پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851061623
مادر چگونه اعضای خانواده خود را قتلعام کرد
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: مادر چگونه اعضای خانواده خود را قتلعام کرد
زن نفس نفس میزد. دوباره آمد روی بالکن و به تماشای جمعیتی که پایین تماشایش میکردند، ایستاد. چند بار محکم خودش را به دیوار بالکن کوبید. بعد روی پله بالکن ایستاد و خواست خودش را به پایین پرتاب کند. مردمی که جلوی در خانه ایستاده بودند شروع کردند به فریاد زدن. زن منصرف شد... روزنامه «اعتماد» مینویسد: «زن جوان با لباس راحتی داخل خانه روی بالکن ایستاده بود. دستهایش تا روی بازو پر از خون بود. نه صدایی از او بیرون میآمد و نه حرفی. مات و مبهوت از آن بالا همهچیز را تماشا میکرد. ناگهان خودش را به آبگرمکن گازی روی دیوار بالکن کوبید و داخل خانه رفت. صدای لرزش زمین زیر پایش تا اینجا میآمد. یکی یکی وسایل را از داخل خانه برمیداشت و با خودش روی بالکن میآورد و از آن بالا پرتاب میکرد پایین. جاروبرقی، باندهای ضبط صوت، لباس، چادر رنگی زنانه، دمپایی، شانه زنانه، کارتن خالی... لباسها در هوا رها میشد و به شاخ و برگ درخت کوچک زیر آپارتمان گیر میکرد یا روی زمین میافتاد. وسایل خانه که سنگین بودند روی زمین میافتادند و تکه تکه میشدند. زن نفس نفس میزد. دوباره آمد روی بالکن و به تماشای جمعیتی که پایین تماشایش میکردند، ایستاد. چند بار محکم خودش را به دیوار بالکن کوبید. بعد روی پله بالکن ایستاد و خواست خودش را به پایین پرتاب کند. مردمی که جلوی در خانه ایستاده بودند شروع کردند به فریاد زدن. زن منصرف شد. اول خیال کردیم دعوای زن و شوهری است. اما رد خون روی بازویش چیز دیگری میگفت. یکی از مأموران پلیس با یکی از مردهای همسایه با هم وارد آپارتمان شدند. در خانه را شکستند. اما صدای فریادهای مرد همسایه میآمد که پلهها را یکی دوتا میکرد و کمک میخواست. زن با چاقو شوهر و دوتا بچههایش را کشته بود و میخواست خودش را هم بکشد که نتوانست. بالاخره پلیسهای زن از راه رسیدند و زن را از خانه بیرون آوردند. زن آرام بود و در مقابل چشمهای مردمی که خیره تماشایش میکردند فقط چشمهایش را بست و سرش را پایین انداخت و سوار ماشین پلیس شد.» اینها حرفهای پیرمرد میانسالی است که آپارتمانش دقیقاً روبهروی ساختمانی است که روز جمعه سه نفر در آن کشته و یک کودک زخمی شدهاند. زنی ٣١ ساله شوهر و دو کودکش را با ضربات متعدد چاقو کشت و فرزند دیگرش را زخمی کرد. دختر دبیرستانی مرد هم با چادر رنگی گل گلی از خانه بیرون میآید و میگوید: «این زن و شوهر سابقه دعوا با هم را داشتند. آن روز من از پنجره خانه دیدم که وسایل را پایین پرتاب میکرد. دخترشان محیا با خواهرم همکلاسی بود. آقا محسن (مقتول) هیکلی و قدبلند بود و فرزانه خانم (قاتل) لاغر. آنها تازه چند ماه بود که