تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شب و روز بر هر كس بگذرد، او را ادب مى‏كند، فرسوده‏اش مى‏نمايد و به مرگ نزديكش مى‏س...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817138860




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

عکس/ دیدار مادر و دختر بعد از 77 سال


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



عکس/ دیدار مادر و دختر بعد از 77 سال
روز نو : مینکا دیسبرو در دوران نوجوانی مجبور شد نوزاد خود "بتی جین" را در سال 1929 به خانواده دیگری بسپارد. تقریباً هشتاد سال بعد، بتی جین که اکنون "روث" نام دارد، مادرش را پیدا می‌کند. ماشین داشت وارد حیاط خانه می‌شد. قلب مینکا به‌شدت می‌تپید؛ اما پاهایش او را به جلو می‌راندند. مینکا جلو رفت و درب عقب را باز کرد. از دور صورت دخترش را دید. تنها یک اشتیاق در او وجود داشت؛ که دخترش را در آغوش بگیرد. بیش از بیست‌وهشت هزار روز برای چنین لحظه‌ای صبر کرده بود. و بالاخره او در آغوشش بود. وجودش سرشار از خوشی وصف‌ناپذیر بود. بااینکه مینکا تمام لحظات زندگی او را ازدست‌داده بود، اما همه‌چیز را یک‌باره در آن لحظه حس می‌کرد.مینکا بالاخره اندکی عقب رفت تا چهره بتی را ببیند. مینکا چشم‌های آبی او در زمان نوزادی را به خاطر آورد. به اعماقش چشم‌هایش نگاه کرد و بتی صورت مادرش را بوسید.سپس نوه‌اش برایان جلو آمد. مینکا آن‌قدر محکم او را بغل کرد که برایان گفت: "یواش‌تر مادربزرگ!" مینکا به بتی گفت: "بالاخره به آغوش مادرت بازگشتی. خیلی طول کشید اما بالاخره آمدی." مینکا دخترش را به خانه برد. آن‌ها تا ژوئن 2014 که مینکا درگذشت، با یکدیگر زندگی کردند. قطعه‌ای از کتاب "خاطرات انتظار" نوشته کتی لاگرو، دومین فرزند مینکا.
دیدار بعد از 77 سال






تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن