واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش اخبار راهبردي ايرنا ، بيش از شش ماه از ناآرامي هاي سوريه كه از شهر مرزي درعا آغاز شد مي گذرد. درعا شهري است كه سابقه ناآرامي هاي قبيله اي را در كارنامه دارد و قاچاق كالا و اسلحه يكي از تجارتهاي رايج در آن است. در اين مدت در برخي ديگر از مناطق سوريه نيز ناآرامي هايي بروز يافته كه به اعتقاد بسياري از ناظران آشنا به مسائل منطقه تحت تاثير مداخله هاي عربستان سعودي و با تشويق آمريكا و رژيم صهيونيستي با شبيه سازي موج بيداري اسلامي و با هدف تضعيف محور مقاومت در منطقه بوده است. جمهوري اسلامي همواره بر متفاوت بودن تحولات سوريه با موج بيداري اسلامي در ساير كشورهاي عربي منطقه خاورميانه و شمال آفريقا تاكيد داشته است اما با طولاني و فرسايشي شدن تنشها در برخي از مناطق سوريه و كارشكني مخالفان با حمايت خارجي در روند اصلاحات دولت بشار اسد، برخي اظهارات مقامات جمهوري اسلامي مورد سوء استفاده رسانه هاي غربي قرار گرفته است. علي اكبر صالحي وزير امور خارجه به تازگي گفت: اگر در سوريه اكثريت مردم مطالبات مشروع دارند وظيفه دولت سوريه است كه به امور مطالبات پاسخ دهد و دولت سوريه نيز چنين كرده است . اين موضع دستاويز برخي رسانه هاي غربي شده است تا به زعم خود مدعي شكست سياست هاي جمهوري اسلامي در قبال تحولات سوريه شوند. در هفته هاي اخير رسانه هاي غربي موجي را آغاز كرده اند تا از يك سو سرنگوني دولت اسد را مساله حتمي جلوه دهند و از سوي ديگر جمهوري اسلامي ايران را بازنده اين امر به تصوير بكشند. اما آيا به راستي چنين هجمه تبليغاتي تا چه اندازه رنگ و بوي واقعيت دارد. پايگاه اينترنتي ريس فور ايران در تحليلي به قلم فلاينت لورت (Flynt Leverett) و هيلاري مان لورت به بررسي اين موضوع پرداخته است. فلاينت لورت مدير پروژه ايران در بنياد آمريكاي جديد و از پژوهشگران ارشد اين موسسه است. او همچنين استاد دانشكده روابط بين الملل در دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا است. هيلاري مان لورت نيز مدير اجرايي موسسه تحليل راهبردي جهاني و انرژي (STRATEGA) و نيز استاديار موسسه امور جهاني جكسون دانشگاه ييل است. **30 سال پيش بيني اشتباه** اين دو پژوهشگر آمريكايي خاطرنشان مي كنند: براي مدت بيش از 30 سال كارشناسان آمريكايي امور ايران و خاورميانه تقريبا هر تحول مهم منطقه اي و داخلي ايران را ضربه اي مهلك به جمهوري اسلامي توصيف كرده اند اما پيش بيني آنان همواره نادرست بوده است. اكنون ناآرامي در سوريه به رواج پيش بيني هاي مرسوم درباره ايران دامن زده است. در روزهاي گذشته كارشناساني همچون ولي نصر ، كريم سجادپور و بلال صائب اين نظر را مطرح كرده اند كه فروپاشي دولت بشار اسد ضربه محكمي به موقعيت منطقه اي و حتي ثبات داخلي جمهوري اسلامي وارد خواهد كرد. مايكل اوهانلون (كه از اقدام دولت بوش در اشغال عراق تقدير كرده بود) و اليوت آبرامز حتي گزينه هاي نظامي احتمالي براي مداخله آمريكا و متحدانش در سوريه به منظور تسريع چنان نتايجي را مطرح كرده اند. اين مطلب همچنين منجر به سوء برداشت كلي رسانه هاي غربي از سخنان روز چهارشنبه (حضرت) آيت الله سيد علي خامنه اي رهبر (معظم) ايران به مناسبت عيد فطر شد. رسانه هاي غربي به نادرستي اين سخنان را بازتاب دهنده نگراني مقامات ايران از قيام هاي منطقه توصيف كردند. **سقوط اسد و پيامدهايش؛ تحليلي بر پايه توهم** در ادامه مقاله سايت ريس فور ايران آمده است:با توجه به سابقه پيش بيني هاي نادرست