تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن نرمخوست و براى برادرش جا (ى نشستن) باز مى كند و منافق درشتخوست و جا را بر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829305106




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خطوط قرمز ساختگی، رسانه‌ها را به ضدارزش بودن متهم می‌کنند


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در نشست «رسانه‌ و اخلاق» شفقنا مطرح شد؛
خطوط قرمز ساختگی، رسانه‌ها را به ضدارزش بودن متهم می‌کنند

نشست


شناسهٔ خبر: 3832288 - چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۲
مجله مهر > دیگر رسانه ها

.jwplayer{ display: inline-block; }  اخلاق حرفه‌ای در رسانه شاید این روزها کلیدواژه‌ی صحبت‌های رسانه‌ای‌ها در جمع‌های خصوصی و عمومی باشد و البته همه بر نقش کلیدی آن در حل بسیاری از مشکلات در فضای رسانه‌ای تأکید می‌کنند. شفقنا نوشت: اخلاق حرفه‌ای در رسانه شاید این روزها کلیدواژه‌ی صحبت‌های رسانه‌ای‌ها در جمع‌های خصوصی و عمومی باشد و البته همه بر نقش کلیدی آن در حل بسیاری از مشکلات در فضای رسانه‌ای تأکید می‌کنند. اما آنچه درباره‌ی اخلاق حرفه‌ای در رسانه‌های ایرانی گفته می‌شود، نتیجه‌ی سلسله تصمیم‌ها و فرایندهای مختلف سیاسی و مطبوعاتی است که شفقنا رسانه در ماه‌های گذشته در نشست‌های متعدد با مدیران رسانه‌های مکتوب و آنلاین سهم هر یک از این عوامل را بررسی می کند. محمد کریمی، معاون خبری تسنیم؛ علیرضا بهرامی، مدیر اداره فرهنگی ایسنا و محمد قادری، مدیر کل اخبار خارجی و بین‌الملل مهر در نشست «رسانه و اخلاق» هر کدام بر بخشی از دلایل تأکید کردند اگرچه درباره‌ی وضعیت موجود رعایت اخلاق حرفه‌ای و حتی بعضی مصداق‌های رعایت نکردن اشتراک نظر وجود داشت. تأثیر ساختارهای موجود بر وضعیت فعلی رسانه‌ها، نوشتن مرامنامه‌های اخلاقی درون‌رسانه‌ای، فعالیت‌ تشکل‌های صنفی پایدار و فراجناحی و البته پیشنهادهای مهمانان براساس تجربه‌های خود برای بهبود وضعیت موجود از جمله محورهایی بود که در این نشست بررسی شد. برای شروع بحث، فضای فعلی رعایت اخلاق حرفه‌‏ای در رسانه‌‏ها را چه طور ارزیابی می‌کنید؟ بهرامی: امروزه آثار هنری فلسفی دنیا چه در حوزه‌‏ی داستان چه در حوزه‏‌ی سینما به این سمت رفته‌اند که در کمال ناامیدی امید را جستجو می‏‌کنند. یعنی شرایطی را در داستان می‏‌چینند که شما قاعدتاً باید طبق منطق روند آثار هنری به پوچی برسید، اما در نهایت می‌‏بینید همان راویان این فضای دهشتناک با روحیه و امیدوارانه نسخه‏‌ی امید را تجویز می‌‏کنند؛ فکر می‌‏کنم وضعیت ما اهالی رسانه تقریباً این گونه شده است. بعضی اوقات من فکر می‏‌کنم ما دُن کیشوت‏هایی هستیم که می‌‏خواهیم دنیا و محیط پیرامون را تغییر دهیم، اما فرق ما این است که می‏‌دانیم شرایط چگونه است و می‏‌خواهیم آن را تغییر دهیم. این مسئله نسبی است؛ به عوامل متعددی از جمله عرف جامعه بستگی دارد و عرف آن چیزی است که در جامعه‌‏ی ما ارزش و ضدارزش تلقی می‌‏شود. در تمام این سال‏ها تمام سیستم آکادمیک ما و مخصوصاً نشر کتاب‏های علوم ارتباطات ما چون به شکل پایان نامه‏‌ای پیش رفته است، کاملاً  تکرار همان ترجمانی است که در نیم قرن پیش صورت گرفته و چیزی  به آن اضافه نشده است اما با همان معیارها هم مقداری احساس شترمرغی به ما دست می‏‌دهد، یعنی  شما قرار است با آن معیارها ارزیابی شوید ولی معیارهای فرهنگی متفاوتی دارید که نتیجه‏‌ی آن در بسیاری از موارد با آنچه در آن طرف جریان دارد، کاملاً متناقض می‌‏شود. در نتیجه قضاوت در یک فضای سردرگمی صورت می‌‏گیرد که شما در نهایت خود را این گونه رهایی می‌‏بخشید که چون امری نسبی است و مطلق نیست و ما در خبر هیچ چیز مطلقی نداریم پس فعلاً نمی‏‌دانم کدام درست است. همچنین من فکر نمی‌‏کنم هدف هیچ کدام از ما -که زندگی‌مان را در کار رسانه گذاشته‌ایم- این بوده که صرفاً در کار رسانه باشیم. بلکه این را مسیری دیده‌ایم و فکر کرده‌ایم برای رسیدن به تعالی از این امکان استفاده کنیم و به درجه‏‌ای از یک مفهوم برسیم. حال آن مفهوم می‏‌تواند کاملاً مادی باشد مثل توسعه‌‏ی کشور، یا کاملاً معنوی. فکر می‌‏کنم در استفاده از این ابزار هیچ کدام از ما قرار نیست به جنگ عرف و ارزش‏‌ها برویم. قاعدتاً اگر آن فرمول‏ها برای فعالیت رسانه‌ای است، طبیعی است در جایی که با فرهنگ عمومی ما (که این فرهنگ را سنت‌ها و اعتقادات ایدئولوژیک شکل می‌دهد) در تضاد باشد، به سمت فرهنگ خود رأی دهیم. به نظرم ما از دو منظر شرایط نامطلوبی داریم. یکی این که جامعه‏‌ی ما از خط قرمزهای ساختگی، مجازی و غیرواقعی پر شده است و اینها شرایط را برای روزنامه‌نگارانی که می‌‏خواهند کار مفید انجام دهند، خیلی سخت کرده است. چون معمولاً خط قرمزهای ساختگی پدید می ‏آیند و افراد یا گروه‌‏هایی در فاصله‏‌ی بین این خط قرمزهای ساختگی و خط قرمزهای واقعی به سوءاستفاده، رانت خواری و موقعیت‌طلبی می‌پردازند. بنابراین وقتی شما بخواهید یک حرکت سالم رسانه‏‌ای انجام دهید، ممکن است به گذر کردن از خط قرمزهای واقعی یا ضدارزش بودن متهم شوید. تکثر رو به رشد این موانع مخصوصاً در شرایط یک دهه‏ ی اخیر شدت و گسترش پیدا کرده است. شرایطی که تأثیرات و پیشرفت تکنولوژی و نیز التهابات اجتماعیِ رخ داده در کشور در آن  مؤثر بوده است. نکته‏ ی دوم این است که هرچه زمان گذشته، رسانه بیشتر در