؟ من اینجایم؛ درهمین نزدیکی ها!... ای دوست! این منم؛ یک انسان! من اینک در میان هجوم آدم ها و دودها و صداهای گوشخراش آهن های متحرک و متوقف شده درکنار خیابانی بی انتها از شهر بزرگم تهران، حال و هوای عجیب و غریبی دارم!... الهی! مرا چه می شود؟!... من در زیر سقف این آسمان و در زیر بارش بارانی سیاه و نفس گیر، احساس می کنم که دارم گُم می شوم... سالهاست که بارش تند باران باعث دلتنگی ام می شود و من هرگز نتوانسته ام به علت واقعی این حالت پی ببرم. درچنین مواقعی، انگار چیزی ناپیدا رشته های اعصابم را مانند تارهای یک ساز کهنه، تکان می دهد و من تنها بر زیر لب زمزمه می کنم که:" باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان..." خدای من، این باران سیاه و ترانه وحشتناک کجا و آن باران زیبا و ترانه دلنواز دوران کودکی هایم کجا؟!... مادرم می گوید: "حالت چطور است؟!" می گویم: "دلتنگم؛ می خواهم سر به بیابان بگذارم" - به کجاچنین شتابان؛ به بیابان!؟ - نه؛ می خواهم به جایی بروم تا بتوانم کمی در آرامش نفس بکشم؛ جایی دوراز هیاهو و جنجال این شهربزرگ؛ دور از ترافیک سرسام آور و هجوم صدا و آلودگی هوا و... ... و دقایقی بعد، خود را دریکی ازایستگاه های متروی تهران می بینم؛ جایی در زیرزمین شهرم که تفاوت بسیاری با روی زمین دارد. اینجا دیگر آسمان دودگرفته نمی تواند وجود مرا احاطه کند و بوق های گوشخراش ماشین ها توان ندارد تا درون خسته ام را بلرزاند و بر روح و روانم سوهان بکشد... چند لحظه بعد، از پله برقی پایین می روم و به روی سکوی انتظارمی رسم... آه، چه می بینم؟! اینک برخلاف ساعات اوج مسافرصبحگاه و شامگاه، ایستگاه خلوت است و از سیل جمعیت و ازدحام مسافر خبری نیست... در زمان شلوغی ایستگاه، همواره از خود می پرسم حال چگونه از میان این جمعیت بگذرم و خود را به قطار برسانم؟!... در چنین مواقعی فشردگی جمعیت و تنگی جا، مرا آزار می دهد و احساس می کنم که تنفس برایم سخت و عذاب آور می شود. من به عنوان یک انسان، می خواهم به راحتی نفس بکشم و زندگی کنم؛ می خواهم آسمان آبی شهرم را با همه زیبایی هایش نظاره گر باشم. من از ماسک مخصوص جلوگیری از آلودگی هوا برصورت آدم های شهرم متنفرم؛ مرگ ماهی های کوچک درتنگ پر ازآب آلوده، اشک ماتم برچهره ام می نشاند و آزارم می دهد؛ من از این اشک و سوگ و ماتم و آزار هم گریزانم!... قطار در زمان تعیین شده به سمت جنوب تهران حرکت می کند... چشم هایم را می بندم تا به آرامش برسم؛ می خواهم به فضای شهر و بیرون از واگن فکر نکنم، اما دقایقی بعد قطار مترو خیلی سریع قبل ازاین که فکرش را بکنم مرا به مقصد می رساند و درب قطار به رویم گشوده می شود... پس ازخروج از ایستگاه، برآسفالت سیاه خیابان گام می نهم و باز هم موجی از تیرگی هوا و هجوم وحشتناک ماشین ها و آدم ها، همه وجودم را در بر می گیرد. در میان بارش سیاه باران، به ناگهان صدای شیون مردی، شانه هایم را به شدت به لرزه درمی آورد: " آهای آدم ها! این جا یکی دارد می میرد!" در چند قدمی ایستگاه مترو، پدری گریان جسم بی رمق فرزندکوچکش را در آغوش گرفته و در خود مچاله شده است. تصاویری از ماهی کوچک