محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843318164
به من میگویند خوزه مورینیو!
واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
محمود صادقی، نماینده مردم تهران:
به من میگویند خوزه مورینیو!
همکارانش او را به « خوزه مورینو» تشبیه میکنند و به همین دلیل به او لقب«آقای خاص» دادهاند، چراکه بر این باورند او یکی از فعالترین و کوشاترین نمایندگان مجلس دهمی است.
روز نو : همکارانش او را به « خوزه مورینو» تشبیه میکنند و به همین دلیل به او لقب«آقای خاص» دادهاند، چراکه بر این باورند او یکی از فعالترین و کوشاترین نمایندگان مجلس دهمی است.
به گزارش روز نو؛ بسیاری هم او را علی مطهری ثانی خطاب میکنند به دلیل صراحت کلام و فصاحت گفتارش در بیان حقایقی که دیگران از بازگویی آنها واهمه دارند.
محمود صادقی خود بر این باور است که از آن هنگام که ملبس به جامه روحانیت بود و در قامت کاندیدای انتخابات مجلس ششم در مراسم متعدد به ایراد سخنرانی میپرداخت، صریحاللهجه بوده و از بیان و افشای رازهای پشت پرده ابایی نداشته است و کنشهای این روزهایش هم در امتداد فعالیتهای گذشتهاش است.
به هر روی صادقی این روزها نه تنها توانسته است عنوان شاگرد اولی لیست امید تهران را به دست آورد که درفضای مجازی و در دنیای رسانهها نیز نسبت به سایر وکلای ملت در بهارستان پیشتاز است. گذاشتن 174 پیام در شبکه اجتماعی توئیتر تنها در طول 4 ماه گواه این موضوع است.
در یک صبح گرم در فصل برگریزان(!) به دانشگاه تربیت مدرس رفتیم تا با دکتر محمود صادقی، استاد دانشگاه، وکیل پایه یک دادگستری، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و نماینده اصلاحطلب مردم تهران گپ و گفتی صمیمانه و متفاوت درباره خود او داشته باشیم.
متن ذیل مشروح گفتوگوی آفتاب یزد با این نماینده مردم تهران است که در ادامه میخوانید:
-------------------------------------------------------------
آقای دکتر! رسانههای اصولگرا، خبر از شکایت مسئول ستاد انتخاباتی یک کاندیدای ریاست جمهوری سال 92 در کاشان را دادهاند و گفتهاند اظهاراتتان مبنی بر اینکه 2 میلیارد تومان از پولهای بورسیه یک وزارتخانه در ستاد آن کاندیدا در کاشان هزینه شده، دروغ بوده است. حالا که ازتان شکایت شده، از آنچه گفتهاید کوتاه میآیید یا آنکه خود را برای جلسه دادگاه آماده کردهاید؟
تا همین الان خبر نداشتم که شکایتی از من صورت گرفته، چون چیزی به من اعلام نشده است. به نکتهای هم که در این خصوص اشاره کردم همانند بسیاری دیگر از مطالبم با دقت توجه نشده است. آنچه من در توئیترم اظهار داشتم این بود که بخشی از آن 2میلیارد تومان تبدیل به کارت پول شده و در ستاد آن کاندیدا در کاشان هزینه شده است که برای این صحبتم سند و مدرک هم دارم. اما هنوز شکایتی صورت نگرفته است، اما در صورت شکایت هم اسناد آن موجود است.
** توئیتتان در مورد هزینهکردن بخشی از 2میلیارد تومان از پولهای بورسیه فارغ از صحت و کذب بودن آن باعث شد تا در رسانههای اصولگرا مطرح شوید. چرا با بیان موضوع دستاویزی به اصولگرایان دادید تا به تخریب شما بپردازند؟
چند سوژه بوده است که این رسانهها روی آنها حساس هستند. یکی از آنها بحث بورسیههاست که من اتفاقا باب آن را در گفتگویم با یکی از این رسانههای مخالف گشودم. بحث بورسیهها، حقوقی و اصولی است و من بر همان مبنا پیش میروم و از وزیرهم سوال کرده ام. در تدارک یک تحقیق و تفحص در صورت لزوم هستم. یکی از دلایل مخالفت با من این است که مسائلی را مطرح میکنم که منافع افراد در آن در میان است و از همین روی این مسائل برایشان حیثیتی است. از طرفی من فکر میکنم فسادی در زمینه بورسیهها وجود دارد که باید با آن برخورد شود. من برای مقابله با بورسیههای غیرقانونی احتمالی هیچ حد و مرز اصلاحطلبانه یا اصولگرایانه نمیشناسم. موضع من، قانون و موازین حقوقی است و تلاش دارم تا آنجایی که اطلاع دارم، مسائل غیرواقعی را بازگو نکنم و پای مسئلهای که بیان میکنم، بایستم. من معتقدم «قول الحق و لو کان مرا» یعنی حق را بگو ولو اینکه تلخ باشد.
** هراسی از برخوردها که شاید غیرقانونی هم باشد ندارید؟
خیر. چرا باید بترسم وقتی که براساس قانون سخن میگویم. اتفاقا پس از ایراد هر نطق آرامش خاصی دارم، چراکه میدانم تکلیفم را ادا کردهام. «الا بذکرالله تطمئن القلوب». وقتی تکلیفم را ادا میکنم به رایی که مردم دادهاند احترام
گذاشتهام و آن اعتماد مردم را حرام نمیکنم. من به دوستان نماینده هم گفتهام و سمت نمایندگی را از مشاغل پرخطر تعریف کردهام و آن را در زمره مشاغلی چون خبرنگاری و پرستاری در جنگ بهشمار میبرم، چراکه خطر جزء ملزومات شغل نمایندگی است و کسی که عهدهدار این شغل میشود باید حتما این مخاطرات را به جان بخرد و اتفاقا قانوناساسی هم بر همین اساس نوشته شده است.
در اصل 86 مصونیت پارلمانی ایجاد شده است، یعنی قانونگذار دیده است که این شغل مخاطره دارد و یک حاشیه امن در قانون برای نماینده ایجاد کرده است.
** از هماکنون در رسانههای اصولگرا زمزمههای ردصلاحیتتان برای مجلس بعدی شنیده میشود. نظرتان دراین باره چیست؟
اول اینکه 4 سال تا آن زمان باقی مانده است (باخنده). ثانیا اینکه تاکنون هیچ حرکتی نکردهام و در آینده هم نخواهم کرد که از لحاظ حقوقی خدشهای در صلاحیتم وارد شود. یعنی تمام مسائلی که مطرح میکنم، منطبق بر اطلاعاتم و در چارچوب نظام است. نظام جمهوری اسلامی، نظامی مبتنی بر حق و عدل است و من هم سخنی جز حق و عدل به زبان نمیآورم، بنابراین دلیلی برای رد صلاحیتم نمیبینم و راهم را ادامه میدهم استوارتر و با اتکا به فضل خداوند.