این فضای نامطلوب فرو رفته است. این فضای نامطلوب از این نشأت گرفته است که بعضی از رسانه‌ها قرار نیست به فعالیت اطلاع رسانی بپردازند، بلکه قرار است ابزاری برای قدرت یا ثروت باشد و  فکر می‏‌کنم این باعث شده که خیلی از روزنامه‌نگاران ما با وجود این که در رسانه‏‌ای مشغول به فعالیت هستند، به فعالیت و نیز رسانه خود چندان ایمان نداشته باشند. ما در فضای اطلاع رسانی فعالیت می‏‌کنیم و خیلی‏‌ها دیگر فعالیت نمی‏‌کنند، یعنی شما به نقطه‌‏ای می‌‏رسید که به فضای کاری خود ایمان و اعتقاد ندارید و از آن خارج می‌شوید. من فکر نمی‌کنم این تصمیم درستی باشد ولی باید به همه کسانی که تصمیم گرفتند تا عطایش را به لقایش ببخشند، احترام گذاشت. افرادی هم هستند که همچنان در آن فضا مشغول کار هستند و دچار رخوت شده‌اند، امیدی به تحول ندارند و بعد از آن به سطحی‌گرایی و روزمرگی می‌افتند. اگر بخواهم جمع‌بندی کنم، باید بگویم اصلاً فضای مطلوبی نیست هرچند یأس مطلق نیست و قطعاً ما به فردایی امید داریم. فکر می‌‏کنم علت تصور من از این فضا دو معضل است که در حال حاضر رسانه‏‌های ما دارند. یکی خط قرمزهایی است که برای محدود کردن رسانه‌ها و کم کردن دایره تأثیر آن‌ها ایجاد شده‌اند. خط قرمز در حوزه‌‏ی خاصی مدنظرتان است یا این که به صورت کلی می‌‏گویید؟ بهرامی: نه به طور کلی. اساساً شما نمی‌‏توانید فکر کنید الزاماً انگیزه‌های سیاسی به وجود آورنده خط قرمزهای مقطعی یا سیاسی باشند. خیلی وقت‏ها انگیزه‌‏های اقتصادی به وجود آورنده هستند. حتی گاهی خط قرمزهای عقیدتی با انگیزه‏‌های اقتصادی به وجود می ‏آیند. مسئله اینجاست که شما اگر در ارزیابی ‏های نهادهای رسمیِ جهانی در  برخی از شاخص‌‏ها از جمله  فساد اداری وضعیت مطلوبی نداشته باشید، این موضوع با نداشتن رسانه‌‏های فعال استاندارد، رابطه‏ ی مستقیم دارد. نکته‌‏ی دوم که در چند سال اخیر خیلی زیاد شده و در زمینه‌‏ی اخلاق تاثیرگذار است، راه‌اندازی رسانه‌‏ها یا شبه رسانه‌‏هایی که هدف آنها اطلاع رسانی نبوده است بلکه می‏‌خواستند ابزاری برای قدرت یافتن فرد یا گروهی باشند، این‌ها دیگر اساساً استانداردها یا شاخص‏‌های فنی فعالیت رسانه‌‏ای را رعایت نمی‌‏کنند. اخلاق رسانه‌‏ای هم یکی از همان شاخص‌ها است. آقای قادری شما هم با آقای بهرامی موافق هستید؟ قادری: ما اگر بخواهیم اخلاق رسانه را به صورت دقیق‌تر ریشه‌یابی و درباره‌ی آن صحبت کنیم. باید ببینیم بی‌اخلاقی در رفتار رسانه‏‌ای مد نظر ماست یا بی‌اخلاقی در سوژه‌یابی. به نظر من اینها کمی تفاوت دارد. گاهی می‏‌بینید یک رسانه به لحاظ حرفه‏‌ای کاملاً اخلاقی عمل می‌‏کند، یعنی تمام اصول و چارچوب‏ها را رعایت می‏‌کند اما در سوژه‌یابی‌ها، پردازش و موضوعاتی که ممکن است با اخلاق جامعه یا فرهنگی که در آن زندگی یا اطلاع‌رسانی می‏کند، خیلی موفق نباشد. بعضی اوقات ممکن است ظاهر یک رسانه به لحاظ موضوعی و گفتمان‌سازی اخلاقی باشد و کاملاً منطبق با فرهنگ حاکم در جامعه باشد اما به لحاظ حرفه‌‏ای و رفتار رسانه‌‏ای، آن رسانه اصول را رعایت ‏نکند. به عنوان مثال تغییر زمان خبر که شما زمان ارسال خبر را عقب ببرید، غیراخلاقی است. اگر در دنیای غرب حرفه‌ای‌ترین رسانه را در نظر بگیرید می‌بینید طبق اصولی (حتی ممکن است با افق‌های ما همخوانی نداشته باشد) عرفی را پایه‌گذاری کرده که ممکن است در همان قالب، محتوای غیراخلاقی هم ریخته باشد و این کار را غیر اخلاقی ندانند ولی جابجایی زمان خبر، خبر دزدی و امثال آن را غیر اخلاقی بدانند. به نظر من اگر بخواهیم به صورت دقیق‌تر به آن بپردازیم، باید هر دو وجه آن را در نظر بگیریم. ما زمانی درباره‌ی این بحث می‌کردیم که چرا در داخل کشوری که ادعای مسلمانی داریم، فقه رسانه نداریم. ما برای تمام اتفاقات اجتماعی روزمره قاعده، اصول و حکم فقهی داریم که مثلا اگر این کار را بکنیم حرام، مستحب یا مکروه است. در حوزه اخلاق هم یک سری باید ها و نبایدها داریم ولی وقتی وارد حوزه رسانه می‌شویم کمی مرزها شکافته می‌شود، و دلیل آن هم به نظرم هنوز روشن نیست. بخشی از آن به بی‌قاعده بودن برمی‌گردد. به عبارتی اگرچه ما به لحاظ فرهنگ رسانه داری پیشینه خوبی داریم اما در گذر زمان و بازه‌های زمانی مختلف که نمونه‌های جدیدی از رسانه وارد بازار شده است، نتوانسته‌ایم خود را با آن‌ها انطباق دهیم و به لحاظ دستورالعمل رفتاری با مشکل مواجه شده‌ایم. مثلا بعد از مدت طولانی که رسانه مکتوب جا افتاده است و خیلی از اصول و خط قرمزهای آن کاملاً مشخص است، یکدفعه وارد فضای مجازی می‌شویم. افرادی که می‌خواهند به عنوان اصحاب رسانه در این فضا کار کنند یکدفعه با فضای جدیدی مواجه می‌شوند و ممکن است حس کنند می‌توانند در اینجا کارهایی انجام دهند که در رسانه مکتوب قادر به انجام آن نیستند. این اتفاق در اوایل دهه 80 حس می‌شد که تازه سایت‌های اینترنتی مد شده بود. این حس که فضای مجازی راحت‌تر از فضای مکتوب است، در حال عمومیت پیدا ‌کردن بود که بعد از مدتی دستگاه‌های حکومتی و متولی تازه شروع به قاعده چیدن کردند. به نظر من این فاصله زمانی را همیشه در ادوار مختلف داشته‌ایم. به عبارتی اول اتفاق افتاده است و بعد ما به دنبال چارچوب‌مند کردن آن بوده‌ایم. این یکی از مهم ترین دلایلی است که به این فضا دامن می زند. در حال حاضر در فضای شبکه‌های اجتماعی هم شاهد این اتفاق هستیم. یعنی اول برنامه‌ای (به عنوان مثال تلگرام) در دست مردم نهادینه می‌شود و بعد از مدتی یکدفعه به عوارض بد آن پی می‌برند و جالب اینجاست که در حوزه‌ی رسانه‌های رسمیِ ما هم اثر سوء دارد. یعنی معتقدید رسانه‌‏ها نتوانسته‌اند خود را با این تغییر ابزار همگام کنند و این بر اخلاقی شدن فضای رسانه‌ها تأثیرگذاشته است؟ قادری: هم رسانه‌ای‌‏ها و هم نهادهای حاکمیتی نتوانسته‌اند خود را با این وضعیت همگام کنند. این فقط در کشور ما نیست بلکه در همه جا وجود دارد. اگر بخواهم این بخش را جمع‌بندی کنم در وهله اول باید حوزه مفهوم را از حوزه فرم جدا کنیم. بی‌اخلاقی گاهی در فرم و صورتِ کار و گاهی هم در محتوا صورت می‌گیرد. در کشور ما در حوزه محتوا نمی‌توان مثال خیلی روشنی پیدا کرد البته در بعضی حوزه‌ها به خاطر اتهام‌زنی‌هایی ممکن است این اتفاق بیفتد ولی در حال حاضر ما درگیر بی‌اخلاقی از جنس فرمی و شکلی هستیم. اگر فرم چارچوبی پیدا کند، بعداً راحت‌تر می‌توان در حوزه محتوا قاعده گذاشت و انتظار داشته باشیم طبق این ریل گذاری و قانون‌گذاری، رسانه‌ها حرکت کنند. آقای کریمی شما چه نظری دارید؟ فکر می‌کنید چه قدر وضعیت با آنچه دوستان گفتند، متفاوت است؟ کریمی: من با احترام به دو نظر بزرگوار خدمت شما عرض کنم، باید اول رسانه و بعد اخلاق رسانه‏‌ای را تعریف کنیم. همکار عزیز ما اشاره کردند شاید بیش از یک قرن در امر تولید محتوای رسانه‏‌ای سابقه داریم اما  متأسفانه آن طور که باید و شاید رسانه را مسئولان ما نمی‌‏شناسند. عدم شناخت صحیح مقام مسئول یا مقام مدیر از رسانه سبب عقب افتادگی‌‏هایی شده است که یک بخش آن منجر به خودسانسوری یا به فرمایش دوست عزیزم افزایش خطوط قرمز شده است. رسانه‌ای که می‌خواهیم درباره‌ی آن بحث کنیم تقریباً یک دهه است ظهور و بروز پیدا کرده است. این که چرا در این یک دهه توجه به رسانه‌ها، گرایش افکار عمومی به رسانه‌ها و حضور نیروهای جوان در رسانه‌ها افزایش پیدا می‌کند، یک تعریف کلی محتوایی داریم مبنی بر این که صحنه جنگ را عوض کردیم و از جنگ سخت به جنگ نرم آمدیم. اگر بخواهیم محتویات رسانه را بررسی کنیم من با نظر دوست بزرگوارم که قائل به فرم و محتوا بود، کاملاً موافق هستم. دو نوع تعریف برای اخلاق (اخلاق رسانه‌ای و اخلاق عمومی جامعه) داریم. برای اخلاق عمومی جامعه عرف، شرع و  وجدان فرد هر کدام تعاریفی دارند و مقوله‌های مختلف را در قالب اخلاقی یا غیر اخلاقی تعریف کرده است. اخلاق رسانه قطعاً برگرفته از اخلاق افکار عمومی است ولی به خاطر این که رسانه مملو از هیجان، سرعت، درگیری و اضطراب است گاهی اخلاق عمومی را هم می‌پوشاند. اگر این گونه سؤال کنیم آیا اخلاق در فضای رسانه رعایت می‏‌شود یا خیر؟ پاسخ نسبی است. به عبارتی به رغم گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی که قرار بر این بود انقلاب فرهنگی شکل گرفته و اخلاق جامعه را از اخلاق دنیوی به اخلاق معنوی و رسیدن به مراحل کمال و تعالی انسانی متمایل کند؛ متاسفانه هنوز در فضای رسانه قائل به کپی کاری هستیم. اخلاق در فضای رسانه‌‏ای از منظر محتوایی به طور نسبی رعایت می‏‌شود. شاید در نگاه رسانه‌‏ایِ همکاران خوب من، کسر شأن است که خبرگزاری تسنیم خبر را به نقل از ایسنا بزند یا ایسنا به نقل از فارس. چگونه است که اخبار غرب را با افتخار می زنیم؟ و در پیشانی کارمان می نویسیم «به گزارش تسنیم به نقل از بی بی سی» و می‏‌دانیم در پشت پرده‌‏ی بی بی سی چه خبر است. ولی همکاران خوبمان را حمایت نمی‏‌کنیم. با این که می‌دانم زیرک‌تر از من بوده، جریان را بهتر فهمیده، سوژه بهتری دارد و جریان سازی کرده است ولی من خبر این رسانه را بدون نقل منبع برمی‌دارم که البته این بیشتر در مطبوعات جاری و ساری است. یکی از شاخص‌های کمیته‏‌ی رتبه‌بندی مطبوعات، انتشار مطلب بدون ذکر منبع است. از‏ پایگاه‌‏های خبری، خبرگزاری‌ها، فضای مجازی و ... درخواست می‌شود اگر مطلب‌شان را در مطبوعه‌‏ای بدون ذکر منبع دیدند فوراً اعلام کنند تا از امتیاز آن مطبوعه کم کنند. پس باید اول اخلاق را درون مجموعه خود رعایت کنیم. نکته دوم، من قائل نیستم اخلاق در جامعه ایرانی رعایت نمی‌شود، انصافاً در مقایسه با جوامع دیگر می‏‌توانیم نمره‏‌ی خیلی خوبی به اخلاقِ مجموعه‌‏ی جامعه‏‌ی ایرانی دهیم. اما این اخلاق  در فضای رسانه‌‏ای باید تعریف شود. من اخلاق را به چند بخش تقسیم می‌کنم. اخلاق در فضای سیاسی ما قطعاً مانند اخلاق در فضای اجتماعی نیست همان طور که اخلاق در فضای اقتصادی به مثابه اخلاق در فضای ورزشی نیست. اگر به این قضیه به صورت رسانه‌ای نگاه کنیم، می‌بینیم یک رسانه‏‌ی سیاسی با فضا و هیاهو و جریان‌سازی که می‏‌کند چه از منظر تیتر و چه از منظر محتوا با یک رسانه ورزشی کاملاً متفاوت است. شاید فضای ورزشی ما ادبیات و کلامی را می‌‏گیرد که فضای رسانه‏‌ی دینی ما از آن گریزان است یعنی یک نشریه‏‌ی تخصصی دینی هرگز آن تیترهای  ورزشی را نمی‏‌زند. بنابراین در مجموع باید بگویم اخلاق یکی از حلقه‏‌های مفقوده‌‏ای است که باید خیلی بیشتر به آن توجه کنیم. انتشار مطلب و رسیدن به غایت یک استراتژی رسانه‌‏ای برای هر رسانه خوب است اما باور من این است که در کنار آن باید به اخلاق، اعتدال و انصاف هم توجه شود. اخلاق را باید فراتر از بحث میزگرد ببینیم. ما در فضای رسانه‌ای صرفاً به تولید محتوا –مشخصاً خبر- توجه می‌کنیم که این خبر به هر روشی یا به دست می‌آید یا بعضی از دوستان و همکاران خوبِ من رویای ذهنی خود را در قالب خبر منتشر می‌کنند. بنابراین لازم است اول به اخلاق توجه شود و باید اخلاق افکار عمومی را از اخلاق رسانه‌ای تفکیک کنیم. قطعاً من در خانواده‌ای مذهبی و سنتیِ قائل به اخلاق بزرگ می‌شوم و وارد فضای رسانه‌ای می‌شوم اگر بخواهم در این فضا خیلی اخلاق‌گرا باشم از همکاران رسانه‌ای خودم عقب می‌مانم. به عنوان مثال پیش از این در رسانه‌ای کار می‌کردم که مدیریت آنجا معتقد بود نباید وارد موضوعات سیاسی شد. با این که می‌دانست این کار باعث عقب ماندن از فضای خبر می‌شود و بر کلیک خور سایت تأثیر می‌گذارد. در کنار این دیدگاه، دیدگاه دیگری وجود دارد که به خبرنگار اجازه می‌دهد تا با دستکاری در تغییر زمان خبر یا حتی افزودن مطالب غیرصحیح به محتوای خبر بتوانند محتوا را به هر روشی به سمت و سوی خود بکشانند که ما آن را فریب مخاطب می‌نامیم. بنابراین اخلاق به طور کلی در فضای رسانه موجود است اما جایگاه مطلوبی ندارد. آقای کریمی، بعضی‌ها معتقدند بخشی از این فضای نامطلوب اخلاقی در رسانه‌ها‏ به خاطر وابستگی رسانه به قدرت‌‏ها است. این قدرت‌‏ها می‌‏تواند اشخاص یا گروه‌‏های سیاسی باشند، شما چه‌قدر این عامل را مؤثر می‏‌دانید؟ کریمی: در تعریف رسانه، ما رسانه‌‏ی حزبی، ‏دولتی و مستقل داریم. در فضای حال حاضر، در کشور ما هیچ رسانه‌‏ای نمی‌‏تواند ادعا کند مستقل است. قطعاً رگه‌‏هایی از هواداری حزبی، تشکل، جریان یا رگه‌‏هایی از بودجه‏‌ی دولتی در آن نمایان است. همان طور که دوستان اشاره کردند، رسانه ابزاری است برای برخی جریان‏‌ها و افراد در پیگیری مطامع یا اهداف خود. در این گفته شکی نیست، آنچه در اینجا قابل بحث است این که این فرد یا جریان چقدر قائل به اخلاق و کارکرد حرفه‌‏ای رسانه‌‏ای است. ما تقریباً در مقایسه با کشورهای منطقه از منظر آماری، احزاب متنوع و متعدد داریم اما از لحاظ کارکرد و مشخصاً  توجه مردم به احزاب، نمره‌‏ی مردم به کارنامه‌‏ی احزاب صفر است. یعنی احزاب واقعاً در سیکل زندگی افراد نمود بارزی ندارند. به خاطر بالندگی، پویندگی و نشاط فعالی که در فضای جمهوری اسلامی ایران است، هر سال تقریباً یک انتخابات داریم و قطعاً برای گفتگو با مخاطب، افکار عمومی و انتقال پیام نیاز به ابزاری داریم و بهترین ابزار رسانه است. حال این رسانه می‏ تواند از تعدد شبکه‏‌های رادیویی، افزایش شبکه‏‌های تلویزیونی، افزایش استفاده از پهنای اینترنت برای شبکه‏ های مجازی و افزایش کانال‌‏های اجتماعی تا یک رسانه‏‌ی هویت دار و صاحب نام باشد. ظهور و بروز احزاب و شکل‌گیری جریان‏های متنوع باعث شده تا رسانه‌ها‏ی ما از نقش ماهوی و اثرگذار خود دور بماند. چون این رسانه برای رسیدن به مطامع فردی یا گروهی، نه برای تحقق برخی از رؤیاها یا خواسته‏‌ها و نیازهای افکار عمومی در قالب یک ابزار و در اختیار یک جریان قرار می‌‏گیرد. این تفاوت بسیار چشمگیری است. رسانه در متن خود عبارت است از ایجاد پل ارتباطی میان مقام مسئول و مردم. همچنین تریبون مردم در بازتاب کاستی‏ها، گفتنی‌ها، نقاط قوت، نقاط ضعف و مشاور مدیران در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری است. حال با توجه به این که هر سال یک انتخابات شکل می‏‌گیرد، می‌بینیم در فضای سیاسی جامعه‌‏ی ما رسانه از محتوای اصلی خود دور می‌‏شود. بچه‏‌های حرفه‏‌ای رسانه تلاش می‏‌کنند در وهله اول به اخلاق رسانه‏ای پایبند باشند، بعد از آن چون در متن و کف جامعه هستند، بخشی از دغدغه‏ها، مشکلات و نیازهای جامعه را می‏‌بینند و می‏‌خواهند بازتابی داشته باشد. اما مدیریت تصمیم‌ساز رسانه که برگرفته از یک نگاه حزبی یا نگاه جریانی خاصی است، مانع می‏‌شود رسانه در این مسیر برود.  دوست بزرگوار هم در ابتدای صحبت‌های خود به خطوط قرمزها اشاره کردند که در اینجا حالا محل اختلاف است. اما اغلب رسانه‌‏ها حتی آنها که وابستگی‌های مشخص به افراد و گروه‌ها دارند، ادعا می‏‌کنند چنین نیست. کریمی: این ادعا است. هیچ رسانه‌‏ای نمی‌‏تواند ادعا کند مستقل است. اول لازم است درباره این مسئله بحث شود تا به بحث درباره میزان وابستگی برسیم. طبیعی است هر رسانه‏‌ای برای این که ضریب نفوذ خود را در سطح جامعه و افکار  عمومی گسترش دهد، حداقل تلاش می‌کند تا در گفتار، خود را جدای از دستگاه حاکمیت و دولت بداند. این جدایی به معنای مغایرت نیست بلکه به معنای عدم کوشش و عدم تامین اعتبار است. شما کدام رسانه را می‌توانید مثال بزنید که در فهرست رسانه‌های اثرگذار نظام جمهوری اسلامی ایران باشد اما وابسته به حزب، جریان یا دولت نباشد. نکته‌ی دیگر این که نظام جمهوری اسلامی ایران و نظام مطبوعات آن خطوط قرمز سختی ندارند، این خطوط قرمز ساختگی از کارکردهای حزبی و سیاسی شکل می‏‌گیرند. به عنوان مثال ما بر اساس قوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران در رسانه قائل به چهار چراغ راهنما (به تعبیر من) در  مسیر حرکت رسانه هستیم. قانون مطبوعات، قانون مجازات اسلامی، آیین‌نامه‌‏های شورای عالی امنیت ملی و مشخصاً بخشی از قانون اساسی. اصل 24 قانون اساسی می‏‌گوید نشریات‏ و مطبوعات‏ در بیان‏ مطالب‏ آزادند مگر آنکه‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ یا حقوق‏ عمومی‏ باشد. قانون مطبوعات در30 ماده چگونگی ساختار شکل‌گیری یک رسانه را تعریف می‏‌کند، مشخصاً بر روی ماده‌‏ی 6 با یازده بند می‏‌ایستد، این 11 بند همیشه باید جلوی چشمان یک فرد فعال رسانه‌‏ای باشد و حرکت کند. بنابراین ما درون نظام خط قرمز نداریم بلکه این خط قرمز را امثال ما به خاطر وابستگی‌‏های اقتصادی، سیاسی و حزبی ساختیم و مانع از این می‏شویم تا خانم یا آقای خبرنگار خوب ما در فضای رسانه‏‌ای به این بخش از  فضای افکار عمومی وارد شود. به عنوان مثال: ورود،  پردازش و نقد (حتی نقد سازنده) نسبت به این جریان ممنوع است، چرا؟ چون از ماست. شاید بخشی از بدنه‏‌ی رسانه واقعاً نسبت به خط مشی کلان و حرفه‌‏ای رسانه خیلی نزدیک نباشند، گاهی هم در تبعید و دور از هم باشند اما از لحاظ حرفه‌‏ای  سوژه را به درستی پیدا می‏‌کند، و آن قدر هم از لحاظ  سیاسی رسانه‏‌ای هوشمند است که وارد خطوط  قرمز خودساخته‌‏ی من مدیر مسئول نشود. آقای بهرامی، اگر بخواهیم همین بحث را ادامه دهیم و مقداری عملی تر بحث کنیم؛ فکر می‌‏کنید وجود مرام‌نامه‌‏های اخلاقی در فضای رسانه‌‏ای چه قدر می‏‌تواند به بهبود فضا کمک کند؟ مرام‌نامه‌‏ی اخلاقی که در آن به صورت دقیق مشخص است خبرنگار باید به چه نکاتی توجه کند. آیا این وابستگی‌‏ها مانع اجرایی شدن این مرام‌نامه‌های فرضی نمی‌شود؟ بهرامی: قاعدتاً تدوین استراتژی و خط مشی در این زمینه، گذشته از این که تلاشی قابل تقدیر است، حتماً تاثیرات مثبتی هم دارد. به هر حال شما وقتی با ذهنی منسجم فعالیت خود را ادامه دهید، قاعدتاً کمتر دچار خطا یا لغزش‏‌های سلیقه‌‏ای می‌‏شوید. اما فکر نمی‏‌کنم این مرامنامه‌ها آن قدر توان داشته باشند که بتوانند رسانه را از زیر آن  منگنه‏ نجات دهند. چون مشکل ما در شرایط فعلی این است که اتفاقاً قوانین موجود برای رسانه اعمال نمی‏‌شود. یعنی فکر می‌‏کنم بزرگ‌ترین  خواسته‏‌ی ما به عنوان اهالی رسانه این نیست که قوانین جدیدی تدوین شود یا از قوانین بگذریم بلکه اگر دولت مردان و  مسئولان قوای حاکم ما به همان قانون اساسی تا قانون مطبوعات وفادار باشند و قول دهند همان را انجام دهند، فکر می‏‌کنم عجالتاً شرایطی مطلوب یا حتی آرمانی برای رسانه‏‌ها ایجاد شود. وقتی گفته می‌شود صاحبان قدرت، یعنی اعمال زور. در برابر اعمال زور صرفاً داشتن مرام نامه نمی‌‏تواند کارساز باشد. بلکه جامعه باید به حدی از بلوغ برسد تا از آن شاخص‏‌هایی که در همین  بحث‏ها می‌‏آید از جمله شاخص احزاب و چهار رکنی که قرار است یکی از آن‌ها رسانه‏ باشد؛ به این برسیم که رسانه در توازن با این‌ها چه نقش‌آفرینی می‌‏تواند داشته باشد. واقعیت این است که همه‏ ما به این باور رسیده‌ایم برخی مسئولان درک درستی از فعالیت مثبت رسانه‌‏ای ندارند. در پی نداشتن این درک خیلی از مواقع با این مسئله مواجهه می‌شویم که از ما می‌خواهند شیر میدان باشیم، اما چون جایی را به درد می‌آورد فعلاً باید یال و دم نداشته باشیم. یعنی در یک وضعیت بلاتکلیفی از میزان خواسته‌ها و پایبندی به شرایطی که ما را به آن کیفیت از خواسته‌هایمان برساند، قرار گرفته‌ایم. اخلاق در رسانه یک شاخصه‏‌ی رفتاری است، و هر چه قدر هم شما بگویید در جوامع نسبی است ولی در تمام جوامع به یک ساختار کلی از آن پایبند هستند. در نتیجه باید بین نیت اطلاع رسانی و نیت‌های دیگر تفکیک قائل شویم. آن فردی که در جایگاه مدیریت رسانه قرار دارد وقتی تغییر زمان مخابره خبر را نه تنها مجاز می‌داند بلکه توصیه می‌کند، صلاحیت خود را برای اطلاع‌رسانی از دست می‌دهد. چون دروغ یکی از اصل‌های مشترک بشری در حوزه اخلاق است یعنی شما ممکن است در زمینه‌ی نیایش در جوامع مختلف اختلاف سلیقه ببینید اما درباره‌ی راستی و راست گویی تقریباً می‌توان گفت در هر مکتب و ایدئولوژی و مرام نامه‌ای یک اصل تأکید شده است. یکی از فجایع این بود که یکی از رسانه‌ها گزارشی از سقوط هواپیمای ایران140 {در نزدیکی مهرآباد} مخابره کرد و زمان مخابره آن قبل از سقوط هواپیما بود. حس رقابت باعث زیر پا گذاشته شدن اخلاقیات شده است. یکی از خبرگزاری‌ها چند سال پیش به پرسنل خود توصیه می‌کرد که عالمانه خبر دروغ را در روز منتشر کنند و در شب تکذیبیه آن کار شود و از خروجی برداشته شود. چون در این فاصله، تأثیر سیاسی خود را می‌گذارد. وقتی به دوستان گلایه می‌کردیم، در کمال بی انصافی مدعی مواردی در فقه بودند که تهمت زدن مجاز است و بعد بر اساس این جمله که هدف وسیله را توجیه می‌کند، معتقد بودند برای آنچه منافع مملکت اسلامی می‌دانستند می‌توانند به این روش‌ها اتکا کنند. بنیان‌ها و زیر ساخت‌هایی که اشاره کردم یا باید بهبود پیدا کند یا ایجاد شود. یکی از شاخصه‌های آن ساختار صنفی است که خیلی هم پیچیده نیست. به عبارتی در خیلی از جوامع صفِ روزنامه‌نگاران اخلاق‌مند و غیراخلاق‌مند را سندیکاهای صنفی جدا و مطرود می‌کنند. گذشته از این که وقتی هویت صنفی داشته باشید، درجه‌ای از قدرت فردی پیدا می‌کنید تا از این جلوگیری شود که سعی در وابسته کردن خود به قدرت یا ثروتی داشته باشید و بتوانید در مواجهه با رقبا پیروز میدان باشید. در چنین مواردی فکر می‌کنم اگر قاعده‌مندی را بپذیریم بهتر است. به عنوان مثال همان بحث قوانین موجود و متمم‌هایی که در چند سال آخر به عنوان نظام جامع رسانه‌ای، قانون دسترسی آزاد به اطلاعات و ... تلاش شد هویتی تشکیلاتی به رسانه‌ها هم در فعالیت‌ها و هم پیگیری حقوق‌شان دهد. فکر می‌کنم با تأکید بر این وجه و رویکرد که حتی وجود قانون نه چندان مطابق با آرمان‌ها، بهتر از بلاتکلیفی یا به قول معروف بی‌قانونی