واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: متن سخنان «نصرالله حكمت» در نشست كتاب «حسن بصري»؛ (1)حسن بصري سر سازشي با شيعه و ولايت ندارد
گروه ادب: «نصرالله حكمت» استاد فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي در نشست كتاب «حسن بصري» كه سهشنبه 28 خرداد در سراي اهل قلم برگزار شد، اظهار كرد: با خواندن كتاب دكتر ثبوت به اين تمايل پيدا كردم كه حسن بصري هيچ سر سازشي با شيعه و ولايت ندارد و دكاني در مقابل اميرالمؤمنين(ع) باز كرده است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) آنچه در ادامه آمده است متن كامل سخنان دكتر نصرالله حكمت استاد فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي است كه در نشست كتاب «حسن بصري؛ گنجينه دار علم و عرفان » در سراي اقل قلم بيان شده است. پيش از اين نيز گزارش كلي اين نشست در خبرگزاري قرآني آمده است.
اين استاد دانشگاه سخنان خود را با حرف كه «جاي چنين تحقيقي در ميان آثار و تحقيقات ما خالي بود» آغاز كرد و گفت: ما احتياج داشتيم به اين كه «حسن بصري» را بهتر بشناسيم. استاد ثبوت با اين كار يك فصل جديدي را در «حسن بصريشناسي» باز كردهاند. فضايي را به وجود آوردند غير از فضايي كه تاكنون در مورد حسن بصري مطرح بود. فضايي كه تا امروز بوده و هست، بيشتر حالوهواي فقهي دارد.
وي تصريح كرد: فقها در مورد حسن بصري مطالعه و تحقيق كردهاند و همانطور كه ايشان فرمودهاند، بيشتر رجاليون ما براي اينكه بتوانند زمينه استفاده از آراي حسن را در استنباط احكام و غيره فراهم بياورند، مطالعاتي در مورد او انجام دادهاند، ولي كاري كه در اين كتاب انجام شده كاملاً متفاوت است با چيزي كه تاكنون در مورد حسن بصري مطرح شده. با توجه به زمان كم و اينكه قصد دارم اشكالاتي كه در اين كتاب به نظرم رسيده مطرح كنم، از بيان ديگر محاسن كتاب صرفه نظر ميكنم و به همين مقدار بسنده كرده و وارد حوزه نقد كتاب ميشوم. البته نقد مشتمل بر ذكر محاسن هم هست كه به اجمال اشاره كردم.
دكتر حكمت با بيان اين مطلب كه همانطور كه استاد ثبوت فرمودند ما دنبال اين هستيم كه وضعيت حسن بصري روشن شود اظهار كرد: من حال خودم را درمورد حسن بصري پيش از مطالعه اين كتاب بيان ميكنم و بحث را از اينجا آغاز ميكنم كه در واقع بنده در مورد حسن بصري در حال تحير و توقف بودم و از داوري درباره او نفياً و اثباتاً خودداري ميكردم. توقعام اين بود كه با خواندن اين كتاب از حالت تحير و توقف در مورد حسن بصري خارج شوم. اما احساسم اين است كه نتوانستم از حالت توقف خارج شوم. همچنان در مورد حسن بصري نميتوانم اظهار نظر كنم.
وي ادامه داد: البته شخصيت «حسن بصري» ابعاد فراوان و جوانب مختلفي دارد. در اينكه حسن بصري يكي از بزرگان و از ثقات عامه است تقريباً جاي بحث نيست و پذيرفته شده است. در اينكه حسن بصري مواعظ و حكمي دارد؛ چه در كتب عرفاني و ادبيات فارسي و در تفسير و غيره مورد استفاده قرار گرفته، جاي بحث نيست. در اينكه حسن بصري حتي صاحب يك مكتب تفسيري است، قابل قبول است. بحث اصلي ،عمده و مسئله مهم ما در مورد حسن بصري، اين است كه ارتباط حسن بصري با اهل بيت(ع) و امير المومنين(ع) چگونه است؟ او تا چه اندازه با ولايت و اميرالمؤمنين (ع) مرتبط بوده است؟ اين مسئله اصلي ما درباره حسن بصري است.