** توزیع تسهیلات به برخی نمایندگان در زمان انتخابات هیئت رئیسه نخستین موضعگیری از جانب شما بود. چه شد در آن زمان که هنوز پای در بهارستان نگذاشته بودید، شروع به چنین ادعاهایی کردید؟
در جریان برنامهریزی برای اجلاس فراکسیون، درگیر مسائلی شدیم که احساس کردم هیئترئیسه مجلس قبلی با صداقت رفتار نمیکند و به نوعی از امکانات در اختیارش برای جهتدهی به مراحل شکلگیری مجلس استفاده میکند.
در آن زمان برخی از فکتها را بیان کردم، چراکه معتقد بودم این فکتها باید ثبت شود و در تاریخ بماند. ولو اینکه میدانستم گفتن این وقایع تاثیری در تغییر اوضاع آن شرایط ندارد. من بر این باور بودم که حقایق باید بیان شود و به افکارعمومی اطلاع داده شود. تا الان هم که در مجلس هستم و در جریان امور قرار گرفتهام، متوجه شدهام که اشتباه نمیکردم!
** یعنی در آن زمان به نتیجه رسیدید که در قامت یک نماینده باید چنین مواضعی بگیرید؟
از قبل هم چنین بوده است. من برای مجلس ششم هم کاندیدا بودهام از شهرستان. در آن زمان هم من در خانه و مساجد شاید چیزی حدود 200 جلسه برگزار کردم که همین حرفها را در آن زمان هم زدم. پدرم هم دور اول مجلس شورای اسلامی از دورود و ازنا نماینده بودند که در حادثه انفجار 72 تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
در آن زمان که برای مجلس ششم کاندیدا شدم از شهرستان دورود و ازنا، ملبس به لباس روحانیت بودم. در همان زمان هم نگاهی حقوقی داشتم و معتقدم بودم که اگر همه اضلاع قانون اساسی پیاده شود، آن وقت ما میتوانیم مدل موفقی از جمهوری اسلامی را پیاده کنیم که هم ماهیت دینی داشته باشد و هم حقوق مردم در آن تثبیت شود و هم حق حاکمیت. من این مسائل را در آن زمان نیز بیان میکردم. در طول فعالیتی هم که در وزارت علوم در زمان وزارت آقای فرجی دانا داشتم به عنوان مدیرکل بازرسی و پاسخگویی به شکایات، در آنجا هم بدون ترس و واهمه از چیزی، وظیفه قانونیام را در احقاق حقوق دانشجویان و اساتید انجام دادم. کسانی که در حقوقشان در دورهای اجحاف شده بود و محکوم به اخراج یا بازنشستگی شده بودند، پرونده به پرونده برمبنای اصول قانونی بررسی کردم و خوشبختانه در آن دوران هم به همین ترتیب امروز عمل نمودم. تاکنون هم هر چه گفتهام قابل دفاع است. بنابراین دلیلی برای خوف و هراس نمیبینم.
** با توجه به اینکه گفتید ملبس به لباس روحانیت بودهاید در حوزه تحت نظر کدام اساتید بودهاید؟
من از سال 60 پس از شهادت پدرم وارد حوزه علمیه قم شدم. در آن زمان بهتازگی دیپلم فنی خود را در رشته مکانیک عمومی گرفته بودم. اما بالاخره وارد مدرسه حقانی شدم. دروس مقدماتی چون ادبیات عرب و اصول فقه و منطق را گذراندم.
دوره سطح را نزد اساتیدی چون مرحوم پایانی و آقای اشتهاردی و آقای شب زندهدار گذراندم. آقای شب زندهدار پدر یکی از اعضای شورای نگهبان بودند. آیتالله راستی کاشانی نیز از اساتید من بودند. ادبیات را هم نزد مرحوم مدرس افغانی از استادان بنام آن زمان گذراندم.
مقداری هم در درس خارج شرکت کردم و دروس مقام معظم رهبری را نیز گذراندم و مدتی هم تقریرات درس ایشان را نوشتم. از دروس آیتالله وحید هم استفاده کردم. اما پس از مدتی که به تهران آمدم مقداری از حوزه فاصله گرفتم.
منتها در حوزه هم به تدریس پرداختم همچون تدریس کتاب شرح لمعه. از سال 64 به موازات حوزه وارد دانشگاه تهران و در سال 69 وارد دانشگاه تربیت مدرس شدم. تا سال 79 هم دکترا را گرفتم و در همان سال در تربیت مدرس استخدام شدم.
به دلیل آنکه دروس حوزه عمق بسیار زیادی دارد، به آن علاقهمند بودم، اما متوجه شدم که فقه و حقوق در کنار هم میتواند پاسخگوی نیازهای روز باشند. حقوق هم در ایران نیاز به یک مکمل به نام فقه و اصول دارد، چون استخوانبندیاش در آنجاست. فقه هم برای روزآمد شدنش به حقوق نیاز دارد.
بنابراین این دو دانش همدیگر را تکمیل میکنند. من فکر میکنم از هر دو دانش به اندازه نسبی بهرهمند هستم. در نظام حقوقی ایران این دو دانش دوشادوش یکدیگر میتوانند در انسان از یکسو دیدگاهی مبتنی بر سنت و مذهب ایجاد کنند و از دیگر سو در گذشته نمانند و بهروز باشند.
** آقای دکتر! روزنامه آفتابیزد یازدهم مهرماه در یک گزارش تحقیقی به بررسی عملکرد اعضای لیست امید تهران پرداخت. طبق آن بررسیها شما در صفحه توئیترتان در بازه زمانی 15تیرماه (زمان ایجاد صفحه توئیتر) تا دهم شهریورماه 175توئیت گذاشتهاید. این آمار حتی در میان سیاستمداران خارجی هم کمنظیر است. ضمن اینکه در مجموع شما ازجمله فعالان نمایندگان لیست امید هستید اولا نظرتان درباره نتایج این تحقیق و در ثانی چرا برای بیان نظراتتان از شبکههای اجتماعی بهرهمیبرید؟
اولا درخصوص کار تحقیقی شما، باید بگویم که پس از آن گزارش، بسیاری از نمایندگان به من میگفتند شما با آفتاب یزد سر و سری دارید و به اصطلاح خود را به آن بستهاید. در صورتی که واقعا چنین نیست و حتی در روزهای نخست کارم از شما بهخاطر تیتری گلایه کردم. من از اینکه با سایر نمایندگان مقایسه شوم خوشحال نیستم. به آنها گفتم من کار خاصی نکردهام واقعیت هم این است که من کار نمایندگیام را انجام میدهم. هر کسی یک حوزه تخصصی و علایقی دارد. شاید حوزهای که من در آن مشغول هستم یعنی حوزه حقوقی بیشتر به کار مجلس ارتباط دارد و از این جهت من بیشتر مطرح میشوم. البته به نمایندگانِ گلهمند هم گفتم مثلا دوستانی که در حوزه سلامت مشغول هستند در آن حوزه تلاش و فعالیت کنند. حوزه بهداشت و سلامت هم نیاز به کار فراوان دارد.
