واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: انتخاب: محمد باقر قاليباف تاكنون دوبار بخت خود را براي رياست جمهوري آزموده است. او در هر دو دوره حضورش تقريبا به يك ميزان راي كسب كرد. با وجود اينكه او سالهاي متمادي در يكي از مهمترين دستگاههاي اجرايي كشور حضور داشت و كارنامهاي مشخص از خود برجاي گذاشته است، نتوانسته رايي در خور توجه كسب كند.
او در هر دو دوره ناكام بود و حتما در اين دوره هم نخواهد توانست به رياست جمهوري برسد. اما سئوال اين است كه چرا حد نهايت قاليباف همينجاست و بيش از اين نميتواند رشد كند و به صندلي رياست پاستور برسد؟
اخيرا اتفاقي به ظاهرا «كوچك» در جريان ديدار قاليباف از مجلس و گفتوگو با فراكسيون اميد به وقوع پيوست كه تحليل آن ميتواند پاسخي باشد براي پرسش اين مقاله. قاليباف روز سه شنبه 4 آبان ماه به ميان نمايندگان تهران در مجلس رفت تا براي آنها در مورد وقايع به وجود آمده پيرامون پروندههاي واگذاري املاك نجومي توضيح دهد. در جريان اين ديدار بحث به عملكرد برخي ارگانهاي وابسته به شهرداري كه زير نظر او اداره مي شود، كشيده مي شود. مثلا نمايندگان نسبت به بيلبوردهاي شهري در زمان مذاكرات هستهاي اعتراض كردند و همچنين اعتراض آنها به تيترهاي روزنامه همشهري عليه دولت به قاليباف منتقل مي شود.
همان روز رحيمي يكي از نمايندگان تهران در مصاحبهاي ميگويد: «قالیباف همچنین نسبت به تیتر روزنامه شهرداری اعلام برائت کرد و گفت که تیتر روزنامه همشهری مورد تایید شهرداری نیست و بنابر شاهد یکی از معاونان شهرداری تهران که در جلسه حضور داشت، قالیباف پیش از حضور در جلسه مجمع نمایندگان بهصورت تلفنی به مدیر روزنامه همشهری اعلام کرده که از تیترهای این روزنامه علیه دولت متنفر است.»
اما اين اظهارات با واكنش مديرمسئول روزنامه همشهري روبهرو شد. قربان زاده اظهارا منتسب به قاليباف را تكذيب كرد و گفت كه قاليباف به نمايندگان گفته است اين روزنامه داراي خط مشي «حرفهاي» است و بدون هيچگونه اعمال نظري تصميمات از سوي «مديران و تحريريه» اين روزنامه گرفته مي شود. او به نقل از قاليباف گفت كه او در جلسه گفته ممكن است كه او نيز گلايههايي درباره برخي تيترها» داشته باشد كه با مديرمسئول روزنامه (از جمله در همان روز) اين گلايهها را با آنها در ميان ميگذارد. قربانزاده رسما گفت كه ابراز «تنفر» درست نيست و اين موضوع از طرف قاليباف مطرح نشده است.
اما رحيمي در پاسخ به او اعلام كرد آنچه به عنوان «تنفر از تيترهاي همشهري» و از قول قاليباف نقل شده است با «حفظ حرمت» بود والا تعابير آقاي شهردار بسيار «تندتر» از اين حرف بوده است.
شايد لازم باشد سه سال به عقب برگرديم. جايي كه قاليباف در قامت يك كانديداي انتخابات 92 وارد رقابتها شد. آنچه موجب باخت قاليباف در آن انتخابات را فراهم كرد، به برملا شدن دو موضعگيري متفاوت از سوي قاليباف بر مي گشت كه در مورد يك ماجرا انجام شده بود.