اين استاد فلسفه كه در سراي اهل قلم سخن ميگفت با گفتن اين حرف كه «ثبوت در اين كتاب به منابع بسياري مراجع و استناد كردهاند و انصافاً زحمت كشيدهاند» افزود: من در دو محور وارد بحث ميشوم و ميخواهم نشان دهم كه بر اساس اين دو محور كتاب موفق نبوده ارتباط حسن با اهل بيت(ع) را نشان دهد.
حكمت نخستين محور سخنان خود را «تفسير» عنوان كرد و گفت: آقاي ثبوت فرمودهاند در «تبيان» شيخ طوسي آمده، بصري نفر دوم بعد از «ابن عباس» است و از اقوال حسن در تفسير استفاده شده. در ساير تفاسير شيعي اَلدوام به آرا و اقوال حسن بصري در تفسير آيات استناد شده؛ كه اينها همه درست است. حتي ايشان يكجا در كتاب در مقايسه ميان حسن بصري با «مالك اشتر» يا «ميثم» يا «قنبر» كه بعضيها اشكال كردهاند، چرا حسن يك شخصيت انقلابي نبوده؟ مؤلف اين مطلب را بيان كرده كه، حسن در خانه مشغول مطالعات تفسيري بوده است و آنها به جنگ رفتهاند؛ اگر اين كار را نميكرد الان تفاسير ما خالي از وجود حسن بصري بودند. اين تعبير را ايشان به كار برده كه از آن استشمام افضليت حسن بصري مثلاً بر «مالك اشتر» به مشام ميرسد، و حتي اگر اشكال را توسعه بدهيم حتي به «كميل» هم ميرسد؛ چون از كميل هم در تفاسير شيعي چيزي نقل نشده.
وي به اظهار نظر در مورد حضور جدي حسن بصري در تفسير قرآن و تفاسير شيعي پرداخت و اظهار داشت: سخن بنده اين است، چه بسا حضور حسن بصري به اين گستردگي در تفسير ما يك نقطه ضعف برايش تلقي شود. ميپرسيد چگونه؟ مكتب تفسير قرآن بلافاصله پس از رحلت پيامبر(ص) توسط «صحابه» آغاز شد كه مكتب تفسير صحابه بوده و پس از صحابه توسط «تابعان» اين مكتب تفسير استمرار پيدا كرد. اين در حالي است كه مدارس مختلفي هم بود ، مدارس مكه با مركزيت «عبدالله ابن عباس» ،مدرسه مدينه و مدرسه عراق كه «حسن بصري» نيز آنجا حضور داشت. بعد در تفاسير شيعي ما به اقوال ايشان استناد شده، درست است! اما سخن بنده اين است، كساني كه پس از پيامبر (ص)، اميرالمومنين (ع) را مفسر واقعي قرآن ميدانستند، به خود اجازه نميدادند كه وارد تفسير قرآن شوند و براي همين از «كميل» تفسير قرآن نداريد، بلكه از او كلماتي را داريد كه از امام علي(ع) نقل كرده است. از «مالك اشتر»، «قنبر» و «ميثم» هم در تفسير خبري نيست.
حكمت ادامه داد: اگر حسن بصري در تفاسير ما حضور كاملاً جدي دارد، من يك نمونهاش را آوردهام. مفسران بزرگ ما اقوال علماي عامه و مفسران عامه را آوردهاند، در حاليكه كنارش قول اهل بيت (ع) را ذكر كردهاند. ميخواهند نشان دهد قول اهل بيت (ع) اين است و قول اهل سنت اين! نمونههاي آن در تفسير «مجمع البيان» و تفسير «شيخ ابوالفتوح رازي» موجود است.
