واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: حسين راغفر كارشناس اقتصادي در روزنامه اعتماد نوشت: بر خلاف آنچه در اين مدت عليه دونالد ترامپ گفته ميشد، حضور او به عنوان رييسجمهوري براي ايران هزينهاي به مراتب كمتر از هيلاري كلينتون خواهد داشت.
كلينتون يك چهره سنتي در سياست امريكا است حال آنكه ترامپ به عنوان يك چهره بدعت شكن وارد شده و اعلام كرده بدعتهاي پيشين را قبول ندارد و با چنين تبليغاتي توانست راهي كاخ سفيد شود.
دو سال پيش كه دونالد ترامپ به عنوان يك كانديداي نامتعارف در حزب جمهوريخواه مطرح شد، كمتر كسي تصور ميكرد او به قدرت برسد. هر چند من همان زمان گفتم او ميتواند رييسجمهوري آينده ايالات متحده باشد ولي بيشتر كارشناسان او را به هيچ عنوان جدي تلقي نميكردند.
او در حالي اپوزيسيون سياستهاي تاكنوني دولت امريكا شد كه در حزب رقيب، فردي با بينش روشنتر قد علم كرد. برني سندرز با بينش اجتماعي و رويكردي به كلي متفاوت با همه كانديداها نتوانست به دور اصلي انتخابات وارد شود تا ميليونري با روشي نامرسوم يكهتاز عرصه رقابت انتخاباتي شود و سرانجام هم موفق شد سكان امور را به دست گيرد.
پيش از هر چيز بايد اين نكته را در نظر گرفت كه مواضع كانديداها در طول دوره مبارزات تبليغاتي، همان مواضعي نيست كه پس از سر كار آمدن اتخاذ ميشود. در دوره كانديداتوري، حرفهايي ميزنند و وعدههايي ميدهند اما بارها ديده شده خلاف آن را اجرا ميكنند.
اين مساله در مورد تمام روساي جمهور امريكا صدق ميكند و مثلا ميتوان به موضع جمهوريخواهان در رقابت ميان بوش و الگور اشاره كرد. آن زمان جمهوريخواهان ادعا ميكردند كه نسبت به بازار ايران بيتفاوت بودند و همين امر سبب شده نتوانند به اين بازار دسترسي داشته باشند. البته پس از آنكه جورج دبليو بوش قدرت را گرفت مواضع متفاوتي اتخاذ كرد كه همگان به ياد دارند. بنابراين بسياري از مسائل مطرح شده در كارزار انتخاباتي ترامپ، در عمل جايي پيدا نميكنند.
نبايد فراموش كرد سياستهاي كاخ سفيد تا حد زيادي تحت تاثير منافع سرمايههاي بزرگ ايالات متحده است و بخشي از ذي نفعان آن، صاحبان كارخانههاي اسلحهسازي هستند. آنها براي تامين منافع خود وابسته به جنگافروزي هستند؛ ضمن اينكه يكي از دلايل برتري دلار در مناسبات جهاني به همين سياست بازميگردد. مواردي از اين دست سبب ميشود آنچه وي در مناظرههاي انتخاباتي بيان كرد، آن چيزي نباشد كه پس از روي كار آمدن دنبال شود اما بر اساس آنچه تاكنون از سوي ترامپ بيان شده، شاهد نگراني جدي در ميان قدرتهاي جهاني هستيم.
سران اتحاديه اروپا در واكنش به گفتههاي وي چندين بار واكنش نشان دادند كه شاخصترين آنها موضع اولاند و مركل به عنوان رهبران فرانسه و آلمان بود. اقتصادهاي ديگري مانند ژاپن هم كه بهشدت وابسته به سرمايههاي امريكايي هستند نگراني جدي از دوره آينده دارند. چين نيز كه بزرگترين كشور صادركننده به امريكا است، دغدغههاي ويژه خود را دارد. به هر روي ميتوان انتظار داشت چنانچه سياستهاي ترامپ در ايالات متحده عملي شود، يك رويارويي بزرگ ميان چين، ژاپن و اتحاديه اروپا با امريكا آغاز شود.
هر چند چين به دليل ويژگيهاي اقتصادي كه دارد ميتواند بازار هدف كالاهاي خود را تغيير دهد و آسيبهاي كمتري ببيند اما اتحاديه اروپا وضعيت ديگري خواهد داشت. اين ميان نبايد فراموش كرد كه وي در دوران تبليغات انتخاباتي بهشدت عليه سياستهاي جنگافروزانه امريكا موضع گرفت. اگر وي در اين موضعگيري خود استوار بماند احتمالا سايه جنگ تا حد زيادي از سر خاورميانه كوتاه شود كه اين سياست نقطه مقابل سياستهاي كلينتون است.
كلينتون اگر سكان امور را به دست ميگرفت كار براي كشوري مانند ايران به مراتب سختتر ميشد؛ همگان به ياد دارند كلينتون يكي از طراحان اصلي حضور نظامي امريكا در عراق، سوريه، ليبي و يمن بوده است و از قضا يكي از اصليترين مهرههاي شكلدهنده داعش است. در صورتيكه خانم كلينتون كارزار انتخاباتي را با موفقيت طي ميكرد، ايران و خاورميانه دوره سختتري ميداشت ولي با توجه به روحيه و شخصيت تجاري ترامپ، بايد انتظار داشت كه او حداقل از موضعگيريهاي افراطي بانوي اول سابق امريكا فاصله بگيرد كه اين خود فرصتي را براي منطقه فراهم خواهد كرد. نتيجه اين رويكرد براي ايران، علاوه بر امكان دستيابي به صلح پايدار در كشورهاي همسايه، اين است كه با درگير شدن امريكا به رقابت اقتصادي با كشورهاي صنعتي ديگر، مسائلي مانند جنگ افروزي و آنچه مطلوب سياستمداران سنتي در امريكا است، ديگر تكرار نخواهد شد.
۲۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]