همه حوزهها در جای خود دارای مسائلی هستند که نمایندگان میتوانند با طرحشان به رسیدگی آنها بپردازند. اما کاری که شما کردید هم جالب بود و هم علمی به نظر میآمد. ببینید نمیخواهم دوستان مجلس را متهم به چیزی بکنم. من کار خودم را انجام میدهم و کار ویژهای انجام نمیدهم. حالا اگر در مقایسهای میان نمایندگان ارقامی بالاست و ارقامی کم، شاید کم کاری صورت میگیرد، اما در مورد افرادی چون دکتر عارف بخشی از فعالیتها در پشت صحنه است و دیده نمیشود.
تمام وجود دکتر عارف وقف فراکسیون امید و مسائل پیرامون آن است. منتها این موضوع در صحن مجلس مشخص نمیشود. ایشان از صبح ساعت 6:30 تا پاسی از شب فعالیت میکند. من تصور میکنم اگر آقای عارف به عنوان محور اصلاحطلبان در مجلس حضور نداشته باشد، چه اتفاقی میافتد؟ فراکسیون بهم میریزد چون نوع کنشی که دارد با جریانات و افراد مختلف یک نوع انسجام و چسبندگی ایجاد کرده که هیچ بدیلی برایشان موجود نیست. بعد هم جایگاهی که شخص ایشان دارد، برایش محدودیت ایجاد کرده است. مثلا خود من تلاشم این بوده که هیچ عنوانی در مجلس نگیرم. در خود کمیسیون آموزش هم فقط نقش هماهنگکننده را ایفا کردهام الان حتی از عضویت در هیئترئیسه فراکسیون امید هم خیلی راضی نیستم، چون این نقش هم مقداری محدودیت ایجاد کرده است. وقتی میخواستم دبیرکل انجمن مدرسین شوم تمام دغدغهام این بود که این موضوع برکار نمایندگیام سایه میاندازد، چراکه ممکن است ملزم به رعایت تعقیداتی شوم که آزادی عملم را میگیرد. من دوست دارم همانند یک لیبرو در بازی والیبال باشم و مثل یک نماینده آزاد عمل کنم.
اما در مورد فعالیت در فضای مجازی باید بگویم که من فعالیت مجازی خود را از سال 1376 وقتی برای دوره دکترا به دانشگاه شفیلد در انگلستان رفتم، آغاز کردم. در آن زمان من اکانتی در ایمیل داشتم. آن وقتها چت کردن با ایمیل صورت میگرفت
(با خنده). با ظهور فیسبوک خیلی زود به عضویت در آن درآمدم. هر چند به خاطر فیلتر بودنش اغلب به سفرهای خارجی که میرفتم، مطلب میگذاشتم، بنابراین سالیان سال است که از این ابزار مدرن استفاده میکنم. بعد هم در این حوزه فعالیت حقوقی کردهام و به حوزه فناوری اطلاعات اشراف و با این رسانه و اشکال جدیدش آشنایی دارم.
در دوره نمایندگیام هم که از توئیتر بهره میبرم. حُسن توئیتر بر این است که این شبکه مجازی، رسانه لحظههاست. مطالب در لحظه دیده و سریع منتشر میشود به خصوص اینکه اصحاب رسانه در این شبکه حضور خوبی دارند. توئیتر با داشتن محدودیت 140کاراکتر بهصورت «قَلَّ وَ دَلّ» یعنی کوتاه و گویا عمل کرد. این خود یک مهارتی ایجاد کرده است برای حضور در مجلس و هنگام ایراد
نطقها یا بیان تذکرها. مثلا در مجلس 2 دقیقه وقت تذکر وجود دارد یا نطق میان دستور 7 دقیقه است و نطق اضطراری 5 دقیقه است. ثانیهها کنترل میشود. در فضای توئیتر یاد گرفته میشود که از هر کاراکتری چگونه بجا استفاده شود. بازخوردهای کاربران در توئیتر و کامنتهایشان برایم بسیار مفید است. هنگامی که این نظرات را میخوانم گاهی به ضعف خودم پی میبرم و گاهی هم از آنها استفاده میکنم.
** شما در عرض 5 ماه، بیش از 180 پیام توئیتری گذاشتهاید. این در حالی است که بسیاری از سیاستمداران ما به محض گذاشتن پستی که در شبکههای مجازی سر و صدا ایجاد میکند، اقدام به تکذیب و انکار و در نهایت تبری جستن از آن در صفحههای شخصیشان میکنند و میگویند که «ما در این شبکه حساب کاربری نداریم» چرا در کشور ما چنین اتفاقی میافتد؟
بخشی از این رویداد بازمیگردد به سیاستهای جاری. مرحوم آقای مطهری میگفتند که مکتب اسلام با تشکیک هیچگاه سازگار نیست یعنی بیان دیدگاهها و شبهات باعث رواج افکار اصیل میشود. آن قدر داشتههای خوبی در دل نظام و در دل اسلام داریم که آزادی رسانهها موجب تقویت آنها میشود. آنچه در قانون اساسی آمده این است که رسانهها در بیان مطالب آزاد هستند مگر آنکه مخل مبانی اسلامی باشند. فصل سوم قانون اساسی هم روی انواع آزادیها مثل آزادی مطبوعات، احزاب و آزادی عقیده تکیه میکند. این موضوع را باید به عنوان حق بنیادین جامعه و مردم بشناسیم. در متن قانونی خودمان آن را شناختهایم و باید بدانیم که تبادل اندیشهها موجب رشد جامعه میشود.
نکته جالب توجه این است که مراجع رسمی ما خیلی خوب و زود از این فضای مجازی استفاده کردهاند، مثلا در سال 76 که من در دانشگاه شفیلد بودم، یادم میآید که صدا و سیما جزء اولین broad castingهای دنیا بود که در وب برای خودش فضایی ایجاد کرده بود و من یادم است که مصاحبه جنجالی رئیس دولت اصلاحات با کریستین امانپور را من از طریق سایت صداوسیما مطالعه کردم. خود دفتر مقام معظم رهبری هم بیشترین استفاده را از فضای مجازی میکند و با چندین زبان سایت ایشان بهروزرسانی میشود. سایر مقامهای رسمی نظام هم به نحو درستی
از شبکههای اجتماعی بهرهمند میشوند. گاهی ممکن است در لحظه سخنی بگوییم که در آن حرف اشتباهی باشد. انسانهای صبور به اشتباه خود معترف میشوند، به جای آنکه اصل قضیه را زیرسوال ببرند. ما یاد گرفتهایم به جای پذیرش اشتباه، انکار کنیم.
ریشه این مسئله شاید به جنبه روانی آن در کشور ما بازمیگردد که با هم راحت و روراست نیستیم و فکر میکنیم پذیرش اشتباه باعث تنقیص و کاهش جایگاه فرد میشود بخشی از این موضوع در سنت و فرهنگ ما نهادینه شده است. برخی نگرانیها در خصوص فضای مجازی مربوط به بحثهای اخلاقی است. در دنیا روی این موارد کار شده است. رویکرد دنیا به سمت خودکنترلی
(self-controlling) و (self- regulation) میرود. به جای اینکه سیاستها ایجاد محدودیت کند در خانوادهها و در خود اشخاص سیستمهای (self-controlling) وجود دارد. خود اشخاص در حقیقت آموزشهایی برای استفاده از این فضا میبینند.مجموعه دولت در کشور ما میخواهد زحمت همه چیز را بکشد و نگران از انحراف مردم است به همین دلیل جایی برای آزمون و خطا نمیگذارد.
