واضح آرشیو وب فارسی:الف: وزن نابرابر دیپلماسی ایرانی،اروپایی،آمریکایی
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۱:۳۰
جنس اختلافات متحدان دوسوی آتلانتیک(ماننداختلافات فعلی بر سر دیدگاه های ترامپ) از کیفیتی برخوردار نیست که در نهایت قابل استفاده برای دیگران باشد. حتی روسهادر تحلیل نهایی سعی می کنند وارداین محدوده نشوند.به هر حال ارسال نامه پرغلط به آدرس اشتباه،نتیجه یی نخواهد داشت!. انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده عمدتا به این دلیل موجب شگفتی و تعجب شد که نتیجه آن خلاف تمامی نظر سنجی ها و پیش بینی ها از آب درآمد. نتیجه یی که نه تنها حیثیت"مادمازل آنیکا" فالگیردرجه یک کولی رومانیایی مقیم پاریس را برباد داد!،بلکه آبروی حرفه یی موسسه هایی مانند گالوپ، سی - ان - ان، فاکس نیوز،نیوزویک، وب سایت های نیویورک تایمز و واشنگتن پست رالکه دارکرد. اکنون تنها قسمت بد ماجرا این شده که ترامپ احساس می کند مشت خود را جای خوبی زده،طرف مقابل هم احساس می کند پای چشم راستش کبود شده.حس مشترکی از درد و روکم کنی سیاسی!!.آقای رئیس جمهورجدید خوشحال به نظر می رسد و این بسیار آزار دهنده است. نا گزیر،اما در برابر شرایطی قرار گرفته ایم که توان تغییر و یا تاثیرگذاری بر آن وجود ندارد . اینکه ترامپ قبلا چه کسی بوده؟،اکنون در برابر واقعیت انتخاب او به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده،کم کم اهمیت خود را ازدست میدهد. بخواهیم و بپسندیم یا نه!،از دوماه دیگرجامعه آمریکا و جامعه بین الملی به ویژه اروپا و متحدان ناتومجبور به کارکردن و همکاری با اوخواهند شد.از جنبه تئوری البته میتوان با رئیس جمهوری مانند آقای ترامپ مخالف بود،اشکالی هم ندارد.اماتا آنجا که منطق عملی و اکت سیاسی مر بوط می شود 3نکته را درسیاست خارجی ایالات متحده باید در نظر گرفت: 1- روابط اروپاو آمریکا چارچوبه یی کاملا سنتی،ایدئولوژیک، استراتژیک و مستحکم دارد. این به معنای عدم وجود اختلاف میان متحدان نیست.اما کلید واژه رمز پیوستگی و همبستگی استراتژیک و عمیق دوسوی آتلانتیک در این آمیختگی نهفته است. 2- جنس اختلافات متحدان دوسوی آتلانتیک(ماننداختلافات فعلی برسردیدگاه های آقای ترامپ) در نهایت از کیفیتی برخوردار نیست که قابل استفاده برای دیگران باشد.حتی روسهادر تحلیل نهایی سعی می کنند وارد این محدوده نشوند.به هر حال ارسال نامه پرغلط به آدرس اشتباه،نتیجه یی نخواهد داشت!. 3- انکار و نپذیرفتن واقعیات، در ظاهر و ماهیت پدیده ها چیزی را تغییر نمی دهد.وانگهی کمکی هم به ما در برخورد و درک چرایی ظهورپدیده هایی مانند ترامپ نمی کند. عدم توجه به این واقعیات یک رفتار انقلابی دیپلماتیکی نیست.آنچنانکه رعایت و توجه به آنها محافظه کاری حرفه یی تلقی نمی شود. کنار آمدن با واقعیات(مانند ریاست جمهوری ترامپ) الزاما نباید به معنای قبول داشتن ویا پذیرش ایدئولوژیک آنهاتوصیف شود.با گذرسریع از فصل نقد شخصی او، اما آنچه این پدیده نوظهور را به عنوان رئیس جمهور جدید مهم می کند، آینده سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده است که به مناقشه برانگیز ترین حوزه نقد تند او تبدیل شده .در این میان آن بخش ازتزیینات و خامه کیک سیاست خارجی که به روابط ایران واروپا مربوط می شود، به باور من از اهمیت خاصی برخوردار است. اینکه دستگاه دیپلماسی ایران در برخورد با تندروی های کلامی و تبلیغاتی آقای ترامپ (خصوصا سخنان تند مربوط به روابط ایران و اروپاو برنامه اتمی )دقیقا چه کار خواهد کرد؟واکنش ها نشان می دهد به جز مواردی از مقابله کلامی مشابه،تهران ترجیح داده از کنارآن با بی اعتنایی عبور کند.اما این الگویی مناسب برای آینده خواهد بود؟. تردید دارم!.این به درک و برداشت تهران از سنت دیرینه روابط اروپا و ایالات متحده بستگی دارد که مهمترین ویژگی آن"بالانس خودکار روابط چند جانبه دو متحد " است. تفاوت های ادراکی،خروجی پاسخ ها و محاسبات را متفاوت می کند. بی شک هرگونه اشتباه در محاسبه اضلاع هندسه مثلثی(تامین امنیت و دفاع مشترک) - (تضمین همکاری اقتصادی و مالی) - (سنت دیرینه و ایدئولوژیک روابط درونی کلونی متحد غرب)می تواند عواقب جبران ناپذیری بر سیاست و دیپلماسی تهران بر جای بگذارد. طول اضلاع این مثلث ژله یی مستحکم، بسته به شرایط آتلانتیکی تغییر خواهندکرد ولی ازهم گسستن آن تصوری منطبق بر واقعیت نیست.اروپا وایالات متحده محکوم و مقهور به همکاری و اتحاد ناگسستنی با یکدیگرند وبه صرف سخنان تبلیغاتی آقای ترامپ یا نگرانی های ابراز شده کنونی از سوی آقای اولاند،صدر اعظم آلمان ویا ژان کلود یونکررئیس کمیسیون اروپایی، نباید به آدرس خود نامه یی اشتباه پست کنیم. اینکه ممکن است متحدان حوزه آتلانتیک برسر پاره یی مسائل دچار اختلاف شوند، موضوع تعجب آور و تازه یی نیست.امادر ترازوی روابط ایرانی و اروپایی این اختلافات منطقا نمی توانند به سرمایه یی برای دیپلماسی ایران تبدیل شوند. این برداشت از اختلافات مخاطرات بالقوه جدی را در برابر ساختار4گانه" سیاست داخلی، منافع ملی ،امنیت منطقه یی و دیپلماسی بین المللی ایران" قرار خواهد داد .آنچنانکه ایران در دوران محمود احمدی نژاد با هزینه یی سنگین، تاوان محاسبه اشتباه قرار گرفتن میان اروپا و آمریکا را پرداخت کرد.سیاستی که حسن روحانی اکنون وباسختی در صدد جبران آن برآمده است .من هم قبول دارم میان ایالات متحده و اروپا بر سربسیاری موضوعات منجمله ایران اختلاف نظرهای جدی وجود دارد.اما این اختلافات باید در چارچوبه مناسبات دو سوی آتلانتیک مورد توجه قرار گیرند. صورت معکوس شرقی این معادله صادق نیست.به سخن واضح تر ایران بهتر است از حیثیتی ویا صفر و صد شدن خود میان اروپا و آمریکا پرهیزکند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]