اين مدرس دانشگاه افزود: حضور جدي حسن بصري در تفسير ما به اين معنا نيست كه او دارد اقوال اهل بيت يا اميرالمؤمنين(ع) را بيان ميكند، در واقع او يك نفر است در مقابل اهل بيت (ع). همچنان كه در بعضي از روايات كه درباره حسن آمده به اين مطلب اشار شده. خيلي به اجمال و سربسته بحث تفسير و حضور حسن در تفسير را گفتم. اقوال حسن بصري در تفسير ما در كنار ساير عامه ذكر شده و در واقع با يك نگاه به تفسير «مجمع البيان» يا «شيخ ابوالفتوح رازي» يا ساير تفاسير اين مطلب به دست ميآيد كه ذكر اقوال ائمه (ع) و خانه وحي، نقطه مقابل اقوالي است كه از قول عامه نقل شده
نصرالله حكمت كه داشت در مورد كتاب «حسن بصري» تأليف «اكبر ثبوت» بحث ميكرد محور دوم بحث خود را «فضايل اهل بيت (ع)» عنوان كرد و گفت: آقاي ثبوت هم در كتاب خيلي روي آن تكيه و تأكيد كردهاند و هم در سخناي شفاهي فرمودند، كه حسن بصري از جمله كساني است كه فضايل اهل بيت (ع) را بيان كرده و در آثار شيعه نقل شده. از جمله كساني كه فضايل اهل بيت(ع) را از زبان حسن نقل كردهاند «علامه حلي» در كتاب «نهجالحق» است كه از قول حسن دوبار در ذيل برخي از آيات فضايل اهل بيت را آوردهاند. چندبار در كتاب به اين مطلب استناد كردهاند كه ببينيد علامه حلي از قول حسن فضايل اهل بيت را نقل كرده است.
او با بيان اين حرف كه «اساساً نقل فضايل اهل بيت (ع) در ميان تمام اهل سنت متداول است» تصريح كرد: توجه كنيد! فضايل اهل بيت را بايد نقل ميكردند! نميتوانستند نقل نكنند. پيامبر(ص) گفته و همه شاهد بودند و شنيدهاند. همه مطلب سر اين است كه، فضايل اهل بيت را گفتهاند تا خيلي چيز هاي ديگر را نگويند! به عبارت ديگر اهل بيت را در عرصه فضايل و داشتن فضايل پذيرفتهاند تا آنها را از خيلي عرصههاي ديگر مانند «سياست» و حتي «احكام» حذف كنند. براي مثال «صحيح بخاري» فضايل اهل بيت را آورده و نقل كرده، اما از «جابربن عبدالله انصاري» در حوزه احكام روايت نقل نميكند، به جرم اينكه جابر از «علي بن محمدبنباقر» نقل حديث كرده است. پس نقل فضايل منافاتي با اين ندارد كه فردي كه دارد فضيلت را نقل ميكند، هيچ اعتقادي به ولايت و اميرالمؤمنين(ع) نداشته باشد، و از جمله حسن بصري.
اين محقق فلسفه با تأكيد اين مطلب كه «من همچنان در مورد حسن بصري در توقف هستم» گفت:ميخواهم بگويم كه صرف اينكه از حسن فضيلت اهل بيت نقل شد، هيچ دلالتي بر اينكه او معتقد و اهل ولايت بوده نيست. نمونهاش اينكه،«علامه حلي» در «نهج الحق» بحثاش اين است كه من ميخواهم در مورد امامت اميرالمؤمنين(ع) بحث كنم. ابتدا «دليل نقلي» ميآورد بر امامت مولا،و سپس به دليل نقلي ميپردازد و «دليل نقلي» را با قرآن شروع ميكند.
وي پس از بيان بحث اصلي خود به صورت اجمالي به بيان احساس خود در مورد كتاب پرداخت و گفت: وقتي اين كتاب به دستم رسيد خيلي خوشحال شدم و گفتم ميخوانم و از اين حيرت و توقف خارج ميشوم؛ اما خارج نشدم. در واقع به اين تمايل پيدا كردم، بروم به اين سمت كه حسن بصري هيچ سر سازشي با شيعه و ولايت ندارد و دكاني در مقابل اميرالمومنين(ع) باز كرده است. البته اين حرف را در بحث طلبهگي ميزنيم. چون خيلي نكتهها پنهان و پوشيده است و ما اطلاعات خيلي كمي داريم. همانطور كه فرمودند آراء و اقوالي كه ذكر شده متعارض است و انسان طبعاً دچار حيرت ميشود.