اینجا آمده بودند.» میان حرفهای دختر، مادر خانواده هم از راه میرسد. کیسههای خرید را داخل حیاط آپارتمان میگذارد و گوشهای از لباسهای سراسر مشکیاش که خاکی شده را میتکاند. آه میکشد و میگوید: «محیا را بردهاند بیمارستان رسول اکرم. کبدش را عمل کردهاند و جای زخمهایش را بخیه زدهاند. هنوز نمیتواند راحت صحبت کند. آن روز او جان سالم به در برد. فرزانه بعد از اینکه شوهر، پسر و دخترش را کشت، محیا را با چاقو زخمی کرد. اما این کودک از ترس کشته شدن خودش را به مردن زد و گوشه خانه افتاد. همین که پلیس از راه رسید و مادرش را دستگیر کرد او هم از جایش بلند شد. فرزانه خیال کرده بود محیا هم کشته شده.» زن اینها را میگوید و بغض راه گلویش را میبندد. خیلی زود خداحافظی میکند و میرود. اعضای خانواده هم دنبالش میروند. ناگهان صاحب مکانیکی محل از راه میرسد و مرد همسایه را به اسم کوچک صدا میکند. دوتایی با هم شروع میکنند به یادآوری ماجراهایی که روز جمعه در این کوچه اتفاق افتاد. ماجراهای کوچه یک تیر روز بعد از قتل خبر و پیامهای تلگرامی قتلعام خانوادگی مثل دیگر پیامها دست به دست چرخیده و به دست اهالی منطقه هم رسیده است. حالا همگی پرسانپرسان میآیند و کوچه یک تیر غربی در غرب تهران را پیدا میکنند تا از نزدیک محل قتل را تماشا کنند. هنوز تکههایی از لباسهایی که زن دیروز از بالکن خانه پرتاب کرده روی درخت است و حتی پسربچههای مدرسهای هم ماجرای قتل را در تلگرام خواندهاند. محمدامین کلاس دوم راهنمایی است. در خانه را با عکسی که داخل تلگرام از خانهای که قتل در آن اتفاق افتاده مقایسه میکند و با صدای بلند به دوستانش میگوید: «بچهها بیاین. همین خونهس.» ناگهان همگی چند لحظه کوتاه به خانه خیره میشوند. محمدامین میگوید: «امروز بچههای مدرسه دور هم جمع شده بودند و از همسایهها خبر میگرفتند. یکی از معلمهای ما خانهاش اینجاست. او به ما گفت که چی شده.» گوشیاش را جلو میآورد و میگوید: «فردا عکس بچههایشان را هم میاندازند. همانهایی که از مادرشان چاقو خورده بودند.» علی، دوست محمدامین آنتن آویزان بالای پشت بام را نشان میدهد و میگوید: «از اون بالا میخواسته خودکشی کنه؟» و بعد بچهها هرکدام تحلیلهایشان را از حادثه ارایه میدهند و کوچه را ترک میکنند. تقریباً تمام خانههای کوچه یک تیر غربی نوساز است. عرض کوچهها زیاد و کمتر عابر پیادهای است که در ساعتهای ظهر از آن بگذرد و ماجرای قتل را نداند. حالا تمام اهالی خیابان تیر تا سالیان سال ماجرای خانوادهای را به یاد میآورند که یک روز صبح وقت صبحانه به دست همسر و مادرشان قتلعام شدند. روزنامه «شهروند» نیز در همین رابطه به ادعاهای فرزانه (متهم به قتل) اشاره کرده و آورده است: فرزانه یک روز پس از این حادثه خونین در نخستین اظهاراتش پس از ارتکاب به این جنایت هولناک به محسن مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران گفت: «صبح جمعه حدود ساعت ١٠ صبح شوهرم را بیدار کردم که صبحانه بخورد، اما او پتو را روی صورتش کشید و به من گفت برو من خودم میآیم. من خیلی عصبی شدم به آشپزخانه رفتم و چاقو را برداشتم و به سرعت به اتاق رفتم و محکم چاقو را به پشتش فرو کردم، همسرم بلافاصله از شدت درد بلند شد، به گوشه اتاق رفت. خیلی ترسیده بود، مدام به من میگفت که او را نزنم ولی من خیلی عصبی بودم، چند ضربه دیگر به سمتش پرتاب کردم، رنگش سفید شده بود، پردههای اتاق را چنگ میزد تا زمین نخورد، بازهم به طرفش چند ضربه دیگر پرتاب کردم، دیگر نتوانست روی پایش بایستد، همانطور که پرده را گرفته بود، روی زمین افتاد، من نزدیکتر رفتم دیدم صورتش مثل گچ سفید شده، مطمئن شدم که مرده. من هم همان پتو را روی بدنش انداختم و از اتاق خارج شدم.» این زن ٣٢ ساله در ادامه اظهاراتش نحوه قتل فرزندانش را هم اینگونه توضیح داد: «وقتی از اتاق خواب بیرون آمدم، بچهها را صدا زدم تا چایی بخورند، اما هیچکدام به حرف من گوش ندادند، من هم یک لیوان چایی برای خودم ریختم و خوردم، بعد از آن با همان چاقویی که همسرم را کشته بودم، به سراغ بچهها رفتم. درست یادم نیست ولی فکر میکنم اول از همه به مهیا حمله کردم، مهیا جیغ میزد و التماس میکرد مامان من رو نزن، بعدش هم سراغ فاطمه و مازیار رفتم و آنها جیغ میکشیدند و میگفتند نزن. از دست من فرار میکردند و من هم دنبال آنها میدویدم و با چاقو به آنها ضربه میزدم، ولی درست یادم نیست که مازیار را زودتر زدم یا فاطمه را، اما وقتی دیدم فاطمه و مازیار روی زمین افتادند، فهمیدم که همه آنها را کشتم. بعدش شروع کردم به خردکردن و شکستن وسایل خانه. هرچیزی دم دستم بود را پرتاب میکردم، همه چیز را شکستم، میخواستم خودم را هم بکشم، به سمت پنجره رفتم تا خودم را به بیرون پرتاب کنم، اما یک رهگذر از کوچه به من گفت خانم دست و پایت میشکند برو عقب، من هم جاروبرقی را به بیرون پرتاب کردم، بعد هم با همان چاقو میخواستم خودم را بکشم که همسایهها در را شکستند و چاقو را از من گرفتند.» این زن پس از این اظهارات تکاندهندهاش از روز حادثه درپاسخ به پرسش بازپرس مدیر روستا درباره انگیزهاش از این جنایت هولناک گفت: «همسرم میخواست با دختر دیگری ازدواج کند. من فکر میکنم اصلا با هم ازدواج هم کرده بودند. من چندبار عکسهایی هم در تلگرامش دیدم. ماجرا وقتی شروع شد که همسرم ٢سال پیش ال٩٠ گرفت. از آن به بعد کمکم رفتارش تغییر کرد. چند وقت پیش هم خودش به من میگفت که میخواهد با یک دختر ٢٨ ساله ازدواج کند. دراین چند وقت اخیر هم چندبار سر این موضوع با هم دعوا کردیم. او بعضی از شبها دیر به خانه میآمد یا اصلا نمیآمد.» این اظهارات درحالی از سوی فرزانه مطرح میشود که بنا به برخی از مستندات متهم سابقه بیماری و اختلالات روانی داشته و چند سالی هم زیر نظر روانپزشک تحت