تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):از به زبان آوردن سخنان زشت بر حذر باش. زیرا فرومایگان را گرد تو جمع می کند و گرانم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828799302




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اعتراف‌های هولناک زن تهرانی به قتل همسر و فرزندانش


واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:



اعتراف‌های هولناک زن تهرانی به قتل همسر و فرزندانش
روز نو : فرزانه-32 ساله- به بازپرس محسن مدیرروستا از شعبه ششم دادسرای جنایی تهران گفت: ساعت 10 صبح جمعه -14 آبان- شوهرم را چندین بار صدا کردم تا صبحانه بخورد. اما اوگفت: می‌خواهد استراحت کند. می‌دانستم که بهانه می‌گیرد.
به‌همین خاطر به آشپزخانه رفتم و چاقویی برداشته و به اتاق خواب رفتم و همان‌طور که همسرم خوابیده بود ضربه‌ای به کمرش زدم. محسن، یکدفعه از جا پرید و به طرف پنجره دوید که ضربه دیگری زدم که بیهوش روی زمین افتاد و خیلی زود هم جان داد. برای همین پتویی روی بدنش انداختم و به پذیرایی برگشتم.
برای بچه‌ها چای ریختم و از آنها خواستم تا چای بخورند. اما بچه‌ها که شاهد ماجرای قتل پدرشان بودند به آشپزخانه نیامدند. همان موقع خواستم خودم را بکشم برای همین تصمیم گرفتم اول بچه‌هایم را بکشم تا زیر دست کسی نیفتند. قبل از آن شروع به پرتاب وسایل خانه به داخل کوچه کردم. بعد چاقو را برداشتم و به سراغ فاطمه رفتم.فاطمه-11ساله- را در اتاق خواب کشتم و روی او پتویی کشیدم و بعداز آن مازیار 4 ساله و محیا 10‌ساله را چاقو زدم، بعد از آن بود که ضربه‌ای به شکم خودم زدم و به کنار پنجره رفتم تا خودم را پایین پرت کنم. ناگهان عابری که از آنجا می‌گذشت با دیدن من گفت اگر خودت را بیندازی فقط دست و پایت می‌شکند ولی نمی‌میری. با شنیدن این حرف از تصمیمم منصرف شدم و به سالن برگشتم و روی مبل نشستم و همسایه‌‌ها پس از شکستن در وارد خانه شدند. زن جوان ادامه داد: «17 ساله که بودم در راه مدرسه با همسرم آشنا شدم. دوستی ما با مخالفت خانواده‌ام به ازدواج همراه شد. من قبل از ازدواج دارو مصرف می‌کردم. آن موقع‌ها نیز صداهایی می‌شنیدم که به‌خاطر این صداهای نامفهوم تصمیم گرفتم به دکتر بروم. اما بعد از ازدواج و بچه‌دار شدن، سرگرم بچه‌ها شدم و بیماری‌ام را فراموش کردم و دیگر دارو مصرف نکردم. تا اینکه زمستان سال گذشته همسرم به من گفت که پرخاشگر شده‌ای و پیشنهاد داد که به دکتر بروم. ولی زیاد موضوع را جدی نگرفتم اما صداها را کم و بیش می‌شنیدم.»
عامل جنایت ادامه داد: مدتی بود که به‌شوهرم مشکوک شده بودم. سال گذشته متوجه شدم که او در حال چت‌کردن با زن جوانی است. شوهرم می‌گفت مسائل کاری است و هیچ رابطه‌ای با کسی ندارد. اما من به او مشکوک شده بودم و همین مسأله باعث شد تا او را به قتل برسانم.بعد از تحقیق از زن جوان، از آنجا که محیا، تنها بازمانده این جنایت به تازگی عمل شده بود و قادر به صحبت نبود بازپرس جنایی تحقیقات از او را به زمان دیگری موکول کرد.بعداز آن، بازپرس مدیر روستا از خانواده زن جوان به تحقیق پرداخت. پدر فرزانه به بازپرس گفت: شب قبل از جنایت دخترم و بچه‌هایش خانه ما بودند. تولد نوه‌ام بود و آنها هم در تولد شرکت داشتند. فرزانه از اینکه دو شب بود شوهرش به‌خانه نمی‌آمد ناراحت بود و من با دامادم که راننده یک شرکت لبنیاتی بود، در این باره صحبت کردم. ساعت 12 شب بود که خانه ما را ترک کردند. ساعت چهارونیم بعدازظهر جمعه بود که از کلانتری با من تماس گرفتند و خبر بازداشت دخترم و بقیه ماجرا را دادند. البته دخترم مشکل روانی داشت و دیرآمدن‌های شوهرش و اعتیاد او زندگی را برای آنها سخت کرده بود. آنها در ساختمان 12 واحدی زندگی می‌کردند که تنها 3 خانواده در آنجا ساکن بودند و بقیه واحدها خالی بود این موضوع هم دخترم را اذیت می‌کرد.