** آیا همکارانتان در قالب طنز یا جدی به شما تذکر نمیدهند که فعالیت بیش از حد شما به عنوان نماینده مجلس باعث منفعل نشان دادن ما میشود؟ بهطور کلی نظرشان در مورد شما چیست؟
همکاران هم الان با من شوخی میکنند و به من میگویند آقای خاص! لقب خوزه مورینیو را به من میدهند و میگویند چرا تو خاص شدهای ما غیرفعال! در هر صورت گزارش تحقیقی شما برای من گران تمام شد، چون مورد طعن برخی قرار گرفتم. من با همه مجلسنشینان ارتباط دوستانه دارم و همگی میدانند که من شهرتطلب نیستم و هر کار میکنم بنابر انجام وظیفهام است.
من خوشبختانه در فضای مجلس با همه دوست شدهام حتی افراد جناح مقابل. یک انسی میان ما ایجاد شده است. نکته جالب این است که در صحن مجلس بسیاری از اصولگرایان خیلی فعال هستند. مثل آقای قاضیپور. حالا جدای از حاشیههایی که پیرامونش وجود دارد، انصافا در خود صحن خیلی فعال است و زحمت میکشد. تک تک لوایح را میبیند و روی آنها کار میکند. من ابتدا فکر میکردم، کارهایش نمایشی است، اما در حقیقت دیدم زیاد زحمت میکشند و درگیر مجلس است. این در حالی است که در خود فضای مجلس یک بخشی وجود دارد که بسیاری از نمایندگان میروند و در آنجا مشغول چای خوردن میشوند و در جریان بحثها نیستند. خود من دو ساعت اول را همواره مینشینم. برای آن دو ساعت که به بررسی طرحها و لوایح اختصاص دارد از شب قبل به مطالعه میپردازم و سعی میکنم دستور جلسهها را بخوانم و روی آنها کار کنم حتی در بسیاری از موارد با اساتید دانشگاه هم مشورت میکنم. بعد تصمیم میگیرم که نظرم را مکتوب بدهم یا آنکه به صورت تذکر شفاهی سخن بگویم. رفته رفته با فضای حاکم بر مجلس آشنا میشوم. نوبت گرفتن برای تذکردادن هم مقداری سخت است، چون دائم باید دستت روی موس باشد و کلیک کنی تا بتوانی نوبت بگیری چون همزمان با کار تو، افراد دیگر هم در حال کلیک کردن هستند تا اولین بار در قسمت تذکر و اخطار نامشان دربیاید. اما جدا از آن وقتی کسی کامنت یا نکتهای داشته باشد، میتواند نظرش را در قالب یادداشت به هیئترئیسه ارائه دهد. آنها هم توجه میکنند.
سیستم مجلس سیستم خوبی است و روزبهروز هم بهبود مییابد و کامل است. من در مجامع بینالمللی حضور داشتهام مثلا در ایپو (سازمان جهانی مالکیت معنوی) در ژنو، 5 دوره از مذاکرات را حضور داشتهام؛ طی سالهای 2011 تا 2015. من به عنوان استاد رشته مالکیت فکری درگیر بحثها بودهام. وقتی سیستم آنها را با سیستم مجلس خودمان مقایسه میکنم پی میبرم که سیستم ما بسیار جالبتر از سیستم آنهاست و از بهروزترین تکنولوژی استفاده شده است. این جای تقدیر دارد. خانه ملت یک نهاد قدیمی است که از دوره مشروطه شکل گرفته است. انتقال تجربه از قبل از انقلاب به بعدیها بهخوبی صورت گرفته است. بهگونهای که یک نماینده بهراحتی میتواند فعال باشد. یعنی امکانهایی که در اختیار یک نماینده از جنبههای مختلف قرار دارد، خیلی بالاست. در چنین شرایطی ما باید هنر استفاده از این سیستم را داشته باشیم.
البته به دلیل اینکه در ابتدا افراد از اینترنت و وب برای مصارف شخصی استفاده میکردند، از صحن غافل میشدند. به خاطر این اتفاق اینترنت را قطع کردند و حالا البته از آقای لاریجانی درخواست کردهام که من را به اینترنت وصل کنند تا بتوانم با مرکز پژوهشها ارتباط بگیرم و به قوانین دسترسی پیدا کنم.
** به شما لقب «علی مطهری دوم» دادهاند و شما را با ایشان مقایسه کردهاند. از این موضوع ناراحت نیستید؟
آقای مطهری در دو دوره گذشته تک صدایی بود که از مجلس شنیده میشد. در ذهن مردم ما، ایشان یک انسان آزاده با خاستگاه اصولگرایی و مشی اصلاحطلبانه و آزادمنشانه است که در تاریخ ما ثبت شده. به هر حال الان هم میتوان گفت ما با یکدیگر همافزایی داریم. برای من دوم بودن یا سوم بودن اهمیتی ندارد.
مهم این است که وظیفهام را انجام میدهم. من و آقای مطهری یکسری تمایزاتی با یکدیگر داریم، البته من با لقبدادن به اشخاص موافق نیستم.
مثلا برخی به من مدرس میگویند یا برخی مطهری میگویند. ولی خب به هر حال من حقوق خواندهام ایشان فلسفه. به دلیل تفاوت حوزههای تخصصیمان ممکن است تمایزاتی داشته باشیم که در عملکرد میتواند موثر باشد. من در هیچ بیان یا نطقی نیست که به یک اصل قانون اساسی یا ماده قانونی استناد نکرده باشم. این ویژگی من است که نگاهم یک نگاه حقوقی است، خب نگاه و رویکرد آقای مطهری تاحدی ایدئولوژیک است و نظراتش برآمده از افکار و اصول شهید مطهری است تا حقوقی.
البته خود من با آثار دکتر مطهری بسیار مانوس هستم و شالودههای فکری خود من از کودکی با داستان راستان شهید مطهری شکل گرفته است. تفاوتها در این حوزهها دیده میشد، اما نقطه اشتراک هر دو ما این است که وظیفه خودمان میدانیم که کارمان را انجام دهیم و در حقیقت به اینکه چه پیامدها و عواقبی دارد به آن فکر نمیکنیم.
من خودم وقتی دست به افشاگری میزنم ذرهای خوف در من ایجاد نمیشود. بعد، از خودم میپرسم آن تکلیفم را ادا کردم یا خیر به این نتیجه میرسم که بله خدا رو شکر (باخنده) اگر خدای ناکرده نگرانی داشته باشم یا حرفی زده باشم که در آن صحبت خطایی صورت گرفته باشد، ذرهذره سعی میکنم دقیقتر شوم. اطلاعاتی که میرسد بسیار انبوه است و خیلی سخت است بخواهید همه را پردازش کنید و آن را در لحظه انعکاس دهید. گاهی سخت است ولی تلاش میکنم که روزبهروز دقیقتر و امانتدارتر شوم. دغدغههایم اینهاست. من به آخرت عقیده دارم. هر روز هم به خودم میگویم که خدا کند این کارهایم ذخیره آخرت باشد.
