واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: تحمل حضور یک آدم قلدر در محل کار خیلی سخت است. چنین آدمی معمولا شما را مجبور میکند قسمتی از کارهایی را که وظیفه اوست، بدون هیچ اجر و مزدی انجام بدهید. خب، شما چگونه با چنین موضوعی کنار میآیید؟ همسایههای شما مدام در حال سر و صدا کردن هستند و تا نیمههای شب بیدار میمانند و کلی اعصابتان را خرد میکنند. چهطور با آنها برخورد میکنید؟ پدرتان از تصمیمی که شما برای آینده شغلیتان گرفتهاید، ناراحت است و مدام شما را به باد انتقاد میگیرد و درباره کارهایی که باید انجام میدادهاید و ندادهاید، حرف میزند. چهطور میتوانید با او حرف بزنید که متقاعدش کنید؟ شرایط سخت یک قسمت از زندگی هر بنیبشری است. همه، این شرایط را کوتاهمدت یا بلندمدت تجربه کردهاند. حقیقت این است که کارفرما و کارمند هیچوقت نمیتوانند به دیدگاه هم نزدیک بشوند. همیشه دعوا درباره پول وجود دارد. نامزدها و زن و شوهرها نمیتوانند اختلافاتشان را برای همیشه کنار بگذارند. اگر شما این شرایط –منظورمان ناهماهنگیها است- را فراموش کنید و هر بار که با آنها مواجه بشوید طوری به آنها نگاه کنید که انگار خیلی غیرعادی و فضایی هستند، مطمئن باشید وضعیت از چیزی که هست بدتر میشود! صحبت کردن نتیجهاش این خواهد شد که کارمندها بیکار میشوند، نامزدها و زن و شوهرها از همدیگر جدا میشوند، دوستها از همدیگر دور میشوند و آخرش چه میشود؟ بیتعارف، همهمان بدبختتر میشویم! منتظر شدن و صبر کردن و اظهار نگرانی و دلواپسی رایجترین راهحلها در میان آدمهای گوناگون است؛ در حالی که اگر به مشکلات فرصت عمیقتر شدن بدهید، نگرانیهای شما در طول زندگیتان گستردهتر میشود. اگر با آدمهای اطرافتان به خاطر مشکلاتی که با آنها دارید، درگیر بشوید و مشتی حواله صورتشان بکنید یا صورتتان را از سمت آنها هنگام سلام دادن برگردانید، نتیجهاش فقط بدنامی است. نتیجه ترساندن آدمها از خودتان، از دست رفتن روابط صمیمانه و صادقانه است. از دست دادن کار، حمایت خانواده و محبت دوستان، تنها استرسهای شما را زیادتر میکند و در آخر شما تبدیل به یک آدم فقیر و تنها میشوید. مشکل اصلی را که احتیاج دارید برطرف کنید و راهی را که برای رفع آن در ذهن دارید روی کاغذ بیاورید؛ پس چهکار کنیم؟ وقتی شما مقاومت میکنید و مشکلاتتان را خودتان حل میکنید، احساس بسیار خوبی پیدا میکنید؛ چون معنایش این است که شما در موقعیتی هستید که میتوانید زندگیتان را کنترل کنید، در حالی که بیشتر مواقع با اینکه مشکلتان حل شده، این حس را ندارید چون مستقلانه عمل نکردهاید و مشکلتان را دیگران حل کردهاند. اما چگونه میتوان از یک شرایط بد به شرایط خوب در مواجهه با کسی رسید؟ با برنامهریزی و پیدا کردن یک برنامه مناسب میتوانید از دست بسیاری از رفتارها که شما را آزار میدهند و آدمهایی که احساس میکنید، رابطه خوبی با شما ندارند، راحت شوید. این 7 راه را برای آمادهسازی خودتان برای مواجهه با آدمهای سخت دنبال کنید: 1 برای رویارویی مستقیم و بیواسطه با خودتان و دیگران تصمیم بگیرید. 2 مشکل اصلی را که احتیاج دارید برطرف کنید و راهی را که برای رفع آن در ذهن دارید روی کاغذ بیاورید؛ به طور مثال بنویسید: • علی از پرداخت حق سود من با وجود توافقی که با هم داشتیم سر باز میزند. • مجید با رفتار پرخاشگرانهای که دارد برای من استرس ایجاد کرده و حتی شرکت را هم زیر سوال برده! • دوستم به دیگران میگوید کار من خیلی در سطح پایین است و من آدم روراستی با او نیستم. در مرحله بعد، وقتی که مشکلات را با مشخصات کامل روی کاغذ آوردید، خواستههایتان را بنویسید؛ مثلا برای مشکلات بالا میتوانید خواستههای پایین را بنویسید: صحبت کردن • علی حقوقام را به تمامی پرداخت کند. • مجید جر و بحث و درگیری را با دیگران کنار بگذارد یا شرکت را ترک کند. • روراست به دوستم بگویم که منظورش از این حرفها که پشت سر من میزند، چیست؟ در خیلی از موارد، با این شیوه میتوانید مشکلاتی را که با دیگران دارید، شناسایی کنید؛ مشکل واقعی با همسایه، دوست، رییس و ... 