گفت‌وگو با شاهد حادثه
یکی از همسایه‌های محل جنایت که از ابتدا شاهد حادثه بود گفت: نزدیک ظهر بود که صدای داد و فریاد زن جوانی را از ساختمان روبه‌رویی شنیدم.
او همان موقع وسایل خانه‌اش را از طبقه دوم ساختمان به کوچه پرتاب می‌کرد. همه با دیدن این صحنه شوکه شده بودیم. او جاروبرقی، میز تلویزیون و وسایل خانه را یکی یکی به کوچه می‌انداخت و ضجه می‌زد و فریادهایش همه را ترسانده بود. اما پس از دقایقی ناگهان ساکت شد و روی لبه پنجره ایستاد. می‌خواست پایین بپرد ولی انگار که ترسیده باشد عقب رفت و با دست و صورتی خونین بار دیگر خودش را به در و دیوار کوبید. کوچه شلوغ شده بود و همه شاهد این ماجرا بودیم بی‌خبر از اینکه بدانیم چه اتفاق شومی در خانه آنها افتاده است. فقط از زن جوان می‌خواستیم آرام باشد و در خانه را باز کند. اما او برای چند دقیقه به داخل خانه رفت و دیگر صدایی به گوش نرسید.مرد جوان در ادامه گفت: در حالی که به شدت ترسیده بودیم حدس زدیم باید اتفاق هولناکی افتاده باشد به همین خاطر بلافاصله به پلیس و آتش‌نشانی خبر دادیم و آنها خیلی سریع وارد محل شدند.با حضور مأموران و پس از باز شدن در آپارتمان، صحنه دلخراشی پیش رویمان قرار گرفت. همه جا غرق در خون بود و تنها صدای ناله دختر بچه‌ای که از ترس به خود می‌پیچید و گریه می‌کرد به گوش می‌رسید. وقتی وارد آنجا شدیم جلوی در ورودی اتاق خواب جسد مرد جوانی افتاده بود و کنارش نیز جنازه پسر 4 ساله‌ای به چشم می‌خورد. زن جوان نیز مات و مبهوت روی صندلی نشسته بود و حرفی نمی‌زد. نیروهای امدادی با دیدن این صحنه وحشتناک دختر 10 ساله – محیا – و زن جوان را به دلیل جراحات وارد شده راهی بیمارستان کردند.
این مرد که هنوز باور ندارد چه جنایت هولناکی رخ داده ادامه داد: در آن لحظه نمی‌دانستیم باید چه کنیم فقط شنیدم که دختر کوچولو به مأموران می‌گفت: «مامان وقتی فهمید بابام قراره زن بگیره عصبانی شد و با هم دعوا کردند. بعد مامانم به ما حمله کرد.وی ادامه داد: این خانواده همسایه جدید ما بودند و تنها دو ماه است که به این محل آمده‌اند و از آنجا که ساکنان آپارتمان‌ها با هم ارتباطی ندارند شناخت دقیقی از آنها نداشتیم. ولی در این دو ماه نیز بدی یا حتی مشاجره‌ای از آنها ندیده بودیم فقط برایمان جای سؤال است که این زن ریز نقش چطور توانسته همسر قوی هیکل و بچه‌هایش را به قتل رسانده باشد. چون در ظاهر او زن ضعیف و لاغری به نظر می‌آمد و هنوز هم نمی‌توانیم باور کنیم این اتفاق تلخ رخ داده باشد.
یکی از مسئولان با ابراز تأسف از این حادثه دلخراش گفت:  از آنجا که این دو خواهر تازه وارد این محل و مدرسه شده بوند نمی‌توانیم نظر قطعی درخصوص شرایط روحی و خانوادگی‌شان دهیم چرا که شناخت دقیقی از آنها نداریم. ولی در طول این مدت محیا و فاطمه از دانش‌آموزان آرام و درسخوان مدرسه ما بودند که همه ما دوستشان داشتیم و از بروز این حادثه بسیار شوکه هستیم. چرا که آنها در این مدت از شرایط خانواده‌شان با معلم‌هایشان حرفی نمی‌زدند و به طور منظم درس می‌خواندند




تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: روز نو]
[مشاهده در: www.roozno.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن