واضح آرشیو وب فارسی:الف: شعر و موسیقی ایرانی به کجا میرود؟
احمدرضا هدایتی، 11 آذر 95
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۶
پنج سال پیش با این امید که بتوانم، توجه مسئولین محترم را به ضرورت استفاده از فرصت شعر و موسیقی برای ایجاد شور و نشاط انقلابی جلب نمایم، مطلبی را تحت عنوان «نقش شعر و موسیقی در ایجاد شور و نشاط انقلابی برای سازندگی کشور» به رشته تحریر درآوردم و نتیجه را برای تعدادی از دستگاههای ذیربط از جمله؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، جشنواره بینالمللی شعر فجر، رسانه ملی، انجمن شعرای ایران و چند مرکز دیگر ارسال و با برخی از مدیران مربوطه نیز تلفنی در این رابطه صحبت کردم. تصور میکردم، وقتی رهبر معظم انقلاب هرسال بخشی از وقت ارزشمندشان را به گفتگو با شعرا اختصاص میدهند، حتماً مسئولین محترم دستگاههای ذیربط نیز به اهمیت و نقش شعر و موسیقی در جلب و جذب مردم به سمت کار و تلاش و کسب علم و دانش و معرفت پی بردهاند و یادآوری اهمیت موضوع میتواند جرقه لازم برای استفاده بهینه از این فرصت را ایجاد کند. پس از گذشت چند ماه، مطلب در قالب یک مقاله برای رسانهها نیز تنظیم و ارسال و توسط تعدادی از آنها منتشر شد، اما وقتی با واکنش و نتیجه مشخصی از سوی مسئولین این حوزه مواجه نشدم، شخصاً به مسئولین بخشهای مختلف در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مراجعه کردم، اما در کمال تعجب آقایان فرمودند که رسیدگی به این موضوع جزء وظایف ما نیست و در حوزه اختیارات انجمن شعرای ایران قرار دارد. چند روز بعد خرسند از اینکه بالاخره نتیجهای عاید خواهد شد، به باغ مصفای انجمن واقع در خیابان دولت مراجعه کردم، یکی از افراد حاضر در ساختمان که شاید فکر میکرد برای ارائه سرودههایم مراجعه کردهام، بنده را به سالنی راهنمایی کرد که گروهی از خانمها و آقایان شاعر بعضاً با وضعیت نه چندان مناسب گرد هم آمده بودند. ظاهراً فرصت مناسبی برای دیدار و گفتگوی مستقیم با شعرای کشور، در اختیارم قرار گرفته بود، اما پس از مدتی حضور در جمع حضار محترم متوجه شدم که آب از سرچشمه گلآلود است، دریغ از شعر فاخر، دریغ از مفاهیم محتوایی، دریغ از مفاهیم انقلابی و اسلامی، دریغ از اشعار برانگیزانندهای که بتواند، مشکلی از مشکلات جامعه را حل کند، اکثر اشعار در حد فاجعهآمیزی به موضوعات عاشقانه و اصطلاحاً «کوچه بازاری» اختصاص داشت. در بیشتر اشعار جایگاه والای زنان که نقش اصلی را در تربیت فرزندان این مرز و بوم دارند، در حد سخیفی تنزل یافته بود، گویی در این محافل برای گروهی از افراد، مطلبی مهمتر از زنبارگی و استفاده ابزاری از واژه زن وجود ندارد، تداوم حضور برایم ناممکن بود، با تأسف تمام از سالن خارج شدم و در جستجوی رئیس انجمن به اتاق دیگری مراجعه کردم، تصادفاً توفیق گفتگو با یکی از مسئولین انجمن را پیدا کردم، اما کمی صحبت با ایشان کافی بود تا متوجه شوم، که نباید انتظار چندانی از این مجموعه داشت. پس از آن هرسال به دنبال جابجایی و تغییر مسئولین رسانه ملی، اهمیت موضوع را به شکل مکتوب به مسئولین محترم سازمان متذکر شدم و بار دیگر در سال 1394 با حضور در دفتر یکی از مشاورین محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این موضوع و چند مطلب دیگر از جمله؛ ضرورت توجیه تصویرگران پوشاک و طراحان اشعار البسه برای استفاده از طرحها