واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: وضعیتی فرقه ای و نه ملی در خاورمیانه وجود دارد/این موضوع خطرناک است
مکس فیشر تحلیلگر معروف امریکایی با انتشار مقاله ای مفصل در روزنامه امریکایی «نیویورک تایمز» تحلیل بحران منطقه و جنگ نیابتی میان ایران و عربستان می پردازد.
آفتابنیوز : او می نویسد:«آن دو کشور به جای مبارزه مستقیم با یکدیگر در جنگ های نیابتی حضور دارند .
او اشاره می کند که ریشه منازعه میان ایران و عربستان سعودی را باید در طول تاریخ و تحولات آن جست و جو کرد:
۱۹۷۹ میلادی: انقلاب ایران تهدیدی برای عربستان سعودی
عربستان سعودی کشوری جوان بود و مشروعیت خود را برپایه مذهب قرار داده بود و خود را نگهبان مکان های مقدس در مکه و مدینه می دانست. خاندان سلطنتی آل سعود از این طریق مشروعیت خود را توجیه می کرد. با این حال، انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی تهیدید علیه مشروعیت حکومت عربستان سعودی بود. اسلامگرایان و انقلابیون در ایران پس از قدرت گیری همه مسلمانان را به سرنگونی حکام منطقه ترغیب و تشویق می کردند. «کنت پولاک» از اعضای ارشد موسسه بروکینگز می گوید که در این میان نگرانی عربستان سعودی از اقلیت ۱۰ درصدی شیعه در آن کشور بود و می ترسید که آنان تحت تاثیر انقلاب ایران دست به قیام بزنند. نگرانی عربستان سعودی از ناآرامی داخلی و احتمال جدایی طلبی شیعیان بود.
جنگ هشت ساله ایران و عراق ۱۹۸۸-۱۹۸۰
این اولین جنگ نیابتی در منطقه بود زمانی که صدام حسین دیکتاتور عراق به ایران حمله کرد و به امید تصرف ایران نفت خیز بود. دکتر پولاک می گوید که عربستان سعودی در آن زمان از صدام حمایت کرد چرا که گمان می کرد با این حمایت می تواند روند انقلاب ایران را متوقف کند. در جنگ هشت ساله عراق از سلاح شیمیایی استفاده کرد و بیش از یک میلیون نفر جان خود را از دست دادند. در آن زمان عربستان سعودی با همکاری امریکا تصمیم گرفت تا نظم نوین منطقه ای را به نفع خود مدیریت کند ایران این موضوع را تهدیدی علیه موجودیت خود قلمداد می کرد. «مارک لینچ» استاد علوم سیاسی در دانشگاه جورج واشنگتن اشاره می کند که همین احساس ناامنی از سوی تهران بود که آن کشور را به حضور همه جانبه در منطقه وادار کرد. او معتقد است که همین موضوع سبب شد تا ایران برنامه موشکی و هسته ای خود را با سرعت بیش تری پیگیری کند و توسعه بخشد.
۲۰۰۲-۱۹۹۲: راه اندازی یک بشکه باروت
در دهه ۹۰ میلادی مکثی کوتاه در رقابت منطقه ای ایران و عربستان سودی ایجاد شد. در آن زمان عربستان سعودی برنامه های فرهنگی و آموزشی ضد شیعه را در مدارس و دانشگاه های اسلامی و رسانه ها در پیش گرفت. این موضوع سبب شد تا از نظر ایدئولوژیک گروه های افراطی در منطقه تغذیه شوند. در سال ۱۹۹۰ میلادی عراق به کویت حمله کرد اما با حضور امریکایی ها، عراقی ها مجبور به خروج از کویت شدند. تاسیس پایگاه نظامی در منطقه از سوی امریکا برای دفاع از متحدان خود در برابر عراق توزان قوا را علیه ایران برهم زد. واقعیت آن بود که فرقه گرایی در عراق تشدید شد. در آن زمان عراق یک انبار باروت بود.
۲۰۰۴-۲۰۰۳ خلاء قدرت در عراق ایجاد می شود
حمله سال ۲۰۰۳ میلادی به عراق به رهبری امریکا و سرنگون کردن دولت عراق که دشمن عربستان سعودی و ایران بود توزان قوا در منطقه را تغییر داد. ایران به یاد دهه ۸۰ میلادی افتاد و بر این تصور بود که امریکا و عربستان سعودی می خواهند دولتی دست نشانده را روی کار آورند. در آن زمان ایران با استفاده از نیروهای شبه نظامی شیعه دست بکار شد تا از این سناریو جلوگیری کند. در این میان مشکل عربستان سعودی در عراق آن بود که متحدان طبیعی اش یعنی سنی ها بیش تر به سوی گروه های افراطی سوق پیدا کرده بودند و خود علیه عربستان سعودی بودند.