و تُنگ شکسته درمقابل دیدگانم به نمایش در می آید و از فرط درد، ستون فقراتم تیر می کشد. مرد، خسته و از پا افتاده، همچنان ناله سر می دهد و کودک درجستجوی چند لحظه هوای تازه، همچون ماهی بیرون افتاده ازتنگ آب، دست وپا می زند و ضربان قلبش به شمارش درمی آید. احساس می کنم که چهره زیبای کودک، لحظه به لحظه رنگ می بازد و در غباری از مه گُم می شود... تحمل دیدن چنین صحنه ای را ندارم، بیش از این سکوت جایز نیست؛ باید کاری بکنم، باید هوای تازه و سالم به او برسانم؛ بلافاصله کودک را ازمیان آغوش پدر می ربایم و با عجله از پله های ایستگاه مترو پایین می روم... آیا کودک مظلوم و بی پناه سرزمین من، بار دیگر خواهد توانست نفس بکشد و به چهره غمبار و هراسان پدرش لبخند بزند؟! آیا او عمر دو باره می یابد و به زندگی ادامه خواهد داد؟!... زمان به سرعت می گذرد و من همه تلاش خود را به کار می گیرم و همچنان منتظر می مانم تا پدر وحشت زده و نگرانش، باز هم گل لبخند را بر لب های فرزند کوچکش ببیند و... **** ای دوست! این منم؛ یک مسافر؛ کسی که گاهی اوقات دلش برای خودش تنگ می شود. آیا مرا می شناسی؟ جای دوری نیستم؛ باور کن؛ همین نزدیکی ها!... اینجا ایران است. اینجا تهران است. اینجا یکی از شلوغ ترین ایستگاه های متروی جهان است و من یک انسانم؛ انسانی که می خواهد در فضایی کوچک در میان هزاران هزار مسافر چشم انتظار قطار، به سوی مقصدش روانه شود... روزگاری من از میان همه وسایل نقلیه عمومی مترو را انتخاب کردم و در این انتخاب کسی مرا مجبور نکرد. من مترو را برگزیدم چون آن را مطمئن ترین، راحت ترین، سالم ترین و ایمن ترین وسیله سفر درون شهری می دانستم . این اطلاعات را کسی به من نگفت و نیاموخت که خود به تجربه به آن رسیدم. اینجا تهران است و من یک انسانم؛ انسانی که از صدها هزار خانه و آسمانخراش این شهر، سند مالکیت یک خانه کوچک را هم ندارد؛ انسانی که به میلیاردها میلیارد اسکناس درشت این شهر نمی اندیشد و غبطه اش را نمی خورد؛ انسانی که هیچ چیز نمی خواهد مگر هوایی سالم و به دور از آلودگی تا بتواند کوه عظیم و زیبای دماوند را به شفافیت یک برگ گل، نظاره گر باشد و آن لحظه را غنیمت بشمارد. آیا این آرزوی من، بزرگ و دست نیافتنی است؟! آیا کسی هست که چنین آرزویی نداشته باشد؟ به راستی چه کسی باید به این آرزو تحقق بخشد؟ آیا گوش شنوایی هست؟!... و امروز باز هم همچنان بهترین انتخابم " مترو " است، اما افسوس و صد افسوس که این وسیله نقلیه در ساعاتی از روز و شب، دیگر " راحت ترین " نیست، چون تعداد قطارها و واگن های موجود نمی تواند جوابگوی حدود سه میلیون مسافری باشد که هر روز به امید رسیدن به آرامش، از پله ها به سوی سکوهای ایستگاه ها روانه می شوند تا خود را به مقصد برسانند... نگاه آشنا و مهربان مسوول ایستگاه از غم پنهانش خبر می دهد؛ می دانم که او نیز می داند من سخت در عذابم، اما کاری از دستش برنمی آید؛ او به علت کمبود قطار مجبور است هر پنج، ده و پانزده دقیقه یک قطار را به سوی مبدا و مقصد روانه سازد و دیگر هیچ... پس چاره چیست؟ آیا باید به تعداد قطارها و واگن ها افزوده شود؟ آیا باید زمان حرکت قطارها کم و کمتر شود؟ آیا باید دلسوزانه تر به این مشکل بزرگ نگریست و عمل کرد؟... مسافران می دانند که همین مترو فعلی هر ماه به حدود نود میلیون مسافر سرویس می دهد و از میلیون ها لیتر بنزین صرفه جویی می کند و... اما واقعا این کافی است؟! این جمعیت میلیونی از روی اختیار مترو را انتخاب کرده اند و به مشکلات آن واقف اند، اما آیا می توان آن ها را از چنین انتخابی منصرف کرد؟آیا کسی صدای مرا می شنود؟! من می خواهم امروز و روزهای باقی مانده عمرم را در هوایی سالم نفس بکشم؛ به دور از ترافیک دهشتناک و دغدغه خیال و در آرامش کامل؛ آیا این حق یک انسان نیست؟!... **** ... خدای مهربان را شکر می گویم و اشک شادی از چهره می زدایم؛ اینک،کودک زیبای سرزمین من، در قطار مترو، هوا و جان تازه ای گرفته و لبخند معصومانه و مهربان او و پدرش، نگاه خندان مسافران قطار را به سوی خود جلب کرده است. من درحالی که دست کودک را به گرمی می فشارم، از پشت شیشه واگن قطار به دیواره تونل وریل آهنین می نگرم که با سرعت هرچه تمام تر از مقابل دیدگانم می گذرند و خاطرات تلخ را از ذهنم می زدایند... لحظاتی بعد، در آرامش کامل به پشتی صندلی تکیه می دهم تا هوای آلوده و آسمان تیره شهرم را فراموش کنم و فقط به زیبایی های زندگی بیندیشم و به مردمانی که دلشان می خواهد در آرامش، نظاره گر طبیعت زیبایشان باشند، اما نمی توانم؛ یعنی نمی شود؛ باز هم فضای خارج از ایستگاه، ذهن مرا درگیر می کند و وحشت بر جانم می نشاند؛ می دانم که در خیابان هنوز هم باران سیاه مرگ آور درحال ریزش است و... اینک باز هم با نگاه به آسمان سیاه و دودگرفته شهرم تهران، حال غریبی دارم؛ سالهاست که بارش تند باران باعث دلتنگی ام می شود و من هرگز نتوانسته ام به علت واقعی این حالت پی ببرم؛ باز هم انگار چیزی ناپیدا رشته های اعصابم را مانند تارهای یک ساز کهنه، تکان می دهد و مرا وا می دارد تا بر زیر لب زمزمه کنم که: " باز باران، با ترانه، با گهرهای فراوان..." ای وای! این باران سیاه و ترانه وحشتناک کجا و آن باران زیبا و ترانه دلنواز دوران کودکی هایم کجا؟!... خدایا چه کنم؟... باید بروم؛ به جایی دوراز هیاهو و جنجال این شهربزرگ؛ دور از ترافیک سرسام آور و هجوم صدا و آلودگی هوا و... آری باید بروم؛ باید به جایی بروم تا شاید بتوانم به راحتی نفس بکشم... من اینک در میان هجوم آدم ها و دودها و صداهای گوشخراش آهن های متحرک و متوقف شده درکنار خیابانی بی انتها از شهر بزرگم تهران، حال و هوای عجیب و غریبی دارم؛ من اکنون در زیر سقف این آسمان و در زیر بارش بارانی سیاه و نفس گیر، احساس می کنم که دارم گُم می شوم... الهی! مرا چه می شود؟!... آیا اکنون در میان این همه انسان، کسی به حال و روز سخت من می اندیشد و مرا در می یابد؟... با شما هستم؛ آیا مرا می بینید؟ من اینجایم؛ درهمین نزدیکی ها!... ای دوست! این منم؛ یک انسان! نویسنده:حمیدرضا نظری
پنجشنبه ، ۱۱آذر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تیتر شهر]
[مشاهده در: www.titreshahr.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]
صفحات پیشنهادی
اي دوست! اين منم؛ يك انسان!