اين قبيل كارشناسان و مخاطرات اين مساله براي آمريكا و مردم منطقه لازم است كه توصيه هاي كنوني اين افراد در مورد سياست هاي منطقه اي آمريكا با دقت بررسي شود. در اين زمينه دو نكته بسيار مهم است: اول اينكه به هيچ وجه روشن نيست كه دولت اسد در سوريه واقعا در حال فروپاشي است. مشخص است كه بخشي از مردم سوريه رنجش ها و خواسته هايي دارند اما به هيچ وجه مشخص نيست كه اين بخش از مردم سوريه اكثريت داشته باشند. بشار اسد همچنان از حمايت بخشهاي كليدي جامعه سوريه برخوردار است. بعلاوه هيچ شخص يا گروهي سناريوي قابل قبولي براي تصاحب قدرت از سوي مخالفان در سوريه تعريف نكرده است. ما در گذشته نيز شاهد چنين موقعيت هايي بوده ايم. در سال 2005 در پي ترور رفيق حريري نخست وزير پيشين لبنان بسياري از صاحبنظران غربي با اطمينان گفتند كه كار بشار اسد تمام شده است. اما اسد نه تنها دوام آورد بلكه قدرت او در داخل سوريه نيز افزايش يافت و او همچنين توانست نقش مهم سوريه را در عرصه سياست و ديپلماسي خاورميانه بار ديگر اعمال كند. با توجه به اين سابقه ، اين تصورات كه اسد نمي تواند دوام بياورد تصورات زودهنگام و ناپخته اي است. در واقع تحليل متوهمانه يكي از مشخصه هاي رويكرد تحليلگران غربي در قبال تحولات خاورميانه بوده است. دوم اينكه هرچند بسياري از سياست گذاران و نخبگان سياست خارجي ايران مايل به باقي ماندن اسد در قدرت هستند اما اشتباه است كه تصور كنيم در صورت از ميان رفتن دولت اسد ايران يك بازنده محض است و هيچ راهكار و گزينه اي ندارد. دولت (احتمالي) پسااسد در سوريه حتي اگر حداقل ميزاني از نمايندگي مردم اين كشور را داشته باشد ، سياست خارجي مستقلي را دنبال خواهد كرد. چنين دولتي مشتاق و شيفته همكاري راهبردي با آمريكا نخواهد بود و حتي ممكن است نسبت به دولت اسد تمايل كمتري به حفظ ثبات در مرز جنوبي سوريه با اسراييل (فلسطين اشغالي) داشته باشد. تهران با چنين دولتي مي تواند كار كند. بعلاوه ، دولت پسااسد در سوريه كه حداقلي از نمايندگي مردم را داشته باشد احتمالا نقش قابل ملاحظه اي از سوي اخوان المسلمين سوريه را ايجاب خواهد كرد ؛ گروهي كه تعامل زيادي با حاميان اسلامي سياست مشاركتي در تركيه و كشورهاي ديگري در جهان اسلام داشته است. اخوان المسلمين سوريه با سياست هاي داخلي دولت اسد مشكل دارد و نه سياست خارجي آن بخصوص در ارتباط با اسراييل و آمريكا. همانطور كه اخوان المسلمين در مصر پس از حسني مبارك علاقه خود را به روابط نزديكتر مصر با ايران ابراز داشته است، محتمل است كه اخوان المسلمين سوريه در فضاي پس از اسد رويكرد مشابهي در پيش بگيرد. **سناريوهاي كمرنگ مغاير با منافع ايران** اين دو پژوهشگر آمريكايي در ادامه مقاله سايت ريس فور ايران خاطرنشان مي كنند: دو سناريوي احتمالي براي سوريه پس از اسد وجود دارد كه با منافع ايران انطباق ندارد: يكي روي كار آمدن رژيمي سلفي مانند طالبان با حمايت عربستان سعودي است كه البته چنين رژيمي به هيچ روي بازتاب دهنده خواست جامعه سوريه حتي سني هاي اين كشور نيست و به همين دليل نيز عملي شدن چنين سناريويي بسيار بعيد است مگر اينكه حمايت خارجي قابل ملاحظه اي از بخشي از مخالفان اسد شامل افراطيون سلفي وجود داشته باشد. سناريوي ديگري در سوريه كه با منافع ايران مغايرت دارد به قدرت رسيدن تبعيديان تحت حمايت آمريكا به عنوان دولت جديد در سوريه است. اين سناريو نيز به طرز فاحشي با جامعه سوريه مغاير است. اين امر تقريبا بطور حتم مستلزم اشغال سوريه توسط آمريكا خواهد بود اما حتي