واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
همسر پورحیدری: به کسی نگفتیم بیماری منصور چیست
روز نو : مشهور شدن آسان است، بهویژه این روزها و به لطف شبکههای اجتماعی به راحتی هر چه تمامتر میتوان به شهرت رسید و اسم خود را بر سر زبانها انداخت اما محبوب شدن سخت است. محبوب شدن فاکتورهای فراوانی میطلبد که اولین آن داشتن قلب پاک است. بهطور حتم باید شخصیت کاریزماتیک خاصی داشته باشی تا به این درجه از محبوبیت برسی. منصور پورحیدری یکی از همینهایی است که در دل هواداران جا باز کرده است، حتی هواداران رقیب. منصورخان را همه علاقهمندان به فوتبال دوست دارند و حتی رقبایش در زمان بازی نیز رفاقت زیادی با او داشتند. ابراهیم آشتیانی یکی از این رقبا بود؛ بهترین دفاع راست تاریخ فوتبال آسیا که در تیمملی با منصورخان رقیب و رفیق بود. آشتیانی درباره پورحیدری میگوید: «نمیتوان به وی احترام نگذاشت. چه زمانی که درون زمین بود و چه بعدتر که بهعنوان مربی مشغول به فعالیت شد. همیشه دوستداشتنی بود و در کمال احترام در اردوها رقیب هم بودیم.» * جدایی از استقلالیکسال و اندی پیش خبری فوتبالدوستان را نگران کرد: «منصور پورحیدری در بیمارستان بستری شد.» استقلال و مظلومی روزهای خوبی را سپری میکردند اما منصورخان دیگر در تمرینات استقلال و بازیها در کنار تیم حضور نداشت و تیم استقلال هم به تدریج دچار افت شد. خیلی از کارشناسان دلیل افت را نبود پورحیدری باتجربه در کنار تیم میدانستند، روزها گذشت و گذشت، پورحیدری که بهدلیل فشار خون بالا در بیمارستان بستری شده بود، مرخص شد و به خانه بازگشت. هر چند که استقلال جام را از دست داد و شکست سنگینی در دربی متحمل شد اما بازگشت اسطوره استقلال به خانه، هواداران را خوشحال کرده بود. ابتدای فصل جدید هم او در کنار تیم حضور داشت اما مانند سالهای قبل سرحال به نظر نمیرسید و کاهش وزنش حسابی مشهود بود. * ملاقات با اسطورهکمکم خبرهای نگرانکنندهای از پورحیدری منتشر شد، میگفتند حالش خوب نیست و پزشکان وی را ممنوعالملاقات کردهاند. همین حرفهای درگوشی باعث شد تا عصر یک روز پاییزی به بیمارستان ایرانمهر برویم؛ بیمارستان خیلی شلوغ نیست. جمعیت فراوانی در اتاق انتظار نیست و مسئول پذیرش، وقتی چهره بیژن خراسانی، مجری تلویزیون را میبیند، اتاق پورحیدری را نشانمان میدهد. وارد اتاق که میشویم فریده شجاعی (همسر پورحیدری) با خوشرویی همیشگی به استقبالمان میآید. عسل پورحیدری کنار تخت پدر نشسته و علی هم نزدیک او ایستاده است. منصورخان روی تخت خوابیده، مشخص است که تحتتأثیر قرص به خواب رفته و به هوش نیست. با خوشحالی به خانم شجاعی نگاهی کرده و میگویم: «حال آقای پورحیدری چطور است؟ امروز خبر بدی شنیدیم...» لبخند همیشگی روی لبش است و میگوید: «اتفاقا خیلی بهتر از قبل است، صبحانه و ناهار خورده و کمی هم به هوش بود و صحبت کردیم. هر چند شنیدم که متاسفانه امروز شایعه کردند حال منصور بد شده اما خدا را شکر خوب است.» * فوتبال در همهجابازی نساجی و خونه به خونه از تلویزیون اتاق پخش میشود، دقایق پایانی و گل برتری خونه به خونه. همسر پورحیدری پشتش به تلویزیون است و از عسل میپرسد کدام تیم گل زد؟ خونه به خونه! بیژن خراسانی نگاهی به شجاعی کرده و میگوید حتی اینجا؟! شجاعی گفت: «بالاخره به ورزش اعتیاد پیدا کردهایم! مگر میشود با منصور زندگی کنی و همه توجهات به فوتبال نباشد؟ تلویزیون خانه هم همیشه روی شبکه ورزش است و درحال تماشای ورزش هستیم، چه فوتبال باشد و چه ورزش دیگری!» از عسل پورحیدری میپرسم چه خبر از آمریکا؟ با چهره خاصی میگوید: «خبر خاصی نیست. در کالج مشغول تحصیل هستم و عضو تیم بسکتبال کالج. درس و تحصیل کنار هم. امروز صبح به تهران رسیدم، شنیدم حال پدر خیلی خوب نیست و هرچه مادر گفت که بمانم و به درسم برسم، طاقت نیاوردم. خواستم خودم از حالش باخبر باشم.» * بیماری پورحیدری چیست؟پرستار وارد اتاق شد و ماسک اکسیژن را روی صورت منصورخان گذاشت. چند دقیقهای با ماسک تنفس میکند اما به نظر اذیت میشود. کمی چشمانش را بازکرده و نگاهی به اطراف میکند، به سختی ماسک را از روی صورتش کنار میزند، گفتم منصورخان چه خبر؟ اوضاع بهتر است؟ انگار حرفهای زیادی برای گفتن دارد ولی فقط گفت: «خوبم، خدا را شکر، کمکم بهتر میشوم». اینها را گفت و دوباره خوابید. از شجاعی میپرسم که بیماری منصورخان چیست؟ حرفش کمی مرا ناراحت و شوکه میکند: «عفونت ریه!» اما من شنیدم مشکل قند دارد. آهی کشیده و میگوید: «نزدیک به یکسال و نیم پیش که منصور حالش بد شد، فکر کردیم مشکل از قندش است. قند منصور بالا پایین رفته و ثابت نمیشد، به دکتر مراجعه کرده و کمی بعد متوجه شدیم مشکل اصلی از ریه او است. مدتی بیماری سخت در بدنش رشد کرده و البته ما خیلی زود متوجه شدیم اما به منصور نگفتیم. نمیخواستیم روحیهاش ضعیف شود و به همین دلیل سعی کردیم به همه بگوییم مشکل اصلی قند است تا خودش هم متوجه نشود.» وی در ادامه گفت: «درمان وی خوب پیش رفت و دکترها بسیار امیدوار شدند و خودتان هم شاهد بودید که پس از مدتی کارش را از اول شروع کرد. همه چیز خوب پیش رفت تا چند روز پیش که دوباره حالش بد شد و دکترها گفتند باید تحت نظر باشد. عفونت کمی بدنش را گرفته بود که خدا را شکر به لطف پزشکان حالش بهتر شده است.» یک هوادار خانم به اتاق وارد شد، آمده بود سراغی از اسطوره تیمش بگیرد و چند دقیقهای کنار شجاعی نشست و باهم صحبت کردند. * شجاعی: برای اسطوره دعا کنیدساعت نزدیک ٥ عصر است و وقت ملاقات به پایان رسیده، قبل از خداحافظی سوالی از شجاعی میپرسم که مدتی است ذهنم را درگیر کرده: «جریان ملاقات هدایتی و هزینه درمان چه بود؟» خندید و گفت: «روزی که هدایتی به ملاقات منصور آمد، ٥ آمپول از آلمان برای وی آورده بودند به قیمت ٥ میلیون تومان. آقای هدایتی که متوجه این قضیه شد، هزینه آنرا پرداخت کرد و از من خواست که این قضیه مسکوت بماند اما نمیتوانستم از لطفی که کرده بود به سادگی بگذرم. به همین دلیل هم آنرا اعلام کردم، وی اصلا دنبال خودنمایی نبوده. در ضمن از سیدجلال حسینی هم بسیار تشکر میکنم که با حرفهای خوبش به ما امید داده و انرژی خوبی منتقل کرد.» شجاعی هنگام خداحافظی میگوید: «از همه مردم عزیز تقاضا دارم برای منصور دعا کنند، امیدوارم با دعای مردم خوب کشورم منصور بهتر شده و از بیماستان مرخص شود.»
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]