اي دوست اين منم يك انسان حمیدرضا نظری 29 آبان 95تاریخ انتشار شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۱ ۱۰ آیا اكنون در میان این همه انسان كسی به حال و روز سخت من می اندیشد و مرا در می یابد با شما هستم آیا مرا می بینید من اينجايم درهمین نزدیكی ها اي دوست اين منم يك انسان من ایسرشماری پستانداران در مناطق حفاظت شده استان بوشهر انجام شد
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر سرشماری پستانداران در مناطق حفاظت شده استان بوشهر انجام شد شناسهٔ خبر 3828626 - شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴ ۲۶ استانها > بوشهر jwplayer display inline-block; بوشهر - مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر گفت سرشماری پستانداران در مناطق حفاظتبارش برف در محورهای شمالی پایتخت/ شهروندان از سفر غیرضروری به مناطق کوهستانی خودداری کنند
بارش برف در محورهای شمالی پایتخت شهروندان از سفر غیرضروری به مناطق کوهستانی خودداری کنند تهران- ایرنا- مدیرکل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان تهران گفت بارش برف در محورهای شمالی و کوهستانی استان همچنان ادامه دارد و از همه شهروندان درخواست داریم از سفرهای غیر ضروری به این مناطمدیریت شهری هیچ مشکلی با شورای شهر ندارد/ نگران نگاه سیاسی نیستیم
معاون شهردار نهران مدیریت شهری هیچ مشکلی با شورای شهر ندارد نگران نگاه سیاسی نیستیم شناسهٔ خبر 3822287 - یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۳ ۳۳ جامعه > شهری jwplayer display inline-block; معاون برنامه ریزی توسعه شهری و امور شورا گفت با وجود سیاسی بودن شورای شهر ما تاکنون هیچ اخشهروندان ایلامی با شماره 190 نان سالم بر سر سفره ببرند - ایسنا
مسئول واحد بهداشت محیط مرکز بهداشت شهرستان ایلام گفت سامانه 190 وزارت بهداشت آماده دریافت گزارشات مردمی از تخلفات نانواییهای بوده و بهمحض شکایت از نانواییهای استان سریع به بهداشت استان اطلاع داده و پیگیری میشود عبدالرضا عزیزی در گفتوگو با ایسنا با تاکید بر اینکه شهروندانگاهی به تیتر نخست روزنامههای ورزشی اسپانیا - ایسنا
دیدار تیمهای رئال مادرید و بایرن مونیخ از عناوین مهم روزنامه های ورزشی اسپانیا است به گزارش ایسنا مادرید و بایرن در دیداری دوستانه بامداد فردا پنجشنبه در آمریکا به مصاف هم می روند در زیرنگاهی داریم به عنوان های مهم صفحه نخست روزنامه های ورزشی اسپانیا مارکا تیتر نخست این روفارس گزارش میدهد رفع تنش آبی در شهرهای کهگیلویه و بویراحمد مستلزم نگاه ویژه دولت در سفر به استان
فارس گزارش میدهدرفع تنش آبی در شهرهای کهگیلویه و بویراحمد مستلزم نگاه ویژه دولت در سفر به استان یکی از چالشهای مهم کنونی در کهگیلویه و بویراحمد وضعیت آب آشامیدنی در شهرهای استان است که به مرحله تنش آبی هم رسیده لذا مردم استان خواهان نگاه ویژه دولت در سفر به استان برای رفع اینفرماندارسرپل ذهاب: بهبود حوزه سلامت شهرستان نیازمند نگاه ویژه مسوولان است
فرماندارسرپل ذهاب بهبود حوزه سلامت شهرستان نیازمند نگاه ویژه مسوولان است قصرشیرین- ایرنا- فرماندار سرپل ذهاب گفت بهبود و ارتقای حوزه سلامت این شهرستان نیازمند نگاه ویژه مسوولان بهداشت و درمان است به گزارش خبرنگار ایرنا جهانبخش حیدری روز سه شنبه در جلسه کارگروه سلامت و امنیت غمهدهای کودک و برخی مقاطع تحصیلی سه شنبه هم تعطیل شد - تیتر شهر
جلسه کمیته اضطرار آلودگی هوای استان تهران در استانداری با حضور هاشمی استاندار تهران تشکیل شد و در پی آن مهدهای کودک پیش دبستانی و برخی مقاطع تحصیلی در تهران و تعدادی از شهرستانها تعطیل شد به گزارش تیتر شهر آلودگی هوای استان و وضعیت ناسالم هوا برای تمام گروه های جامعه سبب شد تاچشمانداز مقبرهالشعرا، در خدمت تقویت محدوده کمبرخوردار شمال شهر
چشمانداز مقبرهالشعرا در خدمت تقویت محدوده کمبرخوردار شمال شهر شهردار تبریز در بازدید از پروژه ساماندهی و احیای مقبرهالشعرا با تاکید بر تسریع عملیات عمرانی این مجموعه خاطرنشان کرد چشمانداز پروژه در خدمت اهداف گردشگری و تقویت یکی از مناطق کمبرخوردار شهر خواهد بود دکتر صا-
گوناگون
پربازدیدترینها