مخالفان دولت اسد گفته اند كه خواستار اين مساله نيستند. بعلاوه ، تجربه آمريكا در عراق ترديدهايي در اين زمينه ايجاد مي كند كه حتي اشغال سوريه توسط نيروهاي آمريكايي بتواند در نهايت منجر به روي كار آمدن يك رژيم دست نشانده در اين كشور در شرايط امروز خاورميانه شود. هيچيك از چهره هاي تبعيدي عراق مورد حمايت آمريكا همچون احمد چلبي و اياد علاوي نتوانسته اند قدرتي را كه در ابتدا پل برمر حاكم آمريكايي عراق و ارتش آمريكا به آنان تفويض كرده بود از طريق پيروزي در انتخابات حفظ كنند. در اين حال به هيچ روي نمي توان تصور كرد كه آمريكا و متحدان اروپايي و منطقه اي آن كار راحت تري براي رسيدن به اين هدف در سوريه داشته باشند. نويسندگان مقاله تحليلي سايت ريس فور ايران كه در سايت شوراي آمريكاييان و ايرانيان نيز بازتاب يافته است، در ادامه تاكيد مي كنند: همچنين بايد اين تصور ساده انگارانه بسياري از كارشناسان آمريكايي مسائل ايران را كه با از بين رفتن دولت اسد قدرت و نفوذ منطقه اي تهران بشدت ضربه مي خورد، مورد پرسش و ترديد قرار داد. بخشي از اين تصور بر اين ارزيابي غيرواقعي استوار است كه ايران براي كمك به حزب الله در لبنان به شدت به سوريه وابسته است. افرادي كه چنين تصوراتي را ايجاد مي كنند آيا هرگز توجه نكرده اند كه يكي از تصميمات اصلي مصر در دوران پس از مبارك گشودن كانال سوئز به روي شناورهاي نظامي ايران بود؟ بعلاوه ، آيا توجه نمي كنند كه حزب الله امروز بطور موثري تمام نقاط ترانزيت اصلي هوايي و دريايي به درون لبنان را تحت كنترل خود دارد؟ اين گفته به بخشي از دانش و گفتمان مرسوم در غرب تبديل شده است كه جمهوري اسلامي تا زماني كه تحولات به سوريه رسيد طرفدار قيامهاي عربي بود. (حضرت) آيت الله خامنه اي و ساير مقامات ايران در توضيح اين مساله كه چرا از ديدگاه آنان مساله سوريه با كشورهاي مصر ، تونس، بحرين، يمن و حتي ليبي متفاوت است كاملا صريح سخن گفته اند و اذعان به اين مساله به معناي آن نيست كه مقامات ايران ديگر اعتقاد ندارند كه تحولات كشورهاي عربي در مجموع موهبتي براي جمهوري اسلامي ايران است. آيت الله خامنه اي (رهبر معظم انقلاب) روز چهارشنبه هفته گذشته رويدادهاي مصر، تونس، يمن ، ليبي، بحرين و برخي كشورهاي ديگر را براي كشورهاي اسلامي تعيين كننده و سرنوشت ساز توصيف كرد. (آيت الله) خامنه اي هشدار داد كه نبايد به قدرت هاي استعمارگر و سلطه گر و صهيونيسم اجازه داد كه از اين شرايط به نفع خود بهره برداري كنند . ** آيا كاخ سفيد از گرداب توهم خارج مي شود؟** در پايان اين مقاله تحليلي آمده است: در شرايطي كه يك مصر مستقل بسوي ايجاد روابط نزديكتر با ايران پيش مي رود، عراق پس از صدام بطور فزاينده اي به همكاري راهبردي با ايران متعهد مي شود، و عربستان سعودي روز به روز بطور آشكارتر در مسير سركوب انقلاب گام مي گذارد، چشم انداز منطقه از ديدگاه ايران چندان ناخوشايند نيست. به احتمال فراوان بشار اسد در دمشق زمام امور را در دست خواهد داشت اما حتي اگر قرار باشد اسد از قدرت كنار برود، ايران قادر خواهد بود با نوع دولتي كه به احتمال زياد جانشين دولت اسد خواهد شد، تعامل داشته باشد. آمريكا بايد توهمات رويايي مهار ايران يا نابودي جمهوري اسلامي را كنار بگذارد. لازم است كه واشنگتن در عوض دنبال كردن چنين خيال پردازي هايي، اهميت جمهوري اسلامي را در توازن منطقه اي به رسميت بشناسد و با ايران از در تفاهم وارد شود. ايرانم**1078**1543
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 240]