است. در این زمینه آنچه گاهی دوستان در موقعیت اجرایی تولی گری حوزه‌‏ی رسانه بیان کردند و گام‌‏هایی را در جهت آن برداشتند، موفق نشدند چون نتوانستند سیر تکوینی مناسبی را برای آن تعریف کنند بخشی از آن با بازخورد از طرف بدنه رسانه‌ای مواجه شدند. به نظر من یکی از دلایل آن نبود یک صنف منسجم در حوزه رسانه بود. ما در معاونت مطبوعاتی شورایی داریم که چند صنف در آن حضور دارند و بعضی از آنها حدود چهارده پانزده سال است سابقه فعالیت دارند اما گاهی ممکن است شما با وجود این سابقه مطبوعاتی حتی اسم آن هم برایتان آشنا نباشد. یکی از مؤلفه‌‏های بسیار تأثیرگذار بحث نظام اقتصاد خصوصی است و فکر می‌‏کنم تا وقتی محقق نشود ما چالش زیادی در این زمینه خواهیم داشت. نظام اقتصاد خصوصی همواره مورد تأکید بزرگان نظام بوده است و دولت‏ها هم مدعی بوده‌اند به آن ایمان پیدا کرده‌اند و وفادار هستند اما در عمل کاملاً عکس آن نمود پیدا کرده است. آقای قادری شما فکر می‏‌کنید با این وضعیت فعلی، آیا مرام‌نامه‌های اخلاقی راه مناسبی برای مطلوب‌تر شدن فضا است؟ همچنین این دیدگاه وجود دارد که تشکل‏‌های صنفی روزنامه‌نگاری می‌‏توانند این مرام‌نامه‏‌ها را جا بیندازند، شما تا چه حد با این موضوع موافق هستید؟ قادری: قطعاً این نکته‌‏ی درستی است. ما عموماً در فضای کاری رسانه به این دلیل با مشکل برخورد می‌کنیم که اگر همان رسانه یا فرد به ذات و فطرت خود برگردد و خود را قاضی در نظر بگیرد، حتماً از رفتارش بدش می‌آید. به عبارتی منِ خبرنگار یا رسانه‌ای که رفتار غیر اخلاقی انجام می‌دهیم با بهانه‌های مختلف سعی در توجیه این رفتار داریم. ما خیلی اوقات خود را به نفهمی می‌زنیم چون گاهی علایق شخصی، گروهی یا مالی وسط است و در جایگاهی که قرار داریم، چشممان را بسته‌ایم و به عالم و آدم گیر می‌دهیم و خود را فرهیخته فرض می‌کنیم. به همین خاطر در همه حوزه‌ها هم اظهار نظر می‌کنیم و ایراد می‌گیریم. به همین خاطر مرام‌نامه نوشتن می‌تواند مفید باشد. من می‌خواهم بگویم اگر در هر رسانه‌ای نویسنده خبر، عکس و مشخصاتش در پایین خبر آورده شود می‌تواند خیلی بازدارنده باشد که ما در مهر این کار را کردیم. در واقع آبروی رسانه را به آبروی افراد هم تعمیم دادید... قادری: دقیقاً، چون وقتی نویسنده مشخص نباشد بعضی افراد بدون ترس قلم به دست می‌‏گیرند. در حوزه‏‌ی اخبار بین‌الملل در مهر این شرط را گذاشتم که مطلب بدون اسم کار ‏نشود، این برای من اولین اماره و گواه بر این است که یک جای این مطلب می‌لنگد، چون هیچ دلیلی ندارد که نویسنده اسم خود را ننویسد. فراتر از این که نوشتن مرام نامه چگونه است، به نظر من رعایت کردن اصول خبر و نکاتی مثل ذکر منبع خبر به اهالی رسانه برمی‌گردد و خیلی هم دستورالعملی نیست. یعنی نوشتن دستورالعمل و بخشنامه در معاونت مطبوعاتی زیاد کارساز نیست، بلکه خودِ افراد در رسانه باید رعایت کنند. نکته بعدی که خیلی مهم است وجود فیلتر برای ورود خبرنگار به رسانه است. تا هر کسی به دلیل بیکاری به خبرنگاری روی نیاورد. به عنوان مثال فردی فنی خوانده ولی چون بیکار بوده الان خبرنگار حوزه سلامت است یا فردی که پزشکی خوانده ولی چون به او مجوز مطب نمی‌دهند خبرنگار حوزه معدن شده است. اگر بخواهیم بشماریم، خیلی از این موارد در رسانه‌ها وجود دارند. به نظر من وجود این فیلتر می‌تواند جلوی این رویکرد را بگیرد. یعنی در وهله اول طرف باید در آن حوزه درس خوانده باشد. به عنوان مثال ما در خبرگزاری مهر سعی کردیم جلوی این مدل رویکرد را بگیریم. به گونه‌ای که طرف در حوزه بین‌الملل باید یکی از سه چهار رشته مرتبط را خوانده باشد و یک یا چند زبان خارجی بداند تا بتواند در آنجا کار کند. در غیر این صورت استخدام نمی‌کنیم. چون طرف به میزانی که تخصص داشته باشد، دلش برای کار می‌سوزد. به عبارتی تعهد و تخصص با هم گره خورده‌اند. نکته بعدی این است که وابستگی رسانه به یک جریان قدرت فی نفسه بد نیست. کما اینکه رسانه‌های روز دنیا از نشان دادن آن ابایی ندارند. به عنوان مثال قبلاً سی ان ان خیلی نشان نمی داد اما در حال حاضر تمام قد پشت سر دموکرات‌ها می‌ایستد و گزینه خود را خانم کلینتون اعلام می‌کند. به عبارتی این مهم است که قصد نداشته باشید با اتهام زدن و دروغ‌پردازی رقیب را از صحنه بیرون کنید. این اتفاق هم در کشور ما باید به این نقطه برسد. به عبارتی ایرادی ندارد یک رسانه از دولت، نهاد نظامی یا نهاد حاکمیت فرهنگی ارتزاق کند. به نظر من ایراد اینجاست که شما از پول بیت‌المال استفاده کنید اما به فرهنگ جامعه خیانت کنید. چون هیچ رسانه‌ای اساساً نمی‌تواند ادعا کند بی‌طرف است. به بیان ساده تر هر خط مطلبی که می‌نویسید حتماً گرایشی در آن وجود دارد و نمی‌توان منکر آن شد. بالاتر از همه یک رسانه بالاخره یک وابستگی سیاسی و مالی دارد. این که بگوییم یک رسانه به لحاظ اقتصادی به هیچ جا وابسته نباشد، خیلی ایده‌آل است. از لحاظ سیاسی هم خودِ آن فرد گرایشی دارد و نمی‌توان ان را نادیده گرفت. می‏‌خواهم بگویم مهم این است که باید رفتار رسانه‌ای درست باشد. به نظر من رسانه‌ها باید اول از خودشان شروع کنند. یعنی در وهله اول در ورودی‌های خود دقت کنند و هرکسی وارد رسانه نشود. کسی که وارد این حوزه می‌شود باید سلسله مراتبی را طی کند، یک دوره آزمایشی ببیند تا ببینیم آیا برای این حوزه ساخته شده؟ اخلاق این حوزه را دارد؟ چند گزارش بنویسد تا ببینیم اهل کپی کردن نیست و دست به قلم دارد. یعنی معتقدید این فیلترهای اولیه می‏‌تواند در بحث اخلاقی به آن تشکل صنفی کمک کند؟ قادری: حتما می‏‌تواند کمک کند، مثل ماجرای فحش دادن مردم به شهرداری‌ها است، وقتی از آن‌ها می‌پرسیم خودتان حاضرید تفکیک زباله کنید، پاسخی نمی‌شنویم در حالی که این کار وظیفه خودِ طرف است و ربطی به حاکمیت و شهرداری ندارد. رسانه هم باید از خودش شروع کند، قبول دارم و نمی‌خواهم منکر فعالیت‌ها و نگاه حاکمیتی شوم، ولی می‌خواهم بگویم همه این‌ها باید از خودمان شروع شود. همان طور که آقای کریمی اشاره کردند بعضی اوقات قبول داریم این رفتار اشتباه است اما می‌گوییم راه دیگری نیست و باید این بی‌اخلاقی را جایی انجام دهیم. همه این اتفاقات سر همین بزنگاه‌ها می‌افتد و اتفاقاً سر همین بزنگاه‌ها اگر خود را نشان دهی، مرد هستی. من خبر را خوردم، جریمه می‌شوم. چه ایرادی دارد؟ حداقل سنگ بنای غلطی را نمی‌گذارم. بهرامی: فکر نمی‏‌کنم مسئله این باشد که ایا رسانه مستقل وجود دارد یا خیر؟ بلکه مسئله این است که این رسانه تا چه حد می‌تواند وابسته باشد، سقف آن کجاست و اساساً هویت رسانه‌ای این رسانه کجا از بین می‌رود و ابزاری برای برخی منفعت‌طلب‌ها می‌شود؟ بحث اینجاست. نه این که بگوییم رسانه‌ای ایجاد کنیم که به هیچ جا و مقامی وابسته نباشد. کریمی: افکار عمومی حق دارد بفهمد چه کسی برای او نسخه تجویز می‌کند. هویت اولین لازمه کارکرد رسانه‌ای و ارتباط با مخاطب است. به تازگی در کمیته رتبه‌بندی امتیاز رسانه‌هایی کم می‌شود که ارتباط با ما یا ارتباط با مخاطب و مرامنامه نداشته باشند. وقتی بچه‌ای متولد می‌شود در وهله اول از لحاظ پدر و مادر و به طور کلی هویتی دارای شناسنامه و به جامعه معرفی می‌شود. رسانه هم یک مولود است، مولودی که قرار است منتشر کننده بخشی از تفکرات باشد. این مولود باید صاحب شناسنامه باشد. شناسنامه در مرام نامه است و مرام نامه نقطه تعالی و اصلاح شده همان ارتباط با ما است. بسیاری از رسانه‌های ما هنوز صاحب شناسنامه نیستند و قصد دارند هویت خود را پنهان نگه دارند. چه لزومی دارد خط وابستگی مالی خود را افشا نکنند؟ به نظر من هر چه قدر رسانه صحیح‌تر، سالم‌تر و اخلاقی‌تر با مخاطب مواجهه شود، دایره پذیرش مخاطب هم وسیع‌تر می‌شود. متاسفانه نگاه اجمالی به مرامنامه‌های منتشر شده در پایگاه‌های خبری و خبرگزاری‌ها واقعیت تلخی را افشا می‌کند و از روی هم کپی می‌زنند و این مسئله فقط مختص به فضای رسانه نیست بلکه در شرکت‌ها و حتی پایان‌نامه‌های دانشگاه نمود بارز دارد. با این وجود باز هم بر این مرامنامه نقد وارد است چون این مرامنامه ضمانت اجرایی ندارد. به عبارتی کدام دستگاه ناظر و مسئولی کارکرد خبرگزاری ها و سایت ها و... را بررسی می کند تا اعلام کند بر اساس این مرامنامه شما مرتکب خطا شدید. بحث مرام نامه‏ بحثی درون گروهی است، رسانه اصولی را در این مرامنامه مطرح می کند، خبرنگار هم ملزم به رعایت آن ها است... کریمی: با توجه به این که هر مرام نامه‌ای با افکار عمومی در ارتباط است، اساس و بنیان آن بر پایه پایبندی به اخلاق، پایبندی به معارف و عرف جامعه، پایبندی به شریعت و نیز پایبندی و حرکت در چارچوب مصالح نظام، حکومت و جامعه است. آیا این مسئله رعایت می‌شود؟ چه کسی نقد می‌کند؟ کجا ضمانت اجرایی دارد؟ اما سوای سخن دوستان، به باور من مرامنامه نقطه موفقیت رسانه‌ی رو به رشد جمهوری اسلامی ایران است. نبود جنم رسانه‌ای و استعداد ذاتی در کار خبر باعث شده تا کارشناس متخصص در حوزه اخبار نداشته باشیم. نداشتن کارشناس متخصص در هر حوزه، بی‌اخلاقی است. بخشی از این بی‌اخلاقی سهوی و ناشی از غفلت است. به عبارتی عامدانه نیست. نبود اخلاق به دو دلیل است. در وهله اول تعریف درستی از رسانه نداریم. این هنر جمهوری اسلامی نیست که شخص دوم حکومت در دولتِ خود اعلام می‌کند که من رسانه را نمی‌شناسم. این خطا است چون اگر از قدرت بالقوه رسانه مطلع بود اتفاقاً رسانه را به گونه‌ای در جهت القای تفکرات خود به خدمت می‌گرفت. دلیل دوم، چون مسئولان ما رسانه را نمی‌شناسند و افکار عمومی هم با یک رسانه ارتباط می گیرد. علی رغم فضای سیاست زده که در جامعه ایران اسلامی حاکم است، اخبار ورزشی بالاترین میزان بازدید را دارند. به عبارتی ذائقه افکار عمومی با کارکرد رسانه 180 درجه تفاوت دارد. افکار عمومی هم براساس استعداد و درک خود بخشی از اخبار را می‌گیرد. من معتقدم در زمینه مرام‌نامه تا اینجا هم که پیش آمده‌ایم یعنی گام‌هایی رو به جلو برای ظهور و بروز یک رسانه متخصص حرفه‌ای در فضای رسانه‌ای برداشته شده است. منبع مالی رسانه ایده‌آل من کاملاً مشخص است. در تمام نظام‌های جهانی رسانه نقش محوری دارد و رسانه رسماً وابستگی خود را به دولت، حزب و ... اعلام می‌کند و افرادی پای کار می‌آیند که متخصص در حوزه‌های خبری هستند. ما بعد از 37 سال هنوز نتوانسته‌ایم خبرنگار متخصص میز آمریکا و میز خاورمیانه پرورش دهیم. ما صرفاً رویداد محور هستیم درحالی که در غرب و مشخصاً در آمریکا فرایند محور هستند. بحث هویت رسانه نکته مهمی بود که مطرح کردید و به نظر می‌رسد بر روی مرامنامه می‌تواند اثر گذار باشد. ولی در بحث رتبه‌بندی هم به صورت حداقلی به هویت رسانه توجه می‌شود، یعنی فقط توضیح این که آدرس دفتر کجا است، شماره تماس و غیره. اینها با استانداردهای آن هم فاصله زیادی دارد. کریمی: ما