وي در ادامه نگارش كتاب را جانبدارانه دانست و گفت: اين كتاب كاملاً جانبدارنه نوشته شده است. يعني از گام اول انسان اين احساس را در خودش درك ميكند كه مؤلف در اين جهت حركت ميكند كه حسن بصري آن چيزي باشد كه در عنوان كتاب نوشته؛ يعني «گنجينهدار علم و عرفان». من اگر جاي ايشان بودم فقط اسم كتاب را ميگذاشتم «حسن بصري»، چون الان داريم بحث ميكنيم ببينيم كه «گنجينهدار علم و عرفان» هست يا نه؟ نه اينكه ذكر شودكه هست!آقاي ثبوت با اين پيش فرض حركت كرده،كه جسن بصري گنجينهدار علم و عرفان هست! وقتي گفته ميشود گنجينه دار علم و عرفان است،طبعاً بايد تمام اقوالي كه بر عليه او هست يك جوري جواب داده و رد شود.
حكمت افزود: آقاي ثبوت به جهت عشقي كه به حسن بصري داشته بيشتر مواقع اقوال معارض را مورد عنايت قرار ندادهاند. البته در اين نشست خودشان اشاره كردند كه فصلها با هم تناسب ندارد. در اين كتاب فصلي دارد با عنوان «مخالفان و موافقان حسن». اين موافقان و مخالفان كاملاً گزينشي هستند. يعني در مورد مخالفان حسن، افرادي را ذكر كردهاند از جمله؛ «فضلابن شادان»، «شيخ كشي»، «فيض كاشاني»، «ملامحمد صادققمي»، «مجلسي»، «ابوعلي حائري»، «محمدعلي كرمانشاهي»، «علامه حلي». اينها مخالفان حسن هستند، اما در مورد موافقان و ستايشگران حسن يك تعداد افراد بسيار زيادي آورده شده است. اگر ما ميخواستيم از مخالفان بياوريم خيلي بودند كه ايشان نياوردند.
وي به «شيخ كشي» كه نامش در كتاب آورده شده اشاره كرد و افزود: «كشي» از رجالنويسان متقدم ما هستند. اولاً سعي كرده به نحوي «كشي» را تضعيف كند، چون كشي بر عليه حسن است. البته اين رويه در خيلي جاهاي ديگر هم مشاهده ميشود.
حكمت در ادامه به بحت «استبصار حسن» كه در كتاب به آن اشاره شده پرداخت و گفت: يكي از بحثهايي كه ثبوت آورده و بسيار مهم است، بحث «استبصار» حسن بوده، كه خيلي به سرعت از آن گذشتهاند. من فكر ميكنم استاد ثبوت بحث استبصار حسن را جدي بگيرند، و روشن كنند كه اين تحول در او كي به وجود آمده؟ اگر اين بحث به طور جدي مطرح شود چه بسا بتواند در فضاي فقهي ما هم مؤثر واقع باشد. اين را بگويم كه فضاي فقهي ما يكپارچه و بدون اختلافنظر عليه حسن بصري است. هيچ ترديدي نكنيد!
وي در بخشهاي پايان سخنش به نظر «مامقاني» در مورد حسن اشاره كرد و گفت: در كتاب استاد ثبوت آنچه از كتاب «مامقاني» آمده به گونهاي ديگر نقل شده. من اعلام ميكنم كه «مامقاني» از مخالفان سرسخت حسن است. اما آقاي ثبوت ايشان را در ضمن مخالفان نياورده بلكه در فصل موافقان آورده، و در پايان «فصل ستايشگران» نوشتهاند يكي دونفر هستند كه محل ترديدند، كه يكي «مامقاني» است.
اين مدرس فلسفه سخنش را با اين حرف به پايان رساند :من حرفم اين است كه،ما نبايد حسن بصري را جانبدارنه و يكطرفه مطرح كنيم . بياييد كمي بازتر اقوال مختلف و معارض را مورد گفت و گو قرار بدهيم.
شنبه 1 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 561]