واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پيروزي ترامپ و واقعيتهاي ما
جمهوري اسلامي ايران از معدود كشورهاي جهان است كه سياستهاي داخلي، منطقهاي و بينالمللياش از تحولات داخلي ديگر كشورها تأثير نميپذيرد.
نویسنده : دکتر یدالله جوانی
يكم: جمهوري اسلامي ايران از معدود كشورهاي جهان است كه سياستهاي داخلي، منطقهاي و بينالمللياش از تحولات داخلي ديگر كشورها تأثير نميپذيرد. بنابراين جابهجايي قدرت در امريكا بين دو حزب دموكرات و جمهوريخواه، بر سياستهاي اصولي و منطقي ايران تأثير نخواهد گذاشت. جمهوري اسلامي براساس آرمانهاي والاي انقلاب اسلامي و منافع ملي، اهداف تعريف شده خود را در سطوح داخلي و خارجي با قوت دنبال خواهد كرد. حكمت، عزت و مصلحت، سه اصل حاكم و تغييرناپذير بر سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بوده، هيچ عامل بيروني و هيچ تحول منطقهاي و بينالمللي نميتواند بر جهتگيريهاي برآمده از اين اصول تأثير بگذارد. بنابراين از اين جهت، پيروزي ترامپ يا كلينتون، هيچ تفاوتي براي جمهوري اسلامي ندارد.
دوم: پيروزي آقاي ترامپ با عبور از يك رقابت انتخاباتي با ويژگيهاي خاص و متفاوت از انتخابات پيشين امريكا، بسيار معنادار است و از شرايط داخلي اين كشور حكايت ميكند.
بسياري از كارشناسان بر اين اعتقادند كه مخالفتها، موضعگيريها و انتقادهاي تند و صريح ترامپ نسبت به ساختارهاي سياسي و سياستهاي دولتهاي پيشين و دولت حاكم كنوني امريكا، عامل مهمي در رأيآوري وي است. هرچند مردم امريكا مجبور به انتخاب يكي از دو نامزد دموكرات و جمهوريخواه هستند، لكن خانم هيلاري كلينتون در اين انتخابات به نوعي نماينده حاكميت، رسانههاي فعال و مؤثر به حساب ميآمد و در نقطه مقابل، آقاي ترامپ در قامت اپوزيسيون نظام سياسي امريكا خودنمايي كرد. آقاي ترامپ با قرار گرفتن در چنين موقعيت و جايگاهي، همه چيز را به نقد كشيد و به مردم امريكا وعده اصلاحات داد.
گرچه ترامپ خود از تجار و صاحبان ثروتهاي فراوان است، لكن در تبليغات انتخاباتي خود، مدافع سرسخت محرومان، فقرا، سياهپوستان و طبقات فرودست شد و سياستهاي تبعيضآميز و فسادانگيز كاخ سفيد در حال و گذشته را به چالش كشيد. بنابراين پيامهاي ترامپ با اقبال مردم مواجه شد و امريكاييها، با تصور تغيير وضع خود با رئيسجمهور شدن ترامپ، وي را بر هيلاري كلينتون به عنوان نماينده تفكر و جريان حاكم ترجيح دادند.