3 مواردی را که از هدفتان پشتیبانی میکند، بنویسید؛ مثلا در مثالی که در بالا آمد، خواندید: «علی سود کار من را نمیپردازد» خیلی وقتها میدانیم حق با ما است اما چون دلایل قوی برای خودمان نداریم دنبال کارمان را نمیگیریم؛ مثلا بیخیال حق و حقوقمان میشویم، در حالی که هر از چند گاهی با یادآوری این موضوع دچار ناراحتی میشویم. به طور مثال، کسی که از علی پول میخواهد، میتواند به عنوان موارد پشتیبان هدفاش بنویسد: • ما بر سر مقدار این پول توافق کرده بودیم. • از علی برگه امضا شدهای مبنی بر توافقمان داریم. • دوستی از مساله کار جداست و علی هم از شراکت با من سود برده و باید حق من را هم بپردازد. 4 مخالفتهای احتمالی، واکنشهای قابل پیشبینی، اعتراضهای دیگران را هم به حساب بیاورید. چرا؟ چون شما نمیخواهید بیگدار به آب بزنید. باید همه جوانب کار را بسنجید و مثل مرحله قبل برای این لیست هم راهحلهای پیشنهادیتان را بنویسید. 5 یادداشتهایتان را مرتب کنید و یک آرشیو مفید تهیه کنید. چگونه؟ روی مشکلات خیالی خط بزنید. روی راهحلهای غیرعاقلانه و غیرمنطقی خط بزنید و لیست را تا جایی که میشود فشرده و مختصر کنید. 6 با فردی که مشکل دارید، یک قرار ملاقات مناسب بگذارید. این قرار ملاقات خیلی مهم است. باید این نکتهها را در نظر داشته باشید: • زمان ملاقات هم برای شما و هم برای طرف مقابل زمان مناسبی باشد. • خسته نباشید (هم شما، هم او). • عصبی نباشید. • در یکی از متعادلترین روزهای زندگی خود باشید. وقتی شما به جای فرار و پشت گوش انداختن مشکل با آن روبهرو میشوید، اطرافیانتان با احترام بیشتری با شما رفتار میکنند. 7 حالا گفتگوی دشوارتان را با این آدم سخت شروع کنید؛ با در نظر گرفتن این موارد به صورت دقیق و اجرای آنها به صورت مو به مو: • مدام نگاهتان را به اطراف نیندازید و مستقیم در چشم فرد مقابل نگاه کنید. • مشکلی را که یادداشت کردهاید و میخواهید حل شود، خیلی آرام و شمرده توضیح دهید (طبق پله 2) • راهحل اولی را که نوشتهاید به او یادآور شوید (طبق پله 3) • با دقت به حرفهای طرف مقابل گوش کنید و به هیچ عنوان وسط حرف او نپرید. • موقعیت خودتان را بسنجید. آیا او موافق شما است؟ مخالف شماست؟ حرفهایش منطقی است؟ غیرمعقول است؟ به بیراهه زده یا او هم میخواهد مشکل را حل کند؟ • در فکرتان راهحلهایی که برای این مرحله و در آرامش نوشته بودید، مرور کنید (طبق پله 4) • راهحل احتمالیتان که میتواند همان راهحل اول باشد یا راهحلهای بعدی که قبلا به آنها فکر کردهاید را بیشتر توضیح بدهید و در ضمن به طرف مقابل هم گوش کنید. • تسلیم نشوید. راهحل سوم، چهارم، پنجم را هم امتحان کنید و اگر فکر میکنید احتیاج به زمان دارید او را دعوت به یک لیوان چای یا خوردن یک میوه کنید یا حتی به بهانه آب خوردن از فضای گفتگو خارج شوید تا سرتان هوایی بخورد. در صورت ناموفق بودن این قرار، قرار دیگری بگذارید. به همین سادگی خیلی از مشکلات ما قابل حل هستند و این کاری است که شاید در طول این سالها خیلی از شما انجام دادهاید، حتی با راهحلهای سادهتر و به قول معروف «رگ خواب قضیه را به دست آوردن». اگر خودتان آدم مشکلگشایی هستید که خوش به حالتان، این تجربه را با دیگران هم قسمت کنید؛ وگر نه اگر از جمله آدمهایی هستید که همیشه کاسه چه کنم چه کنم به دست دارید، بهتر است از همین راههای ساده شروع کنید. مطمئن باشید به محض حل کوچکترین مشکلاتتان وضعیت روحیتان هم بهتر شود. وقتی شما به جای فرار و پشت گوش انداختن مشکل با آن روبهرو میشوید، اطرافیانتان با احترام بیشتری با شما رفتار میکنند. چرا؟ چون شما صادق هستید؛ فرد منفعلی نیستید و قابل تقدیرید، چون مشکلاتتان را حل میکنید. کارفرمای شما، همکار شما، دوستان شما پیرو راه شما میشوند. خودشان را به شما نزدیکتر میکنند و افراد بدخواهتان از شما دوری میکنند و یا سعی میکنند آنها هم جزو گروه دوستان شما شوند چون به نفع خودشان است. با وجود همه بدیها و سختیها به آینده خوشبین باشید چون موفقیت در انتظار آدمهای موفق است و شکست در انتظار افراد منفعل و در انتظار شکست! سلامت
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 863]