درمان بوده است. فرزانه در اظهاراتش مدعی شد که صداهایی گنگ و مبهمی را میشنیده و به همین دلیل هم به مدت ١١سال زیرنظر روانپزشکی درحوالی بلوارکشاورز تحت درمان بوده است، اما پس از بارداری به توصیه پزشکان مصرف داروها را قطع میکند و بعد از آن هم دیگر حالتهای عصبی نداشته و صدایی هم نمیشنیده است، اما زمستان سال گذشته بعد ازچند مشاجره و درگیری لفظی به توصیه همسرش دوباره به پزشک مراجعه میکند. پزشک هم پس از معاینه به فرزانه میگوید: باید دوباره دارو مصرف کنی ولی او برخلاف توصیه پزشک از ادامه درمان خودداری میکند. محسن مدیر روستا بازپرس شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران درباره سابقه بیماری و اختلالات روانی این مادر قاتل گفت: «این زن درجاتی از افسردگی داشته و تحتنظر روانپزشک بوده است، ولی اینکه افسردگی درقصد و انگیزه وی برای قتل تأثیر داشته، منوط به نظر پزشکی قانونی است.» او درباره علت اصلی این جنایت هولناک هم گفت: «علت اصلی این جنایت هنوز مشخص نیست، ولی قاتل ادعا دارد که همسرم قصد داشت زن دیگری را به همسری خود درآورد که البته این موضوع هم باید بررسی شود.» اما اختلالات روانی فرزانه موضوعی است که پدر متهم هم به آن اذعان دارد. او که روز گذشته برای پیگیری و آگاهی ازچند و چون پرونده دخترش به دادسرای جنایی تهران آمده بود، درباره این پرونده خونین به «شهروند» گفت: «ساعت ٤ بعدازظهر از کلانتری تهرانسر با ما تماس گرفتند. وقتی این خبر را شنیدم، شوکه شدم، باورم نمیشد. آنها شب قبلش یعنی پنجشنبه تا ساعت ١٢شب خانه ما بودند، بعد هم همسرم به همراه دامادم با ما خداحافظی کردند و رفتند خانه خودشان. دامادم دوشب بود که به خانه نرفته بود. سهشنبه و چهارشنبه زن و بچهاش تنها درخانه بودند. دخترم با نوههایم چهارشنبه به خانه ما آمدند و پیش ما ماندند. پنجشنبه تولد یکی دیگر از نوههایم بود و دامادم هم آمد پیش ما. من هم چند کلامی به او گفتم، درست نیست که زن جوان با سه تا بچه را تنها بگذاری و شبها خانه نباشی.» او ادامه داد: «البته من از اولش هم با ازدواج دخترم مخالف بودم. دختر من پیشدانشگاهی بود که با محسن آشنا شد. کار و بار خوبی داشت. راننده کامیونت بود و محصولات لبنی پخش میکرد. آنها مشکل مالی نداشتند، اما من با این وصلت مخالف بودم، چون به هم نمیخوردیم، اما دخترم اصرار داشت و محسن هم دستبردار نبود.» براساس اعلام پزشک معالج متهم ظرف دو روز آینده از بیمارستان مرخص شده و برای بررسی سلامتی روحی و روانی دراختیار پزشکی قانونی قرار میگیرد. همچنین دستور داده شد پزشکی که فرزانه ادعا میکند، تحت درمان او بوده است، به اداره آگاهی احضار شود تا مشخص شود او درگذشته آیا تحت درمان قرار داشته و پرونده پزشکی او بررسی شود. هنوز مشخص نشده است که ارتباط همسر فرزانه با فرد دیگری صحت دارد یا ناشی از توهمات متهم است.
۱۳۹۵/۰۸/۱۶ ۱۴:۳۰:۴۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
مادر اعضای خانواده را قتل عام کرد
مادر اعضای خانواده را قتل عام کرد روزنامه اعتماد مینویسد زن جوان با لباس راحتی داخل خانه روی بالكن ایستاده بود دستهایش تا روی بازو پر از خون بود نه صدایی از او بیرون میآمد و نه حرفی مات و مبهوت از آن بالا همهچیز را تماشا میكرد ناگهان خودش را به آبگرمكن گازی روی دیوارجزییاتی از قتلعام یک خانواده به دست مادر سنگدل
جزییاتی از قتلعام یک خانواده به دست مادر سنگدلتاریخ انتشار شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۷ ۲۹ مادر سنگدلی که نقشه قتل عام اعضای خانواده اش را کشیده بود با دخالت همسایه ها و حضور به موقع ماموران کلانتری دستگیر و راهی بازداشتگاه شد تحقیقات درباره این حادثه وحشتناک همچنان ادامهلحظه دیدار یکی از دختران نیجریهای ربوده شده توسط بوکوحرام با خانواده خود
لحظه دیدار یکی از دختران نیجریهای ربوده شده توسط بوکوحرام با خانواده خودبرخی از دخترانی که دو سال پیش توسط گروه بوکو حرام در شهر چیبوک نیجریه ربوده شدند و تعداد آنها به حدود ۳۰۰ نفر میرسید به خانواده های خود ملحق شدند در تصویر زیر لحظه دیدار یکی از دختران نیجریهای ربوده شدهچگونه در مذاکره، خودمان را کنترل نماییم؟
ماهنامه بازاریاب بازارساز - سید محمد حسینی اجازه ندهید اضطراب تان سر میز مذاکره باعث فوران احساسات تان شود ورود به یک مذاکره آغاز سفری است ناشناخته زیرا نمی دانید به کجا می رسد نامعلومی در چانه زنی می تواند مذاکره کنندگان حرفه ای را هم مضطرب کند اما نباید اجازه داد تا تنش نکره چگونه خودروساز جهانی شد؟
وضعیت فعلی صنعت خودروسازی در کشورمان به گونهای است که همه قبول دارند هنوز تا خودکفایی کامل در این صنعت فاصله بسیار داریم کشور کره جنوبی از جمله کشورهای موفق در پیشرفت صنعت خودرو ست که میتواند الگویی برای صنعت خودروسازی ایران باشد اما نکته اینجاست که چرا باید در این زمینچگونه شغل مورد علاقه خود را پیدا کنیم؟
چگونه شغل مورد علاقه خود را پیدا کنیم چیزیکه در آن فضای آرام برق میزند تجربهای عمیق است تجربه ای ساکت ولی احتمالا دردآور ایسای به مصاحبهای با معلم ۲۴ ساله آیودجی اوگونی اشاره میکند وقتی پدرش به قتل رسید او داشت درس میخواند تا دکتر شود داشتن یک شغل ایدهآل و دلخواه بیاین خانواده در خانه خود زندانی شدند +تصاویر
این خانواده در خانه خود زندانی شدند تصاویر همسایه معتاد یک خانواده را در خانه خودشان زندانی کرد به گزارش خبرنگار باشگاه شبانه باشگاه خبرنگاران جوان یک خانواده 5 نفره توسط همسایه معتاد خود که راه ورودی خانه آنها را بسته است در خانه خود زندانی شدهاند استیو مور 28 ساله و لیلیچگونه دنیای دیجیتال خود را پاکسازی کنیم؟
روشهای پاکسازی زندگی دیجیتال بسیاری از کاربران ممکن است هفتهای یک مرتبه ماهی یک مرتبه یا حتی در بدترین شرایط سالی یک مرتبه اتاق یا کمد خود را مرتب کنند ما از پدران و مادرانمان یاد گرفتهایم محیط زندگی خود را تمیز کنیم وسایل اضافه را که سالم هستند و به آنها نیازچگونه با کودک نوپای خود بازی کنیم؟
چگونه با کودک نوپای خود بازی کنیم از رنگهای انگشتی مغازهها خریداری کرده و یا به کودکتان اجازه دهید با خمیر اصلاح یا پودینگ نقاشی بکشد اگر شما تصمیم به استفاده از پودینگ دارید کمی پودرهای مربوط به شیرینیپزی یا مواد براق خوراکی به آن اضافه کنید تا یک کار زینتی و لذیذ داشته باعکس/ لحظه دیدار یکی از دختران نیجریهای ربوده شده توسط بوکوحرام با خانواده خود
عکس لحظه دیدار یکی از دختران نیجریهای ربوده شده توسط بوکوحرام با خانواده خود برخی از دخترانی که دو سال پیش توسط گروه بوکو حرام در شهر چیبوک نیجریه ربوده شدند و تعداد آنها به حدود ۳۰۰ نفر میرسید به خانواده های خود ملحق شدند در تصویر زیر لحظه دیدار یکی از دختران نیجریهای ربود-