** در مورد فراکسیون امید کمی صحبت کنیم. آیا این فراکسیون از آغاز فعالیتش کمی منسجمتر شده است؟
فراکسیون امید رفته رفته منسجمتر میشود و تشکیلاتش ایجاد شده است. اما آن نقطه اوج انتظار من از فراکسیون آن است که 7 کمیته داخلیاش فعالیت ملموس داشته باشند. اکنون فعال شدهاند. این کمیتهها متنازع با کمیسیونهای تخصصی مجلس ایجاد شدهاند. منتهی کمیتههای ما ادغام شدهاند و 13 کمیسیون در قالب 7 کمیته درآمدهاند. بنای فراکسیون بر این است که این کمیتهها نقش اتاق فکرهای کمیسیونهای درون مجلس را ایفا کنند و آن برنامه 128 بندی که اعلام شده است را تبدیل به کار مجلس کنند. یعنی تبدیل به طرح و لوایح و پروژههای نظارتی شود. من امیدوار هستم که در ظرف هفتهها و ماههای آینده شاهد خروجیهای آن باشیم، البته طی ماه گذشته هم فراکسیون امید در مباحث مختلف تاثیرگذاریهای زیادی داشته است، اما هنوز خروجی منسجم و فکر شده فراکسیون موجود نیست و بهصورت اقتضایی عمل کردهایم، اما برنامهریزی در کار نیست. یک مسئلهای که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که فراکسیون محصول یک حزب نیست. وقتی شما در پارلمانهای دنیا میبینید که یک فراکسیون متعلق به حزب جمهوریخواه یا دموکرات است، متوجهِ برنامه پیاده شده آن حزب روی فراکسیون میشوید و درخواهید یافت که تشکیلات حزبی پشت این فراکسیون قرار دارد و اتاقهای فکری که از بیرون وجود دارند، با فراکسیون مذکور ارتباط برقرار میکنند و طرح و لایحه میدهند. در آنجا نیازی نیست که خود نماینده درگیر باشد، به او برای فعالیت خوراک لازم داده میشود. این حالت برای ما وجود ندارد. در کشور ما چیزی به عنوان حزب که وجود ندارد. احزابی هم که وجود دارند در طیف اصلاحطلبان ملزم به اشخاص حقیقی هستند. در خود شورای هماهنگی اصلاحطلبان هم که متشکل از همین احزاب است، برنامه عملیاتی خاصی برای مجلس ندارند و به اصطلاح برای نمایندگان اصلاحطلب نسخه خاصی نپیچیدهاند. این جزء ضعفهای شورای هماهنگی است. میتوانستند تصمیم بگیرند که برای 4 سال مجلس یک برنامه راهبردی داشته باشند و این برنامه راهبردی هم تبدیل شود به یکسری برنامههای عملیاتی در حوزههای مختلف. البته راهبرد ما همان برنامه 128 بندی مبتنی بر الگوی توسعه پایدار است، اما در کارهای فراکسیون امید، پیوستگی دیده نمیشود و ما به کار گروهی عادت نکردهایم. الان باید روی میزهایمان 100 الی 150 داکیومنت (document) داشته باشیم بگوییم میخواهیم این برنامهها را عملیاتی انجام دهیم. چنین چیزی متاسفانه وجود ندارد. مثلا آقای دکتر فتحی در حوزه حقوقی خوب کار میکند طرح و متن تهیه میکند، اما فعالیتهایش عملیاتی نمیشود.
** ضعفی که از آن یاد کردید ناشی از مدیریت ضعیف آقای دکتر عارف است یا علت آن را باید در جای دیگری جستوجو کرد؟
به عقیده من، یکی از ضعفهای ما این است که در عمل تقسیم کار درستی صورت نمیگیرد. برخی از اشخاص در فراکسیون امید بیش از آنکه دنبال کار باشند دنبال «عنوان» هستند. دغدغه بیشتر این افراد آن است که «من باید چکاره شوم» به عنوان مثال، در گروههای دوستی من ابتدا جستوجو کردم که کدامیک جای خالی دارد. علاقهام به حوزه شرق آسیا بود چون در آن حوزه در دهه 70 کار کردم. آن حوزه پر بود. به حوزهای رجوع کردم که تعداد متقاضیانش از 10 نفر کمتر بود. در حوزه انگلیس ثبتنام کردم، چون قرعهکشی شد، نامم درنیامد. تنها حوزهای که خالی بود جنوب شرق آسیا بود که ما را در آنجا گذاشتند. در روز انتخاباتش تعدادی از دوستان به دلیل برخورداری من از دانش زبان انگلیسی و همین طور دانشگاهی بودنم، گفتند کاندیدای ما برای ریاست این حوزه شما هستید. من تصمیم گرفتم که اگر چنین توافقی وجود دارد، جلو بروم که رایها خرد نشود مثل برخی از کمیسیونها. نزد یکی از دوستان رفتم گفت اجازه دهید من استخاره کنم (باخنده) گفت به من بیرون از مجلس میگویند تو چه کاره هستی؟ خب من باید یک عنوانی داشته باشم برای همین میخواهم کاندیدا شوم. به او گفتم خب فکر میکنی رای میآوری؟ دیگر به این موضوع فکر نمیکرد و بیشتر بهدنبال عنوان بود اینکه عنوان باشد حالا برنامهای هم نداشته باشم، مهم نیست! در خود فراکسیون بنای کار بر تقسیم کار است. اعضای کمیتهها را تعیین کردیم، اما تقسیم کار واقعی صورت نمیگیرد. مضاف بر اینکه در مجلس هر کدام وارد حوزه تخصصی خود شدیم در صورتی که مجلس یک محیط بین رشتهای است تمام مسائل کشور در آنجا مطرح میشود و شما باید خواه ناخواه در طول یک نصف روز به انواع طرح و لوایح در رشتههای مختلف رای دهید. درگیری بسیار زیادی وجود دارد و جلسات متعددی تشکیل میشود. ببینید ما الان جلسات فراکسیون و کمیتههایش را داریم. در مجمع نمایندگان تهران جلسات متعددی تشکیل میشود. خود من جلسات فراکسیون شفافسازی با کلی مسائل خودش را دارم. بعضی افراد در فراکسیون زنان و توسعه پایدار عضو هستند. کمیتههای کمیسیونهای تخصصی هم جلسه دارند. اشتغالات زیادی وجود دارد اگر نتوانیم اینها را سازماندهی کنیم، به شدت دچار فرسایش میشویم. بخشی از ضعف فراکسیون به نظر من، درگیر شدن بیش از حد در جلسات فراکسیون است و Overlap شدن. دیگر فرصت فکر و برنامهریزی و عمل باقی نمیماند. مثلا در صحن مجلس در حال تدوین لایحه احکام دائمی هستند، اما در فراکسیون تمام فکر و ذکرمان متمرکز به دادن رای اعتماد وزرا بوده است و نمیدانیم در مجلس چه میگذرد. درحالی که لحظات مجلس تعیین کننده است. اما یک نکته مهمی در این میان وجود دارد؛ کار فراکسیونی و تشکیلاتی یک آسیبی که ممکن است داشته باشد این است که خلاقیت فردی را تحتالشعاع قرار میدهد یعنی افرادی که دریک گروه هستند در حقیقت همیشه منتظر هستند که گروهشان چه میگوید و خودشان احساس میکنند که نباید ابتکار عمل داشته باشند. باید بین کارهای فردی و گروهی یک تناسبی را ایجاد کنیم. در فراکسیون هم این بحث شده است که مثلا اعضای نظارتی فراکسیون در بیان تذکر و سوال در صحن آزاد هستند و لازم نیست که چندان هماهنگی با فراکسیون داشته باشند.