ابتدا نواري از قاليباف منتشر شد كه در ميان دانشجويان در حال سخنراني است و معتقد است كه در سالهاي دهه 80 او به عنوان رئيس پليس خواهان دادن مجوز به دانشجويان براي برگزاري تجمع با عنوان يادواره حمله به كوي دانشگاه بوده اما مسئولان وقت شوراي عالي امنيت ملي (بخوانيد روحاني) با آن مخالفت كرده بودند. قاليباف ميخواست به دانشجويان بگويد كه من بسيار بيشتر از كساني همچون روحاني حامي آزادي دانشجويان هستم. چند روز بعد فايل صوتي از قاليباف منتشر شد كه در محفلي ديگر، مشغول تعريف وقايع سال 78 است. او در اين فايل ميگويد «مجوز ورود نيروي انتظامي به دانشگاه » را او گرفته و در «پشت موتور هزار با چوب» دانشجويان را متفرق كرده است. در ادامه او خودش دامنه اين موضوع را به مناظرات كشيد. همانجا بود كه روحاني پروژه «گازانبر» را برملا كرد: «از قالیباف خیلی تعجب میکنم. درست است باید رقابت کنیم ولی نه اینجوری. آقای قالیباف دلم نمیخواست بگویم. آنجا بحث این بود که شما میگفتید دانشجویان بیایند، ما برنامه گازانبری داریم. ما میگفتیم راه این است که مجوز بدهیم و دستگیر کنیم. من راجع چند کلانتری به شما گزارش دادم. شما چی گفتید؟ نمیخواهم بازگوکنم. گفتید کل آدمهای سالم من این تعداد است.»
هر دو واقعه را با هم مقايسه كنيد. هم اتفاقي كه حالا در مجلس افتاد و هم اتفاق سال 92. قاليباف در هر دو واقعه درطرف ماجرا كه قرار ميگيرد با «تندترين» تعبيرات موضعگيري كرده است. موضعگيريهاي او تا وقتي كه در پشت درهاي بسته و به دور از آفتاب حقيقت «برملا شدن» در رسانهها باشد، براي همان جمع محدود ميتواند قانع كننده باشد. حتي شايد آنها در خفا او را تحسين كرده باشند. آنها كه صحبتهاي او در مورد «پشت موتور هزار» بودن را شنيدن تحسينش كردند. دانشجوياني هم كه قاليباف برايشان تعريف ميكرد براي حفظ آزادي تجمعات آنها به شوراي نگهبان فشار آورده هم او را در دل تحسين ميكردند و حتما برايش كف زدهاند.
امروز هم همين وضع بر همان منوال است. هم آنها كه در مجلس سخنان «تند» و انتقاد او در مورد روزنامه تحت مديريت خود قاليباف را شنيده بودند احساس كردند بايد او را تحسين كنند و هم مسئولان روزنامه همشهري كه ميگفتند قاليباف به نمايندگان گفته: «اين روزنامه مستقل است و من هيچ دخالتي در كار آنها ندارم.»
اما واقعيت اين است كه رياستجمهوري عرصه زندگي علني و شفاف است. شفافيت به پهنه كل جهان. آنكس كه رئيسجمهور يك كشور مي شود اظهاراتش ديگر در دايره بسته يك گروه كوچك باقي نميماند. ديگر اين نيست كه رئيسجمهور بتواند عده محدودي را راضي و خشنود از جلسه به خارج هدايت كند. رداي رياستجمهوري «عيار» بسيار بالايي دارد كه بار مسئوليتي بزرگ را به همراه دارد. آنجا ديگر دايره محدود و بسته چند نفر يا چند صدنفره نيست. همه چيز در پيش چشم مردمان كشور (و حتي جهان) قرار دارد و قاليباف نشان داد كه «مرد اين عرصه نيست». شايد براي همين هم بود كه او در تمام اين 12 سال كه خود را يك گزينه بالقوه براي رياست دولت ميديد، كمتر حرف زد و كمتر موضعگيري كرد.
چرا كه حضرت مولانا به درستي گفته بود:
آدمی مخفیست در زیر زبان / این زبان پردهست بر درگاه جان
چونک بادی پرده را در هم کشید / سر صحن خانه شد بر ما پدید
کاندر آن خانه گهر یا گندمست / گنج زر یا جمله مار و کژدمست
قاليباف رئيسجمهور نميشود چون سياستورزي با موضعگيريهاي شفاف و علني را نياموخته است. او بيشتر مرد «اجرا» و «دستور» است تا مرد سياست.
۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]