واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مهر گزارش میدهد؛
شیخ جعفر؛ انقلابی که «انقلابی» ماند
شناسهٔ خبر: 3816661 - یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۰
سیاست > احزاب و تشکلها
.jwplayer{ display: inline-block; } شاید آنچه شیخ جعفر شجونی از خود به یادگار گذاشت، شخصیتی از یک مبارز انقلابی بود که همواره انقلابی سخن میگفت و محافظه کاری را برنمیتابید ولو مورد شماتت و سرزنش دیگران قرار گیرد. خبرگزاری مهر-گروه سیاست: همه «شیخ جعفر شجونی» را به صراحت لهجه در مسائل سیاسی میشناختند. او در بیان نظراتش با کسی تعارف نداشت و همواره در مواجهه با رقبای سیاسی خود، انتقادات تیز و تندی میکرد. شاید صراحت لهجه شیخ جعفر شجونی و عدم محافظه کاری او در بیان نظراتش، متاثر از همراهی با «نواب صفوی» بود. وی در توصیف نواب میگفت: «نواب مردی شجاع، مبارز و رشید بود. از نظر عزت نفس و مبارزه شیردل، فداکار و مخلص اسلام بود، شدیدا با بدعت مخالفت میکرد و معتقد بود که باید با بدعت رضاخان مبارزه کرد» شیخ جعفر جوادی شجونی اهل فومن بود و در سال ۱۳۱۱ به دنیا آمد. او از روحانیون مبارز طرفدار امام(ره) بود که از سال ۱۳۳۴ تا سال ۱۳۵۶ بارها توسط ساواک شاه دستگیر شد. وی در خاطرات دستگیری اش میگفت: «در سال ۱۳۵۲ چند وقتی بود که از طرف رژیم شاه به خاطر سخنرانیها و مطالبی که در منبرهایم طرح میکردم ممنوعالمنبر شده بودم. روزی آقایی از من برای سخنرانی در مسجد حجت واقع در خیابان اتابک خیابان خاوران، روبروی پارک فدائیان اسلام (مسکرآباد سابق) دعوت کرد. با خودم گفتم اینجا کسی من را نمیشناسد، دعوت آنها را قبول میکنم. سر وقت در مسجد حجت حضور یافته و بالای منبر رفتم. حدود نیم ساعت صحبت کرده بودم که ناگهان سر و کلّه مأمورین شهربانی پیدا شد، از منبر پایین آمدم. مرا دستگیر کرده و به پاسگاه هاشم آباد بردند» شیخ جعفر از مبارزانی بود که در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ هم حضور داشت. او میگفت: «ساعت ۱۲ شب ۱۵ خرداد همسر سید غلامحسین شیرازی به من زنگ زد که همسرم را دستگیر کردند و مأموران ساواک در هنگام دستگیری به شما فحاشی میکردند. وقتی صدای زنگ خانه به صدا درآمد از دیوار همسایه پریدم و فرار کردم. تیمسار ساواک به همسرم گفت محمدتقی فلسفی، حاج اشرف کاشانی، شمس گیلانی را دستگیر کردیم به شوهرت بگو بیاید و خودش را معرفی کند. چند وقتی که از قم فرار کردم در باغهای کرمانشاه پنهان بودم» پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) حکم سرپرستی کاخ شمس پهلوی را به شیخ جعفر داد: «جناب ثقهالاسلام آقای حاج شیخ جعفر شجونی، جنابعالی مأموریت دارید که اموال خاندان پهلوی و بستگان ایشان را که در شهر کرج و حومه قرار دارد از اموال منقول و غیرمنقول و مستقلات همه را ضبط نموده و محافظت کنید» او در خاطراتش از غارت کاخ شمس میگفت: «وقتی ما را بردند کاخ را تحویل دادند تمام شیشههای بزرگ کاخ، شکسته بود. وارد کاخ که شدیم، کل کاخ پر بود از چمدان و شلوارهای لی و جعبههای خالی طلا که همه از مقوا بود. مردم آنجا میگفتند که خود باغبانها و کارگران ۲ بار این کاخ را غارت کردهاند منتهی من در یک عملیاتی دیدم که مثل اینکه این خاندان همه چیز را بردند.» مرحوم شجونی روحیه انقلابی و ضدیت با فساد و انحراف از اصول را تا پایان عمرش با خود حفظ کرد و در دوره های مختلف پس از انقلاب به بیان نظرات انقلابی خود می پرداخت. شیخ جعفر شجونی مواضع تندی علیه اصلاحطلبان داشت؛ سال ۸۸ وقتی فتنهگران به خیابان ریختند و آشوب به پا کردند، وی در برنامه ای در تلویزیون حضور پیدا کرد و گفت: «اینکه هیچ اصلاح طلبی حاضر نیست در این برنامه بیاید و مناظره کند دلیلش این است که حرفی برای گفتن نداشته و روی صحبت کردن ندارند.» او می گفت: «عدهای بعد از انتخابات تیشه به ریشه خود زدند. در واقع سران فتنه باعث شدهاند که منافقان و افرادی که پاسدارها را قتلعام میکردند وارد میدان شوند و گروههایی مانند سلطنتطلبان، بهاییها ابراز وجود کنند تا جایی که در روز عاشورا، ۸۰ بهایی دستگیر شد.» او در دو انتخابات سال ۸۴ و ۸۸ حامی احمدی نژاد بود و همواره از مواضع ضداستکباری وی تمجید میکرد: «احمدینژاد دنبال نابودی اسرائیل است. احمدینژاد دنبال افکار امام است. این است که خیلیها ایشان را قبول ندارند. کینه هم گرفتهاند. یکی همین اسرائیل غاصب است که کینه دارد و هر روز علیه ایشان دسیسه میکند». شیخ جعفر اما در سال پایانی دولت دهم منتقد احمدی نژاد شد و میگفت: «همه ما هوادار احمدینژاد بودیم و حالا ریزش کردیم. ما تغییر نکردیم ولی عملکرد احمدی نژاد تغییر کرده است». او از بی قانونی های احمدینژاد گلایه می کرد و معتقد بود: «دلیل زاویه پیدا کردن احمدینژاد با مجلس برای این است که رئیسجمهور از اجرای قانون خوشش نمیآید و میخواهد خودش هرچه فرمودند، فرموده باشند. این جنبههای منفیاش خیلی بد است» سخنان او علیه احمدینژاد نشان میداد که شیخ جعفر همچنان یک انقلابی بود و محافظه کاری را دوست نداشت، ولو اینکه به او بگویند از مواضعت عدول کردی و تناقضگو شدی. او درباره احمدینژاد میگفت: «حرفهای حزباللهی ۸۴ احمدینژاد خیلی فرق دارد با حرفهای لیبرالی که سال ۹۲ میزند؛ اینها را که انسان بررسی میکند، نقاط منفی دولت را متوجه میشود» بخشی از شناخت عمومی نسبت به این مرحوم به انتقادات صریح او به هاشمی رفسنجانی بر می گردد؛ او و هاشمی هر دو عضو جامعه روحانیت مبارز بودند و در دوران انقلاب با یکدیگر رفاقت داشتند: «بنده نزدیک به ۶۵ سال است که آقای هاشمی را میشناسم؛ از دوران ۱۵ سالگی هم مباحثهای بودیم و البته دوستی نزدیکی با یکدیگر داشتیم» شیخ جعفر پس از فتنه ۸۸ توصیه های زیادی به هاشمی رفسنجانی و همواره از او میخواست در قبال فتنه و فتنه گران موضعی محکم و قاطع بگیرد: «من حسرت میخورم که چرا آن دوست من حرفهایی میزند که هیچ عاقلی نمیتواند آن را بپذیرد ... مردم از هاشمی توقعی جز تمکین به نظر حضرت آقا ندارند ... هاشمی خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب دشمن میریزد ... به شما که دوست نوجوانی بنده هستید، توصیه میکنم پسرت را تحویل دادگاه بده تا مردم راضی شوند ... » شیخ جعفر جوادی شجونی صبح امروز(یکشنبه ۱۶آبان ۹۵) پس از ۸۴ سال زندگی از دنیا رفت اما شاید آنچه به یادگار گذاشت، شخصیتی از یک مبارز انقلابی بود که همواره انقلابی سخن میگفت و محافظه کاری را برنمیتابید ولو مورد شماتت و سرزنش دیگران قرار گیرد و مخالفانش او را تندرو و افراطی بنامند. شیخ جعفر که رئیس جامعه وعاظ انقلابی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی تنها به مسیر انقلاب، امام(ره) و رهبری اعتقاد داشت و اگر روزی از گروهی یا فردی حمایت کرد و یا با کسی رفاقت داشت و سپس نشانهای از انحراف در او دید، اعلام برائت کرد و از حرف و حدیث دیگران هم نترسید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]