در مسئله استیضاح نه! نظرمان باید یکی باشد. هنوز به یکنواختی و اتفاق نظر نرسیدهایم. در بسیاری از موارد اما کمکم اینگونه میشویم. یعنی هم یک میدانی باید برای ابتکار عمل فردی بگذاریم هم یک عرصهای برای فعالیت گروهی. نکته دیگر هم این است که با وجود تمامی ضعفها تا این لحظه به معنای واقعی کلمه تنها فراکسیونی که در مجلس وجود دارد فراکسیون امید است. بقیه اغلب اسم هستند و اگر کاری میکنند لابیگریهای پشت صحنه است و این موضوع کاملا در عرصه عمل مجلس مشهود است.
** از ریاست دکتر عارف تمجید کردید به نظرتان اگر ایشان عهدهدار ریاست مجلس بودند، چقدر شرایط متفاوت بود؟
من فکر میکنم مصلحت این بود که آقای دکتر لاریجانی بر صندلی ریاست بنشیند به دلیل اینکه الان متقاعد شدهام که مجموعه ما نیاز به فرصت بیشتری داشت، چراکه ما مجموعهای بودیم که از لحاظ سیاسی سه دوره از مجلس دور بود یعنی 12سال رانده شده بود، بنابراین برای برگشت به آن فضا، یک برگشت دفعی میتوانست مناسب باشد. یک بازگشت تدریجی اگر انجام
بگیرد، خیلی طبیعیتر است و بخش زیادی از اعضای فراکسیون تجربه پارلمانی نداشتند و در طول این یک سال حداقل فرصت تجربهکردن حتی چیزهای تکنیکال حالا سوای بحثهای سیاسی، اینکه مجلس چیست؟ وظایف هیئت رئیسه چیست؟ همه اینها نیازمند آزمون و تجربه بود. همین که یک دفعه روز اول برویم و در جایگاه هیئترئیسه مستقر شویم، شاید تصور اشتباهی بود. این پایین که مینشینیم بیشتر به زیر و بم کارها احاطه مییابیم تا آنکه یک دفعه برود و بالا بنشیند. اینکه میگویند «الخیر فی ما وقع» با آنکه به آن اعتقادی ندارم چون نوعی جبرگرایی در آن دخیل است ولی در اینجا واقعا خیر بوده است.
** معتقد هستید به اینکه در آن مقطع زمانی آقای عارف نمیتوانستند مجلس را اداره کنند؟
درباره این مسئله فقط شخص مطرح نیست ایشان به یک مجموعه نیاز داشت تا پیرامونش کار کنند و به فعالیت بپردازند. باید قبول داشت که آقای لاریجانی خیلی خوب و حرفهای مجلس را اداره میکند و از جهات سیاسی هم البته باید به ایشان حق داد که در جناح سیاسی خودش هم باید فعال باشد هر چند نقدهایی به ایشان از ابتدا وارد بوده است. چه خصوصی چه عمومی، اما معتقدم خودش و تیمی که دارد خوب عمل میکنند. به فرض اگر مجموعه ما قرار بود در جایگاه هیئترئیسه قرار گیرد آن تیم سازمان نداشت. این فرصت، فرصت خوبی بود ما نیاز به چنین فرصتی داشتیم.هرچند ریاست آقای دکتر عارف اگر صورت میگرفت، سریع سازماندهی میشدیم. ولی این تجربه یک ساله فرصت خوبی است تا بتوانیم هم در ریاست کمیسیونها عملکرد خوبی داشته باشیم و هم در خود مجموعه هیئترئیسه.
** برخورد خود آقای لاریجانی با اصلاحطلبان چطور است؟
ببینید خیلی در مجلس مهم نیست با رئیس باشیم آنچه مهم است، برنامههای ماست. ممکن است شما ریاست هیچ یک از کمیسیونها را نداشته باشید، اما در کمیسیونها فعال باشید، طرح و برنامه داشته باشید. برخی میگویند اصلاحطلبان بهدنبال قدرت هستند قدرت را که به دست میآورند برنامهای برای اجرا کردن ندارند. برنامه داشتن واقعا مهم است.
ما با آقای لاریجانی فراز و نشیبهایی داشتهایم. در دوره انتخابات که خب ایشان و چند نفر از مرتبطان با ایشان در لیست امید قرار گرفتند و داد و ستد و تعاملی در انتخابات صورت گرفت که انتظار میرفت این تعامل از طرف مقابل در آینده جدیتر شود، ولی این انتظار برآورده نشد. به هر حال خاستگاه آقای لاریجانی اصولگرایی است. ایشان در همان زمان هم که در این باره صحبت میکردم و انتظاراتمان از ایشان را بیان میکردم یکبار من را کنار کشید و گفت که من اصولگرا هستم و اصلاحطلب نیستم. این نقد اما به آقای لاریجانی وارد است که در اداره مجلس بهشدت ریاستی عمل میکند. Board of director هستند (با خنده)
من با بعضی از دوستان هم که صحبت میکنم آنها میگویند که آقای لاریجانی به کار گروهی اعتقادی ندارد. من مثلا به یک عضو لیست امید که عضو هیئت رئیسه است، میگویم شما در هیئترئیسه چه کار میکنید؟ میگوید رئیس هر کار دلش میخواهد میکند. علیالظاهر آن هماهنگی لازم را حتی نواب رئیس هم ندارد من احساسم این است که نایبرئیسشان هم درگیر تصمیمات جدی رئیس نیستند چه رسد به اینکه انتظار داشته باشیم ایشان با اصلاحطلبان
کار کنند. ساختار مجلس یک ساختار کاملا دموکراتیک است من این موضوع را در درون مجلس احساس کردم وقتی از بیرون به مجلس نگاه میکردم، بسیار ناامید بودم و میگفتم به مجلس که بروم حداکثر دو ماه دوام میآورم.
اما در مجلس برای هر کاری شما باید رای دهید.
اما با وجود آنکه انتقادات بسیاری به آقای لاریجانی وارد است ایشان ظرفیت شخصیتیاش بسیار بالاست و بههیچ وجه مسئلهای را به روی خودش نمیآورد. اما آن قسمتی که در خصوص تعامل ایشان با فراکسیون امید بود، اصلا راضیکننده نیست. خیلی موردی هم بخواهم اشاره کنم. در مورد بحث کمیسیونها احساس میشد که بنای همکاری با مجموعه ما وجود ندارد. چه بسا که برعکس آن هم دیده میشد حالا بخشی از آن به خود ایشان بازمیگشت بخشی به ضعف ما، بخشی هم به مجموعه نیروهای داخلی مجلس. معمولا هم در انتخابهایی که در هیئترئیسه انجام میشود تعامل لازم را، نمیبینیم مثلا در هیئتهای نظارت بر رفتار نمایندگان. در این هیئتهای نظارت حتی یک نفر هم از لیست امید نیستند. در آنجایی که رئیس خودش امکان گزینش دارد، سعی نکرده است توازن و تعادل را در این حوزه بهوجود بیاورد بلکه برعکس تلاش شده است همه چیز یک طرفه باشد.