تا استاندارد قطعاً فاصله داریم ولی تا این حد هم خوب است. من همین اندازه حداقلی را هم مبارک می‌دانم که کمیته رتبه‌بندی به رعایت آن فشار آورده است، چون افکار عمومی می‌خواهد و لازم است با رسانه ارتباط برقرار کند. به عبارتی رسانه پل ارتباطی مردم و مسئولان است و این مردم می‌خواهند به رسانه سوژه دهند و خبر را تأیید یا نقد کنند. بهرامی: طبق قانون مطبوعات رسانه باید آدرس، شماره تلفن و... داشته باشد و نبود آن قانون شکنی محسوب می‌شود. تا چند سال پیش روزنامه‌ها بدون اسم مدیر مسئول منتشر می‌شدند. کریمی: معاونت وقت مطبوعاتی وقتی اعلام کرد یارانه کاغذ را بر اساس تیراژ می‌دهند، رسانه مکتوب مطرح سابقه‌دار به دروغ تیراژ خود را عدد بالایی اعلام کرد تا بتواند از یارانه کاغذ بهره‌مند شود. تشکل‏های صنفی روزنامه‌نگاری چه قدر می‏‌توانند در این زمینه کمک کنند؟ کریمی: ما تا مدت‌ها از کارکرد رسانه و تأثیرات آن آگاه نبودیم. ظهور، بروز و تکثر رسانه بخصوص فضای کانال‌های اجتماعی از رسانه هویتی تعریف می‌کند که مسئولان خواه ناخواه باید به رسانه توجه کنند. آقای احمدی نژاد که با افتخار در نشست مطبوعاتی‌اش می‌گفت من نه کیهان می‌خوانم نه شرق، در حال حاضر یک پایگاه رسانه‌ای برای خود ایجاد کرده است. هر رسانه هویت می‌خواهد، افکار عمومی باید با مولد اندیشه، گفت‌وگو کند. این هویت در شناسنامه رسانه است. شناسنامه‌ای که تا دهه‌ی گذشته با خجالت اسم می‌نوشت؛ در حال حاضر ایسنا، ایرنا و مهر آغازگر آن هستند. بعضی مدیران مقاومت می‌کنند و می‌گویند با این کار بچه‌ها را می‌شناسند و آن‌ها را شکار می‌کنند. به نظر من این حسن است که خبرنگاران خوب شناخته شوند. در وهله‌ی اول شکل‌گیری تشکل حتی با تعداد انگشتان یک دست هویت شکل گرفته از یک رسانه را تقویت می‌کند. دوم، این زمینه را ایجاد می‌کند که بچه‌های رسانه نسبت به این تشکل پشت و پناهی داشته باشند و در بزنگاه‌ها محافظی داشته باشند. صادقانه به شما بگویم وقتی محافظ آقای رحیمی در را به صورت خبرنگار فارس کوبید هیچ کس پاسخگو نبود، وقتی در گشت شبانه سوزن سرنگ به پای خبرنگار ایسنا رفت و می‌گویند مبتلا به ایدز شده است، آیا کسی از او خبر دارد؟ حضور یک تشکل صنفی نقطه قوت در این فضای پر پیچ و خم است. این تشکل اتفاق افتاد ولی از بد روزگار در حال حاضر اعضای هیئت مدیره انتخاب شده انجمن صنفی روزنامه نگاران کجا هستند؟ بحث ما کلی‌تر است البته... کریمی: سوال من این است انجمن‌های شکل گرفته (انجمن روزنامه‌نگاران و خبرنگاران ایران، انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان و...) که در همه آن‌ها عضو هستم، چه کمکی به من به عنوان خبرنگار می‌کند؟ وقتی بازخورد بیرونی از محفل‌های رسانه‌ای نداریم، چگونه انتظار داشته باشیم و از مقامات مسئول بخواهیم با خبرنگاران درست برخورد کنند؟ بهرامی: آقای کریمی البته نگاه امنیتی در این نقص خیلی مقصر است. کریمی: من مشخصاً حول تشکل صحبت می‌کنم. شکل‌گیری تشکل صنفی یک ضرورت است. این تشکل باید برآمده از متن رسانه و جامعه باشد و فقط بچه‌های کارکرده رسانه‌ای در آن حضور داشته باشند نه افراد غیر. با این اوصاف این انجمن قطعاً دنبال تحقق وعده‌های مالی حمایت‌آمیز خواهد بود. اشکال کار اینجاست وقتی تشکلی اتفاق می‌افتد از بیرون وارد می‌شوند. بنابراین کارکرد حزبی و نگاه جریانی دارند و فقط برای استفاده از اسم و عنوان رسانه آمده‌اند. امیدوار هستید تشکلی فراجناحی در فضای رسانه‌ای ما به وجود بیاید؟ کریمی: پاسخ به این سؤال این است که امیدوارم نگاه به رسانه تغییر کند. در وهله‌ی اول تعریف رسانه از نگاه ابزاری و به خدمت گرفتن آن برای پیشبرد مطامع شخصی، گروهی و جریانی تغییر یابد و رسانه بلندگو، بازتاب، آئینه و تریبون تمام قد جمهوری اسلامی ایران شود. اگر این تعریف رسانه تغییر کند، نگاه به رسانه هم قطعاً تغییر می‌کند. وقتی تعریف تغییر کرد نیازمند افراد کارشناس متخصص حوزه رسانه هستیم. اینجاست که نقاط مغفول مثل کادرسازی و ضرورت توجه به صاحبان اندیشه چشم نوازی می‌‏کند. وقتی نگاه به رسانه تغییر کرد، امیدواریم تشکل فراجناحی حاصل شود. تردید نداشته باشید در فضای موجود و با توجه به دو قطب جریان اصلاح طلب و اصولگرا که در فضای رسانه وجود دارند، هر تشکلی حتی با نگاه فراجناحی شکل بگیرد، مانند تعریف رسانه که می‏‌گویند خالی از خط مشی و عاری از یک خط نیست، نمی‏‌تواند مدعی فراجناحی بودن باشد و قطعاً گرایشی به گروهی خواهد داشت. آقای قادری نظر شما در این زمینه چیست. فکر می‌‏کنید امکان ایجاد تشکل صنفی پایدار و فراجناحی وجود دارد تا بتواند بحث‏های اخلاقی را در رسانه‌ها جلو ببرد؟ قادری: به نظر من حتماً باید شکل بگیرد، اما شکل گیری آن بستگی به یک سری فاکتورها و عوامل دارد. درباره‌ی این نکته که نگاه به رسانه باید عوض شود، به عنوان مثال اگر بخواهیم نگاه به رسانه را در حوزه اقتصادی تعریف کنیم بعضی از خبرنگاران اقتصادی کارت هدیه بگیر هستند. کریمی: شبه روابط عمومی برای این افراد تعریف بهتری است. قادری: بله، شبه‌روابط‌عمومی هستند. این مسئله حیثیت رسانه را زیر سؤال برده است. در تمام دنیا قاعده و تعریف رسانه این است که باید راهبر باشد نه پیرو و دنباله‌رو. ولی خبرنگارهای ما در خیلی از حوزه‏‌ها دنباله رو هستند. چون احزاب قدرت به گونه‌ای صح





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن