واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: ماهنامه خط خطی - حسن غلامعلی فرد:
(دولت فعلی)
کوکب خانم زن پاکیزه ای بود بدبخت. هر روز صبح به طویله می رفت و سعی می کرد گاوها را بدوشد اما گاوها چشمان شان خمار می شد و شیرشان نمی آمد. در دولت قبل آنقدر شیر گاوها را دوشیده بودند که گاوهای بدبخت پوست و استخوان شده بودند و کوکب خانم حتی نمی توانست شیرشان را بخورد چه برسد به گوشت شان. کوکب خانم توی سفره اش کوفت هم نداشت و دولت قبل هر چه توی سفره بود را به لولو داده و لولو هم نامردی نکرده و کلا برده بود. کوکب خانم هر روز صبح به کلیدسازی می رفت تا شاید کلید مشکلاتش را پیدا کند.
کوکب خانم وقتی به خانه می آمد لکه های نفتی را که دولت قبل روی سفره انداخته بود پاک می کرد و به انتظار مهمان می نشست. یک روز اسحاق جهانگیری به خانه کوکب خانم آمد. چند خورجین وعده از روی قاطرش برداشت و به کوکب خانم اهدا کرد و گفت: «ما با مفاسد اقتصادی برخورد می کنیم. ما کلید مشکلات را داریم. ما برجام را فرجام رساندیم و تورم را کاهش دادیم. اما هرچه می کشیم از دست دولت قبل می کشیم. اگر راه ها ناامن است تقصیر دولت قبل است. اگر خرطوم فیل دراز است تقصیر دولت قبل است. دولت قبل آنقدر بد عمل کرده که کاری از ما ساخته نیست.»
کوکب خانم خورجین های پر از وعده را از اسحاق گرفت و چند تا از وعده ها را شکست تا بلکه باهاش نیمرویی چیزی طبخ کند اما از وعده ها نیمرو هم درنیامد.
کوکب خانم زن پاکیزه ای بود اما مانند مسوولانی که فیش های حقوقی میلیاردی دریافت می کنند پاکیزه نبود. البته این جریان فیش های حقوقی هم تقصیر دولت قبل بود و دانش آموزان عزیز دقت داشته باشند که ما خیلی کارمان درست است. ما حتی با برگزاری کنسرت های موسیقی در خانه کوکب خانم هم موافق هستیم اما چون کوکب خانم زن پاکیزه و وسواسی ای است ترجیح می دهیم در خانه اش کنسرت نگذاریم تا خدایی نکرده کثیف کاری نشود.
(دولت قبل)
کوکب خانم زن پاکیزه ای نبود، برای همین محمود به خانه کوکب خانم رفت و با او حرف زد اما کوکب خانم که با مسوولان دوران سازندگی دستش توی یک کاسه بود حرف های محمود را گوش نکرد. پس محمود کوکب خانم را به جایی فرستاد که عرب نی می انداخت. محمود در خانه کوکب خانم ساکن شد. محمود آدم پاکدستی است. هر روز صبح زود نه تنها گاوها را می دوشد بلکه هر چیزی و هر کسی که دم دستش باشد را می دوشد.
سفره محمود سفره ساده ای است چون محمود کلا آدم زیستی است. در سفره محمود فقط شیر تازه و کره تازه و خامه تازه و پنیر تازه خاویار تازه و مرباهای تازه و نان های تازه و نیمروهای خوشمزه و سرشیرهای تازه و دکل های تازه و چند چیز ساده تازه دیگر هست. محمود با دوستانش دوست است و با دشمنان و منتقدانش خیلی دوست تر!
یک روز چند تا از دوستان محمود به خانه محمود آمدند. بقایی که انسان پاکدستی است پای سفره نشست و ِ بخور. مرتضوی و خاوری و مشایی و زنجانی و محصولی و کردان و دانشجو و جوانفکر و رسایی و بذرپاش و چند نفر دیگر هم به خانه محمود آمدند و هر کدام شروع کردند دِ بخور. خاوری گفت: «به به، چه ارزهای خوشمزه ای داری. هر چه می خورم سیر نمی شم» یکی دیگر هم یک دکل از وسط سفره برداشت و با کره تازه مقداری چربش نمود و سپس آن را فرو کرد در حلقومش و گفت: «چه دکل های هلو برو تو گلویی. به به.»
محمود و دوستانش هر روز در خانه ای که قبلا برای عنصری خود فروخته و وابسته به خانواده آقای هاشمی به نام کوکب خانم زندگی می کنند. از وقتی محمود مسوولیت خانه کوکب خانم معلوم الحال را به عهده گرفته تمام مردم دنیا خوشحالند و نمی دانند قِرهای درون کمرشان را کجا بریزند از خوشحالی. محمود همیشه برای دوشیدن گاوها و غیره آماده است.
۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]