** پس یعنی این اتفاق ناشی از نگاه اصولگرایانه آقای لاریجانی است؟
بیشتر یک نگاه مدیریتی دارد تا نگاه جناحی.
** آقای دکتر! کمی در مورد ساز و کار فراکسیون شفافسازی توضیح دهید.
من شخصا به فعالیتهای نظاممند و کارهای بنیادین معتقد هستم برای پیشگیری از روزمرگی. به همین دلیل در بحث مبارزه با فساد فراکسیون شفافسازی و سالمسازی اقتصادی و انضباط مالی را تشکیل دادم برای انجام یک کار نظاممند. پیشنهاد تشکیل این فراکسیون از سوی من صورت گرفت و با دکتر عارف هم مشورت کردم و ایشان استقبال کردند. بخشی از کار مقابله با فساد از درون فراکسیون امید هم میتواند انجام گیرد. اما به دلیل اینکه این موضوع غیرسیاسی باشد و باید از ظرفیت همه افراد اعم از اصولگرا و اصلاحطلب و مستقل استفاده شود، ما فراکسیون شفافسازی را ایجاد کردیم. عنوان فراکسیون از یکی از بندهای سیاست اقتصاد مقاومتی آمده است؛ بند 19. تفکر جاری در این فراکسیون محصول تجربه نظام است. بحث درباره اینکه فساد در جای تاریک شکل میگیرد و فاسد همواره سعی میکند در جاهای مخفی و تاریک فساد را انجام دهد، بنابراین شفافیت ضد فساد است و از آن پیشگیری میکند. این شفافسازی که دنیا هم به آن رسیده است، یک رویکرد پیشگیرانه نسبت به فساد است و ما باید بهدنبال ایجاد ساز و کارهای شفافساز در عرصههای مختلف باشیم. مثل شناسایی گلوگاههای فساد بهخصوص فسادهای سازمانیافته و ساختاری. فسادهای ساختاری اینگونه هستند که وقتی فرد در آن چرخه قرار میگیرد راه گریزی از فساد ندارد و هیچ آلترناتیوی جز مبتلاشدن به فساد ندارد. من میگویم سازمان شهرداری دچار فساد ساختاری است. کاری ندارم که شهردار آقای قالیباف یا آقای احمدینژاد باشد یا شخص دیگری. این سیستم فسادزاست حالا یکی بیشتر یکی کمتر. وقتی شما برای انجام یک کاری وارد شهرداری میشوید به ناچار باید مرتکب فساد شوید تا کارتان انجام شود. در فراکسیون شفافسازی به دنبالشناسایی این فسادهای ساختاری هستیم تا بعدها ساختارهای شفافساز با استفاده از تکنولوژی اطلاعات مثل دولت الکترونیک ایجاد کنیم. نگاه ما چنین است. حالا برحسب مورد هم وارد پروندهها میشود، اما دغدغه اصلی ما این است که در طول این 4 سال کارمان را در حوزه اصلاح ساختارها خوب انجام دهیم. ببینید بخش زیادی از فساد دارای زیرساختهایی است که خوشبختانه در قانون اساسی ما راههای مبارزه با آن دیده شده است اما به آن خوب عمل نشده به عنوان مثال آزادی رسانهها و احزاب و اجتماعات که در قانون دیده شده است، ساختارهایی هستند که از فساد جلوگیری میکنند. ما در این قسمتها ضعفهای ساختاری داریم. اکنون درحال انجام یک کاری با همکاری وزارت علوم هستیم و شورای راهبردی علمی مبارزه با فساد ایجاد کردهایم که از ظرفیت علمی پایاننامههای نوشته شده در خصوص مبارزه با فساد از ظرفیت انجمنهای علمی و نهادهای مدنی در این حوزه استفاده کنیم.
** بسیاری از ضعوف نام برده شده در ساختار، ثابت هستند و تغییر ناپذیرند. در چنین شرایطی آیا فراکسیون شفافسازی میتواند اقدامی عملی از خود در مبارزه با فساد نشان دهد؟
در حد مقدورات مجلس و نماینده. ببینید اگر ما سطح انتظارات را خیلی بالا ببریم دچار ناامیدی میشویم. ما حداقل در حوزه قانونگذاری میتوانیم خوب قانونگذاری کنیم. الان یک طرحی در مجلس آمده است و میخواهند یک سازمان جدیدی تشکیل دهند برای مبارزه با فساد که به نظر من کار بسیار اشتباهی است و باید در مقابل آن بایستیم. ما برای مبارزه با فساد بیش از 30 سازمان و نهاد نظارتی داریم باید ببینیم چرا این ارگانها خوب کار نمیکنند نه اینکه دوباره یک سازمان جدید ایجاد کنیم. به نظر من دیوان محاسبات که اهرم نظارتی و در اختیار مجلس است یک ساختار قدیمی 80 ساله است و به اصطلاح اهرم کنار دست مجلس است. ما اگر از همین سازمان به خوبی استفاده کنیم، میتوانیم در مبارزه با فساد و در بحثهای تحقیق و تفحص و نظارتها میتوانیم فعال باشیم.
** یعنی فراکسیون شفافسازی از اهرم فشاری برای مبارزه با فساد برخوردار است؟
ممکن است از برخی مقامات از نظر قانونی نتوانیم سوال کنیم و آنها را به صحن مجلس بیاوریم، اما وقتی یک نماینده مجلس مصاحبه مناسبی میکند آن مصاحبه اثر میگذارد. اثراتش را من خودم دیدهام. فراکسیون شفافسازی آخرین فراکسیونی بود که هیئت رئیسه اجازه شکلگیری آن را داد بعد از آن به هیچ فراکسیونی اجازه شکلگیری داده نشد. کمیتهها و اساسنامهاش ایجاد شده است. ما در آذرماه با برگزاری یک مجمع عمومی سعی داریم برنامههایمان را در همایش یا نشستی عرضه کنیم.
** پروندههای تحقیق و تفحص در مجلس در حوزه کاری فراکسیون شفافسازی قرار میگیرد؟
پروندههای موجود در مجلس نهم همگی بسته شدهاند. اما پروندههای مربوط به این مجلس را سعی داریم بررسی کنیم. مثل پرونده تحقیق و تفحص از بنیاد شهید که بسته شد و به نتیجه نرسید. من با آقای خجسته رئیس کمیته تحقیق و تفحص از بنیاد شهید هم صحبت کردم. ایشان برای پرونده زحمت بسیار زیادی کشید چون خودش هم آزاده است و هم برای مبارزه با فساد مصمم. ما سعی میکنیم این پرونده به نتیجه برسد. آقای خجسته یک نسخه کامل از این گزارش را در اختیار من گذاشته و سعی میکنیم از ماده 236 برای ادامه کار استفاده کنیم. در فراکسیون یک کارگروه تشکیل دادهایم برای تحقیق و تفحصها؛ هم پیگیری نتایج کارهای قبلی هم مطالعه روی تحقیق و تفحصهای جدید.