این اولین نشانه ای بود که نشان می داد استراتژی عربستان سعودی برای مهار ایران از طریق فرقه گرایی با استفاده از اکثریت سنی در منطقه نتیجه معکوس داشته است. پس از عراق رقابت عربستان سعودی و ایران در لبنان شدت گرفت.
۲۰۱۰-۲۰۰۵ میلادی: یک جنگ نیابتی تازه
لبنان در آن زمان دوران نقاهت پس از جنگ داخلی را می گذراند. ایران و عربستان سعودی از فرصت استفاده کردند. ریاض پول در اختیار رفیق حریری نخست وزیر سنی می گذاشت و ایران به حزب الله لبنان کمک می کرد. رقابت بر روی خطوط مذهبی در لبنان به تضعیف دولت در آن کشور می انجامید. ایران با تقویت حزب الله از منافع خود دفاع می کرد و عربستان سعودی از ارتش لبنان برا
ی حفظ نظم موجود حمایت می کرد. در سال ۲۰۰۵ میلادی رفیق حریری به قتل رسید. عربستان سعودی انگشت اتهام را به سوی متحدان ایران به خصوص حزب الله و دولت سوریه گرفت. بحران سیاسی دیگر در سال ۲۰۰۸ میلادی به اوج رسید زمانی که حزب الله لبنان با شبه نظامیان سنی برای در دست گیری کنترل بیروت وارد نبرد شد. عربستان سعودی خواستار پوشش هوایی امریکایی ها برای مقابله با حزب الله شد. این موضوع با توجه به اسناد ویکی لیکس اکنون روشن تر شده است.
۲۰۱۴-۲۰۱۱: انفجار
زمانی که بهار عربی روی داد بسیاری از متحدان عربستان سعودی در منطقه سرنگون شدند. بار دیگر خلاء قدرت ایجاد شد و ایران و عربستان سعودی به سرعت تلاش کردند تا این خلاء را پر کنند. شیعیان در بحرین قیام کردند و عربستان سعودی با اعزام ۱۲۰۰ نیروی خود آنان را سرکوب کرد. در سال ۲۰۱۳ میلادی نیز عربستان سعودی ارتش مصر را متحد قابل اعتمادتر خود دید و از نظامیان حمایت کرد.
اگرچه ایران نفوذ کمی در هر دو کشور داشت عربستان سعودی می ترسید که بازی را به ایران ببازد. در نتیجه عربستان سعودی و دیگر کشورهای سنی با استفاده از پول نفت و اسلحه شورشیان اسلامگرای سنی در سوریه را تحریک و تقویت کردند. پس از آن بود که ایران مستشاران خود و نیروهای حزب الله را عازم رویارویی با این نیروها در سوریه کرد. از آن زمان به امروز بحران سوریه در حالت بن بست به سر می برد.
از ۲۰۱۵ تا امروز
ایالت متحده تلاش کرده است که تعادل و توزان قوا در منطقه را حفظ کند. اوباما از ایران و عربستان سعودی خواسته ب راه حل و پیدا کردن نقاط اشتراک میان خود تلاش کنند. اما دکتر لینچ باور دارد که تحقق تعادل خود تنظیم شده میان قدرت های منطقه یا در خارمیانه دور از ذهن است. او اشاره می کند که توافق هسته ای با ایران بر نگرانی های عربستان سعودی افزوده است. کاخ سفید تلاش کرد با فروش اسلحه بیش تر به کشورهای عربی آنان را آرام تر کند. پس از آن بحران در یمن نگرانی سعودی ها را بیش تر کرد. امریکا در جریان سرکوب انصارالله در یمن از سعودی ها حمایت کرده است. اما مشکل اساسی در منطقه آن است که ما با دولت های از هم پاشیده و یا شکننده مواجه هستیم. اکنون وضعیتی فرقه ای و نه ملی در منطقه وجود دارد و این موضوع خطرناک است.
این تحلیلگر در پایان اشاره می کند که تحیلگران هیچ امیدی ندارند که ترامپ بتواند از شدت تنش در روابط ایران و عربستان سعودی بکاهد و آنان می گویند اگر کلیتون نیز رییس جمهوری می شد تفاوت چندانی در این زمینه به وجود نمی آید.
۳۰ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]