سوم: بسيار بعيد است كه با ورود آقاي ترامپ به كاخ سفيد، دگرگونيهاي اساسي در سياستها، خطمشيها و رويكردهاي دولت ايالات متحده در قبال مسائل مهم بينالمللي رخ دهد. به هر حال چه كلينتون و چه ترامپ، هر كدام به كاخ سفيد ورود پيدا ميكردند، بايد تابع سياستهاي نظام سياسي امريكا و جريان سرمايهداري در اين كشور باشند. نظام سياسي امريكا يك نظام با خلق و خوي استكباري است. رفت و آمدهاي افراد با شعارهاي رنگين و مردمپسند، تغييري در ذات نظام سرمايهداري ايجاد نميكند. اين واقعيت را رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي اينگونه تبيين ميفرمايند: «ذات امريكاي كنوني همان ذات امريكاي دوران ريگان است و تفاوتي هم ميان دموكرات و جمهوريخواه وجود ندارد.» اگر به عقب برگرديم، هشت سال پيش آقاي باراك اوباما، با شعار تغيير پا به كاخ سفيد گذاشت. آقاي اوباما با چنين شعاري با صراحت اعلام كرد آماده دراز كردن دست دوستي به سمت ايران است، لكن در عمل مشخص شد دشمني او با ملت ايران و نظام اسلامي با ديگر رؤساي جمهور قبلي امريكا، هيچ تفاوتي ندارد. تفاوتها فقط در شكل و شيوه اعمال دشمني است. بر همين مبنا بود كه مقام معظم رهبري با صراحت فرمودند: اين دستي كه به نشانه دوستي دراز شده، داراي دستكش مخملي است و زير آن دستان چدني قرار دارد.
چهارم: در خلال رقابتهاي انتخاباتي امريكا كه با يك بيآبرويي براي نظام سياسي اين كشور و جامعه امريكا همراه بود، هر يك از دو نامزد، از داشتن برنامه براي حل مشكلات كشورشان سخن گفتند. البته اين نوع سخنان و برنامهها به مرور تحتالشعاع افشاگريها و پرداختن هر يك از كانديداها به فسادهاي رقيب قرار گرفت. در اين ميان آقاي ترامپ كه در واقع به نوعي در تبليغات انتخاباتياش نظام سياسي و هيئت حاكمه امريكا را به محاكمه ميكشاند، آنان را در شكستهاي راهبردي امريكا در دهههاي اخير مقصر معرفي كرده و مدعي بود در صورت پيروزي و ورود به كاخ سفيد، امريكا را به موقعيت قدرت برتر در جهان برميگرداند. به عبارت ديگر، ترامپ افت قدرت امريكا در جهان را به عنوان يك مسئله مهم مورد توجه قرار داد و خود را براي ايجاد چرخش در مسير اين افت قدرت، توانمند معرفي كرد. به طور قطع ميتوان گفت نه آقاي ترامپ و نه خانم هيلاري كلينتون و نه هيچ كس ديگر نميتواند امريكاي در حال افت قدرت و رسيدن به نقطه پايان ابرقدرتي و امپراتورياش را از اين سرنوشت رهايي بخشد. ابرقدرتي و امپراتوري امريكا محكوم به پايان يافتن است و اين سرنوشت تغييرناپذير است.
پنجم: در خلال رقابتهاي انتخاباتي امريكا، اين سؤال در داخل كشور مطرح بود كه پيروزي كدام يك از دو نامزد، براي جمهوري اسلامي و منافع ملت ايران و جريان انقلاب اسلامي در منطقه و جهان، بهتر خواهد بود. پاسخ روشن است و همانطور كه اشاره شد، دشمني امريكا با انقلاب اسلامي، نظام اسلامي و ملت ايران، ريشه در خلق و خوي استكباري نظام سياسي امريكا دارد و از اين جهت، هيچ تفاوتي بين دموكرات و جمهوريخواه وجود ندارد. حتي هر دو نامزد در بروز دشمني با ملت ايران و انقلاب اسلامي، گويا با هم نوعي رقابت هم در تبليغات خود داشتند، اما در اين ميان يك عامل ترجيح وجود دارد و آن اينكه، از ميان دو دشمن به استناد آيات قرآن، روايات، عقل و تجربه، آن دشمني خطرناكتر است كه از مكر، حيله و روشهاي پيچيده و پنهان براي اعمال دشمني، بيشتر استفاده ميكند. به عبارت ديگر دشمن هرچه دشمنياش آشكارتر باشد، مقابله با آن آسانتر خواهد بود. براساس تجربه دشمني جمهوريخواهان عليه انقلاب اسلامي و ملت ايران طي 37 سال گذشته، آشكارتر بوده است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]