یکی از دلایل مخالفت با من به این دلیل است که مباحثی را که مطرح میکنم در تضاد منافع برخی است
در اظهاراتم حد و مرزی نمیشناسم موضع من قانون و موازین حقوقی است
حق را باید گفت ولو اینکه تلخ باشد
وقتی براساس قانون سخن میگویم چرا باید بترسم
پس از نطق، آرام میشوم
نمایندگی مجلس جزء مشاغل پرخطر است
دلیلی برای ردصلاحیتم نمیبینم
در دروس مقام معظم رهبری حضور داشتم
برخی به من گفتند با آفتابیزد سروسری دارید!
از اینکه با سایر نمایندگان مقایسه میشوم خوشحال نیستم
بخشی از فعالیتهای دکتر عارف پشت صحنه است و دیده نمیشود
عارف نباشد فراکسیون بهم میریزد
دوست دارم مثل یک لیبرو در بازی والیبال باشم
کامنتهای کاربران بسیار مفید است
دفتر مقام معظم رهبری بیشترین استفاده را از دنیای مجازی دارد
به من میگویند خوزه مورینیو!
گزارش تحقیقی آفتابیزد برای من گران تمام شد
من شهرتطلب نیستم
سیستم مجلس بهگونهای است که نماینده بهراحتی میتواند فعال باشد
برخی در فراکسیون امید بیش از آنکه دنبال کار باشند دنبال عنوان هستند
مصلحت بود لاریجانی رئیس بماند
لاریجانی مجلس را حرفهای اداره میکند
لاریجانی من را کنار کشید و گفت من اصولگرا هستم نه اصلاحطلب!
هماهنگی لازم میان نواب و رئیس مجلس وجود ندارد.
*آفتاب يزد
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]
صفحات پیشنهادی
لمپارد: همه درباره کونته، خوب میگویند
خبرگزاری ایسنا فرانک لمپارد به حمایت از آنتونیو کونته در چلسی پرداخته و معتقد است این مربی قابلیتهای بالای خود را در مدت کم حضور در چلسی نشان داده است فرانک لمپارد اسطوره سابق چلسی که در زمان مورینیو از این تیم جدا و به سیتی و در ادامه به لیگ آمریکا رفت روزهای پایانی فوتبال خومسئولان ارشد اوپک میگویند که عربستان برای تولید نفت هیچ گونه تهدیدی نکرده است
به گزارش تابناک اقتصادی به نقل از بلومبرگ گروهی از مقامات ارشد اوپک گفتهاند که عربستان تهدید نکرده است که اگر سایر اعضای اوپک کاهش میزان تولید به توافق نرسند تولید نفت خود را افزایش خواهد داد محمد بارکیندو روز جمعه در گفتگو با سایر اعضای سازمان کشور های صادر کنندۀ نفت اوپک داردوغان: برخی به من میگویند دیکتاتور
اردوغان برخی به من میگویند دیکتاتورتاریخ انتشار يکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۸ ۰۰ رئیسجمهور ترکیه امروز یکشنبه گفته است که نیروهای تحت حمایت این کشور در شمال سوریه به دنبال آزادسازی شهر الباب از دست داعش هستند به گزارش فارس رئیسجمهور ترکیه امروز یکشنبه درباره موضوعیخ رکود مسکن شکسته شد/سیگنالهای بازار چه میگویند؟
مدیرعامل بانک مسکن در بازدید از غرفه مهر یخ رکود مسکن شکسته شد سیگنالهای بازار چه میگویند شناسهٔ خبر 3816887 - یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴ ۴۴ اقتصاد > بانک و بیمه وبورس jwplayer display inline-block; مدیرعامل بانک مسکن با اشاره به رشد معاملات خرید مسکن در هفت ماهه ابتداشریعتمداری: میگویند صد تحریم برداشته شده یکی را نام ببرند/ 93 درصد عمر آمریکا در جنگ و تجاوز سپری شده/رحیمیان
شریعتمداری میگویند صد تحریم برداشته شده یکی را نام ببرند 93 درصد عمر آمریکا در جنگ و تجاوز سپری شده رحیمیان آمریکا به چیزی کمتر از تسلیم نظام قانع نیست مدیر مسئول روزنامه کیهان و تولیت مسجد مقدس جمکران با حضور در برنامه نگاه یک به بررسی موضوع استکبارستیزی و آمریکا پرداختنددخالت اسکولز در کار خوزه مورینیو
دخالت اسکولز در کار خوزه مورینیو پل اسکولز اسطوره تاریخ فوتبال منچستریونایتد در تازه ترین اظهار نظر خود گفت خوزه مورینیو باید به شوآن اشتایگر توجه بیشتری کند به گزارش خبرنگار حوزه دنیای ورزش گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوانپل اسکولز هافبک اسبق منچستریونایتد که به گواهانتقاد یک استقلالی از کسانی که به پورحیدری میگویند پدر!
دروازهبان اسبق تیم فوتبال استقلال و تیم ملی گفت آقایانی که این روزها پدر پدر میکنند روزی که منصورخان در صحت و سلامت کامل بود این لقب را به او میدادند که لذت ببرد به گزارش تابناک ورزشی پرویز برومند درخصوص درگذشت منصور پورحیدری میگوید اگر از قبل به منصورخان میگفتند پدرنظرسنجیها چه میگویند: نتیجه انتخابات آمریکا
نظرسنجیها چه میگویند نتیجه انتخابات آمریکابخش خبری الف 18 آبان 95تاریخ انتشار سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۲ ۰۹ پرسش این روزهای تمام کسانی که حتی برداشت کوچکی از سیاست دارند این است نتیجه انتخابات آمریکا چه خواهد بود یک روز به انتخابات آمریکا باقی مانده و نظرسنجیها ازهیمنه آمریکا همان است که ترامپ و کلینتون میگویند
فرمانده تیپ پیاده امام صادق ع بوشهر هیمنه آمریکا همان است که ترامپ و کلینتون میگویند شناسهٔ خبر 3818325 - سهشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹ ۵۳ استانها > بوشهر jwplayer display inline-block; بوشهر - فرمانده تیپ پیاده امام صادق ع بوشهر گفت هیمنه آمریکا همان است که ترامپ و خانآملی لاریجانی:برخی هم خواهان برخورد با مطبوعات میشوند و هم ندای آزادی مطبوعات سر میدهند/میگویند قلمها را ن
آملی لاریجانی برخی هم خواهان برخورد با مطبوعات میشوند و هم ندای آزادی مطبوعات سر میدهند میگویند قلمها را نشکنید اما نزد رهبر انقلاب از برخورد نکردن با فلانرسانه گلایه می کنید رئیس قوه قضاییه با انتقاد شدید از برخی اظهارات در روزهای اخیر گفت برخی مسئولین به صورت شفاهی یا کتب-
گوناگون
پربازدیدترینها