واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: «کریستین ساینس مانیتور» بررسی کرد؛ چرا نسل جدید سیاهپوستها تمایلی به شرکت در انتخابات آمریکا ندارند؟
در حالی که تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تنها چند ساعت باقی مانده است، جدیدترین بررسیها نشان میدهد که اقلیت سیاهپوست جامعه این کشور همچنان دچار دغدغههای اولیه حقوق شهروندی است و تمایل چندانی برای شرکت در این انتخابات ندارد. به گزارش ایلنا به نقل از کریستین ساینس مانیتور ، «دونالد آبراهام»، فعال دانشجویی در جریان سالهای پایانی تحصیل، انرژی زیادی روی اعتراضهای جنبش «زندگی سیاهان مهم است» گذاشت. این جنبش پاییز گذشته دانشگاه «پومونا» در کالیفرنیا را زیر و رو کرد. آبراهام در بهار و پاییز گذشته به جمعی از دانشجویانی پیوسته که در اعتراضها و تجمعات خیابانی حضور پیدا کرده، در دانشکده به راهپیمایی پرداخته و اعتراضهایی که در دانشکدههای دیگر و سراسر کشور در قالب جنبش سیاهان ابراز شده است، را طنینانداز کردهاند. هرچند آبراهامز نتایج انتخابات هشتم نوامبر را دارای اهمیت بالایی میپندارد، ولی به باور او به عنوان یک شهروند آگاه سیاسی حمایت از یک حزب سیاسی نباید اولویت تمرکز باشد. آبراهام میگوید: «ما تلاش کردهایم تا از کانالهای سیاسی دموکراتها استفاده کنیم، اما تا کنون شنیده نشدهایم. در نتیجه مجبور شدیم تا از ابزارهای فراسیاسی برای جلب توجه آنها استفاده کنیم.» به طور حتم، منش و رویکردهای جنبش زندگی سیاهان، از جهات زیادی، بخشی از یک فرهنگ گستردهتری از نارضایتیهایی است که در حال شکل دادن به سیاستهای آمریکا است و مانند بسیاری از حامیان «دونالد ترامپ» نامزد جمهوریخواه ریاستجمهوری، فعالان جوانتر این جنبش بیاعتمادی و عدم اطمینان به قدرتی را با خود به دوش میکشند که از رسانهها گرفته تا شرکتهای بزرگ و ساختارهای قدرت سنتی که احزاب سیاسی کشور را تشکیل میدهند، شامل میشود. بسیاری از این نهادها و موسسات معمولا «ناکارآمد و متقلب» شناخته میشوند. هرچند که این جنبش به عنوان یک جنبش خیابانی در پی کشته شدن «ترایوان مارتین» جوان سیاهپوست در سال ۲۰۱۲، آغاز شد – که در پی قتل برخی دیگر از سیاهپوستان مانند «اریک گارنر» و «مایکل براون» توسط پلیس در سالهای بعد، تقویت شده و شدت گرفت – اما جنبش زندگی سیاهان از یک جنبش و ائتلاف گستردهتر اجتماعی «میانبخشی و چندوجهی» از طبقه در حاشیه رفته و منزوی تشکیل شده است. ائتلافی که بیش از هر گروه دیگر بیاعتمادیها و نارضایتیهای خود را به سیاستهای از هم گسیختگی و اعتراض تبدیل کرده است. وی میافزاید: «آنها خواستار توجه به نگرانیها و مسائل از دیدگاههای خود و به زبان خود بوده و مخالف بازتعریف شدن از سوی قدرتها و ساختارهای سیاسی هستند. اصطلاحاتی مانند رایگیری، ثبتنام رایگیری، لابیگری و ...». چه این اعتراضها نشستن در خیابان یا دراز کشیدن در آن باشد یا اینکه بستن خیابانی در سواحل شیکاگو یا بزرگراه سنت لویس، «نکته اصلی این است که اعتراض کنیم.» همه باید نمایندگی شوند البته همچنان این نوع روشهای «فرا سیاسی» به شیوههای گوناگونی، نسلهای جوانتر سازماندهندگان زندگی سیاهان را علیه حافظان حقوق شهروندی قرار داده است. این نسل قدیمیتر فعالان که ممکن است به عنوان بخشی از ساختارهای سنتی قدرت شناخته شوند با حزب دموکرات روابط عمیقی برقرار کرده است. به طور حتم، این رایدهندگان روز به روز از کلینتون حمایت میکنند که در جریان انتخابات اولیه حزب از جهات گوناگونی محافظ یکتای وضعیت حاضر در جریان یک سال اعتراضهای گسترده بوده است. «راندال جلکس»، استاد مطالعات آفریقایی – آمریکایی در دانشگاه کانزاس، با اشاره به گفتوگوها میان بسیاری از دوستانش که سیاستهای نسل جنبش زندگی سیاهان را معمولا «آزار دهنده» شمردهاند، گفته است: «من تنها در نسلی حضور دارم که احساس میکنم که مسائل به کسب هرچه بیشتر قدرت سیاسی مربوط میشود.» وی افزود: «این یک سیستم نمایندگی سیاسی است – مواضع و نظرات هر فردی باید در سیستم سیاسی نمایندگی شود. آنها در رابطه با این که ما چقدر برای پنتاگون خرج میکنیم و به چه میزان نیز در سیستمهای آموزشی هزینه میکنیم، فکر نمیکنند. پرسش اینجا است که چگونه میتوان اینگونه پرسشها را با رویکردهای سیستماتیک تحت تاثیر قرار داد.» گسترش آبراهامز تاکید میکند که جنبش زندگی سیاهان روی این مساله تمرکز دارد که باید به مبارزه برای آزادی همه جبههها و طرفها و برای همه مردم در همه زمانها بپردازیم. ما انتخاب نخواهیم کرد که برای چه کسی مبارزه میکنیم و چه زمانی به مبارزه برای آنها میپردازیم.» چنین رویکردی که «رویکرد میانبخشی» نیز نامیده میشود، به تمرکز روی طیف گستردهتری از مطالبات جامعه به حاشیهراندهشده میپردازد و نتیجتا دغدغههای جنبش را بسیار گستردهتر از پلیس آمریکا و کشتارهای اخیر سیاهپوستان خواهد کرد. اهداف سیاستهای اعتراضی جنبش زندگی سیاهان، با همه توجهی که معمولا از سراسر کشور دریافت میکند، به طرز طعنهآمیزی، به طور معمول با برخی از ارزشهای جناحهای سیاسی راست نزدیک و در مواردی مماس شده است، ارزشهایی چون تمرکز زدایی از قدرت و تمرکز روی دغدغهها و مسائل محلی به جای راهحلهای ملی و سراسری. این جنبش، تعهد عمیقی به درهمتنیدگی بخشهای محلی داشته و رهبری بالا به پایین را رد میکند. در بحثها و مذاکرات و گفتوگوها، بسیاری از فعالان حرکت خود را جنبش با رهبر برابری – یکی از نگرشها و دیدگاههای جنبش اشغال والاستریت میدانند. آنها در عرصه بینالمللی در سطوح محلی سازماندهی شدهاند، اما بدون هیچگونه رهبر مشخص یا کاریزماتیکی به نمایندگی آنها میپردازند. «لویی دین والنسیا گارسیا» سخنران تاریخ و ادبیات دانشگاه هاروارد و متخصص جنبشهای جوانان میگوید: «شاید جنبش زندگی سیاهان به طور خاص برای نتایج خاص سیاسی مانند انتخابات طراحی و اجرا نشده باشد، اما به طور حتم اینها نیروهایی در مناظرههای انتخاباتی خواهند بود.» وی میافزاید: «آنها در تلاش هستند تا کمی وسیعتر و گستردهتر فکر کنند – اینکه شما چگونه نه فقط تغییرات سیاسی، بلکه تغییرات سیاسی و فرهنگی را مورد نظر داشته و تحت تاثیر قرار دهید. این تغییرات تنها در رابطه با تغییر ساختارهای سیاسی نیست بلکه این جنبشها در تلاش هستند تا حقایق و واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی که مردم تجربه میکنند را تغییر داده و این تجربیات را مشهود کنند.» البته، در ماه آگوست یک ائتلاف با بیش از ۶۰ سازمان، ساختاری شش شاخهای تحت حمایت «جنبش زندگی سیاهان» تشکیل داد. این ساختارها شامل بازگشت به «کنترل جوامع» است. بخش دیگری از این نهاد اجتماعی از «قدرت مستقل سیاهان و استقلال این گروه در همه جنبههای اجتماعی» حمایت میکند. جنبش زندگی سیاهان با تاکیدی که بر استقلال سیاهان دارد، ، انقلابی را به شیوه رسانههای دیجیتال که خود یک پدیده غیرمتمرکز بود، به وجود آورده است. آبراهام میگوید: «به باور من از طریق رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام، ما خواهیم توانست تا داستانهای خود را به زبان خود به اطلاع دیگران برسانیم. مردم بر این باورند که بهتر است از کسانی که روی زمین هستند و شما را از مسائل ملموس و واقعی آگاه میکنند، حمایت کنید چرا که همه ما میدانیم که به طور معمول گونهای که رسانههای عمومی مسائل را انعکاس میدهند، از راههایی که معترضان آن را تجربه میکنند، متفاوت است.» در نهایت اما، سیاستهای اعتراضی قرار است تا انقلابی بوده و منجر به تغییرات شود، نه اینکه تنها به مقابله و مخالفت بپردازد. آبراهام میگوید: «اینگونه است که مردم و رویههای روزمرهشان ممکن است صدمه دیده و مورد آسیب قرار گیرند و امیدوارم که آنها به سمت بررسی این مساله حرکت کنند که چرا چنین موضوعی اتفاق میافتد. آنها سپس باید در رابطه با راههایی که میتوانند اعتراضها و نگرانیهای خود را در این اعتراضها بروز داده و بیان کنند، فکر کنند. این راهها باید راههایی باشند که عادلانه و منصفانه باشند. »
۱۳۹۵/۰۸/۱۸ ۰۷:۱۹:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]