تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن در گرفتارى صبور است، و منافق در گرفتارى بى تاب.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817039725




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مبالغه در خصوص قدرت رئیس‌جمهوری آمریکا


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: آرمین منتظری در شهروند نوشت: انتخابات آمریکا برای ما ایرانی‌ها مهم است. هر چند در گوشه و کنار برخی چهره‌های سیاسی در اظهارات خود این‌گونه وانمود می‌‌کنند که هیچ اهمیتی ندارد چه کسی رئیس‌جمهوری بعدی آمریکا باشد، اما کاملا به‌دور از دوراندیشی و تعقل است اگر فکر کنیم که نهادهای تصمیم‌گیر ایران انتخابات آمریکا و تحولات آن را قدم به قدم رصد نمی‌‌کنند، اما سوال این است که این انتخابات و نتیجه‌اش از چه جهت برای ما مهم است؟ آیا رئیس‌جمهوری آمریکا توان تغییر کامل سیاست‌هایش در قبال ایران را دارد یا خیر؟
 برای پاسخ به این سوال ابتدا باید ببینیم که رئیس‌جمهوری آمریکا تا چه اندازه قدرت دارد.
 
در عرصه داخلی به جرأت می‌توان گفت که رئیس‌جمهوری آمریکا در مقایسه با همتایان قدرتمند خود نظیر ولادیمیر پوتین در روسیه و شی‌جی‌پینگ در چین از قدرت بسیار کمتری برخوردار است، اما چرا؟ رئیس‌جمهوری آمریکا برای به تصویب رساندن هر قانونی باید موانع زیادی را طی و از سد کنگره و مجلس سنا عبور کند. این دو مجلس در آمریکا این توان را دارند که هر قانونی را تصویب یا رد کنند. رئیس‌ مجلس نمایندگان آمریکا این توان را دارد که به راحتی اجازه مطرح شدن لایحه‌ای را در مجلس بدهد یا نه. در مجلس سنا نیز هر سناتوری این اختیار را دارد که مانع رأی‌گیری مجلس سنا درباره لایحه‌ای شود.
 

سنا و کنگره حتی این توان را دارند که وتو رئیس‌جمهوری  را نیز بی‌اثر کنند. چنانکه درخصوص لایحه مربوط به اجازه شکایت از عربستان‌سعودی بابت حادثه ١١ سپتامبر دقیقا این اتفاق رخ داد. درواقع رئیس‌جمهوری آمریکا برای تصویب هر لایحه‌ای هیچ قدرتی ندارد و مجبور است از لابی با نمایندگان کنگره استفاده کند و برای لابی کردن نیز باید هزینه زیادی خرج کند و درواقع باج بدهد؛ اتفاقی که درباره لایحه سلامت عمومی اوباما رخ داد. رئیس‌جمهوری آمریکا اگرچه رئیس دادگاه عالی را تعیین می‌کند اما انتخاب او پیشتر باید به تأیید کنگره برسد.
 

علاوه بر همه اینها، در آمریکا دادگاهی به نام دادگاه عالی وجود دارد که توان ابطال قوانین صادره از سوی رئیس‌جمهوری را دارد. نمونه این مسأله درخصوص تصمیم دادگاه عالی در رد قانون صادره از سوی اوباما برای کاهش گازهای گلخانه‌ای رخ داد. بانک مرکزی آمریکا نیز که نفوذ بسیاری در اقتصاد آمریکا دارد اگرچه جزیی از دولت است و حتی اعضای هیأت‌مدیره آن را رئیس‌جمهوری تعیین می‌کند، اما کاملا مستقل از دولت عمل می‌کند.  ساختار سیاسی آمریکا این‌گونه بنا نهاده شده است.
 
بنیان‌گذاران آمریکا این ساختار را نه بر مبنای حسن ظن به رفتار و تصمیمات بشر بلکه براساس بیم و هراس از سوءاستفاده بشر از قدرت بنا نهاده‌اند، بنابراین در عرصه سیاست داخلی رئیس‌جمهوری آمریکا قدرتمندترین مرد جهان نیست!
 

اما شرایط زمانی تفاوت می‌کند که کار به سیاست خارجی می‌رسد. به نظر می‌رسد که بنیان‌گذاران نظام سیاسی آمریکا در عرصه سیاست خارجی بیشتر خطرات دنیای خارج را مدنظر قرار داده‌اند و در مقایسه با سیاست داخلی قدرت بیشتری به رئیس‌جمهوری آمریکا داده‌اند. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که فارغ از تحولات سیاست داخلی، این امکان وجود دارد که کشورشان به ناگاه وارد جنگ با کشوری دیگر شود. به همین دلیل آنها نام دیگری نیز بر رئیس‌جمهوری آمریکا گذاشتند؛ فرمانده کل ارتش.
 