و مضامین مناسب ملی، انقلابی و اسلامی را خدمت ایشان یادآور شدم، اما همانگونه که انتظار میرفت ایشان نیز موضوع را خارج از وظایف وزارتخانه اعلام کردند. طی سالجاری وقتی چندبار تصادفاً در حال رانندگی به برنامههای رادیو جوان رجوع کردم، و با شنیدن متن برخی آهنگها نگرانیهایم دو چندان شد. مصمم شدم بار دیگر با مسئولین ذیربط تماس بگیرم، تا اینکه مهرماه سالجاری ازطریق یکی از دوستان توفیق حاصل شد تا با برخی از مسئولین ذیربط سازمان صداوسیما در این زمینه گفتگوداشته باشم، در جریان این دیدار متوجه شدم که مطالبات حقیر دغدغههای آنها نیز هست، اما ظاهراً به علل مختلف از جمله حجم انبوه فعالیتهای موسیقیایی رسانه ملی که حدود 40 تا 60 درصد و در برخی از شبکهها مانند؛ شبکه پیام و شبکه آفتاب تا 95 درصد از برنامهها را شامل میشود و همچنین کمبود نیروی انسانی، عدم برخورد قاطع با افراد معدودی که بدون مجوز اقدام به پخش ترانههای سخیف میکنند و سایر موارد مشابه، کنترل کار از دست رسانه ملی نیز تا حدود زیادی خارج شده است. برخی از دستاندرکاران مطلع مورد مذاکره در بخش فرهنگی در پاسخ به پرسشهای بنده با نگرانی میگفتند، این وضعیت در مورد تولیداتی که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی مجوز میگیرند، به مراتب فاجعهبارتر از چیزی است که در رسانه ملی شاهد آن هستیم و در بیان ادعای خود به برخی از ابیات مستهجن و شرمآور بهکار برده شده در این آثار از جمله؛ اثر صوتی فردی با این مضمون که؛ «یکی از ما داره باز به اون یکی دروغ میگه / یکی از ما باز رفته سراغ یک یار دیگه» که علناً مروج خیانت است و اثر خواننده دیگری با این ابیات (من یک تضاد بیسرانجامم / روزا نمیشناسم تورو / شبا توخاطراتم غلط میخورم) به تصویر میکشد، اشاره میکردند. قصد ندارم، با بیان این مطالب زحمات طاقتفرسای مسئولین و کارکنان زحمتکشی را که علیرغم تنگناهای شدید مالی، همچنان صادقانه و متعهدانه وظایف و مسئولیت خود را در بخشهای مختلف فرهنگی دنبال میکنند، زیر سؤال ببرم، اما با شنیدن این نوع از تولیدات موسیقیایی این سؤالات را به ذهن متبادر میسازد که، واقعاً جای خدا، توکل به خدا و امید به خدا، جایگاه نشاط انقلابی و روحیه جهادی، جایگاه معنویت، جایگه فرهنگ، جایگاه علم و دانش و کار و تلاش در اشعار و ترانهها کجاست؟ تردیدی وجود ندارد که در جامعه ناهنجاریهای متعددی وجود دارد، اما این درست است که مشکلات را به بهانهای برای استفاده حداقلی از ظرفیتهای موجود تبدیل و با کم فروشی و کمکاری در انجام وظایفمان، به جای کمک به رفع نابسامانیها، در اقداماتی همراستا با توطئه دشمنان این مرز و بوم، به مشکلات دامن بزنیم؟ آیا بهراستی مدیریت، هدایت و ساماندهی این عرصه میتواند متولی دیگری بهجز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشد؟ آیا سایر دستگاههای همکار مانند؛ نظام آموزشی، رسانه ملی و دهها سازمان و دستگاه دیگر که هرازگاه با ورود به این عرصه در قالب جشنوار و کنگره شعر و موسیقی آثاری را ارائه میدهند، نمیتوانند با ایجاد شرایط و زمینه برای تحول محتوایی، زمینه را برای استفاده مطلوب از این فرصت ارزشمند و فراگیر فراهم نمایند؟ آیا شأن موسیقی فاخر ایرانی اسلامی در این حد است؟ چرا بهرغم برخورداری از حداکثر فرصتها، به حداقل استفاده از آنها بسنده میکنیم؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]