شاید به همین دلیل است که بسیاری از مردم فکر می‌کنند که رئیس‌جمهوری آمریکا قدرتمند‌ترین مرد جهان است، اما نگاهی به صفحات تاریخ نشان می‌دهد که تا قبل از رئیس‌جمهوری روزولت، دنیا چنین تصوری از رئیس‌جمهوری آمریکا نداشت. عملکرد روزولت در جنگ جهانی دوم بود که جایگاه رئیس‌جمهوری آمریکا را به‌عنوان مرد قدرتمند جهان متصور ساخت. اما حتی در این حوزه نیز نمی‌توان گفت که رئیس‌جمهوری آمریکا می‌تواند براساس طرح از پیش تعیین‌شده‌ یا شعارهای انتخاباتی‌اش عمل کند. واقعیت این است که در نخستین روز حضور رئیس‌جمهوری آمریکا در کاخ سفید، انبوهی از گزارش‌ها روی میزش قرار خواهد گرفت که بسیاری از آنها هیچ تشابه و ارتباطی با شعارهای انتخاباتی‌اش ندارد. وقتی جرج بوش به ریاست‌جمهوری رسید، نمی‌دانست که قرار است ١١ سپتامبری در کار باشد. او در زمان کمپین انتخاباتی‌اش هیچ تلاشی برای آماده‌سازی مردمش برای ورود به جنگ نکرد، اما بعد از ١١ سپتامبر مجبور به این کار شد. وقتی اوباما به ریاست‌جمهوری رسید بر این باور بود که می‌تواند مشکلات کشورش را با جهان عرب حل‌وفصل کند اما به سرعت مجبور شد وارد درگیری‌ها درخاورمیانه شود.
 

معنای این سخنان این نیست که قدرت رئیس‌جمهوری آمریکا اهمیتی ندارد. مسأله این است که این قدرت آنقدرها که نهادهای اقتصادی و مردمان دیگر کشورها فکر می‌کنند، اهمیت ندارد. شعارها و نیت‌های رئیس‌جمهوری آمریکا هیچ اهمیتی ندارد. این شعارها و نیت‌ها ممکن است تحت‌تاثیر پارامترهایی قرار بگیرند که قدرت رئیس‌جمهوری را کاملا تحت‌تاثیر قرار دهد. درواقع روسای جمهوری آمریکا گروگان‌هایی هستند که در تندباد رخدادها اسیر می‌شوند و در چنین شرایطی نیت‌ها و شعارهایشان فاقد اهمیت می‌شود. مهم‌ترین تصمیمات روسای جمهوری آمریکا در طول تاریخ، تصمیماتی بوده است که آنها هیچ آمادگی قبلی برای اتخاذشان نداشته‌اند. تصمیم ترومن درخصوص بحران شبه‌جزیره کره، تصمیم آیزنهاور درخصوص بحران کانال سوئز، تصمیم کندی درخصوص بحران موشکی کوبا و تصمیم لیندن جانسون درخصوص جنگ ویتنام از نمونه‌های این تصمیم‌ها هستند. آنها خود را برای این بحران‌ها آماده نکرده‌ بودند چون نمی‌دانستند این بحران‌ها در راه هستند!
 

در ایران سوال اساسی این است که هیلاری کلینتون یا دونالد ترامپ پس از رئیس‌جمهوری شدن در قبال برجام چه سیاستی را در پیش خواهند گرفت. وقتی ما ایرانی‌ها چنین سوالی از خود می‌پرسیم درواقع دست به قضاوت شخصیت‌هایی می‌زنیم که نامزد ریاست‌جمهوری آمریکا هستند.
 

درواقع با این قضاوت، از نظر ما شخصیت نامزدها ار نیت‌هایشان مهم‌تر جلوه می‌کند، اما واقعیت این است که تاریخ و سیر رخدادها نیت‌های روسای جمهوری آمریکا را در خود لِه و نابود می‌کند، البته نمی‌توان گفت که شخصیت نامزدها اهمیت ندارد. با توجه به شخصیت نامزدهاست که می‌توان دریافت یک نامزد آن‌قدر باهوش هست که شرایط تاریخی که در آن قرار دارد را دریابد یا خیر. در تحولات داخلی نیز رئیس‌جمهوری آمریکا قدرت فائقه ندارد و تنها می‌تواند به نفوذ لابی‌های خود بنازد و این مسأله لزوما به نفع ما ایرانی‌ها نیست.
 

رئیس‌جمهوری ضعیف در اعمال نفوذ در لابی‌های قدرت در نظام سیاسی آمریکا می‌تواند برجام را با مشکلات بسیار همراه کند و در آن سو شخصیتی متزلزل و دمدمی مزاج که از درک الزامات تحولات جهانی ناتوان است نیز می‌تواند مانع از درک درست باید‌ها و نباید‌های جامعه بین‌الملل شود، بنابراین این قدرت رئیس‌جمهوری آمریکا نیست که حایز اهمیت است بلکه این میزان و شدت ضعف‌های او است که اهمیت دارد.




۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن