واضح آرشیو وب فارسی:مهر: یادداشت مهمان؛
عاشورا را نباید به داستان فروکاست/ جامعه عاشورایی چگونه است؟
شناسهٔ خبر: 3792942 - پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵
فرهنگ > کتاب
.jwplayer{ display: inline-block; } یک نویسنده در تبیین جامعه عاشورایی میگوید: سپاه امام حسین(ع) مثال جامعه عاشورایی است که حق را بر هر چیزی مرجح میدانست و سپاه عمر سعد مثال جامعه عافیت طلب. خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: امیررضا مافی داستاننویس جوان کشور است که بیشتر در حوزه ادبیات داستانی اشتغال داشته است. اما چندی است که در زمینه تحقیق و پژوهش به مسائل مختلف از جمله حادثه عاشورا پرداخته و کتاب جدیدی به نام «مناظر عاشورا» را در دست نگارش دارد. این نویسنده، «مناظر عاشورا» را بهعنوان یک کتابچه معرفی میکند و معتقد است این اثر تلاش دارد به یک جامعه عاشورایی و ویژگیهای آن بپردازد؛ جامعه عاشورایی که در طول تاریخ باید حی و حاضر باشد تا روز به روز به اعتلای بیشتر جامعه بیانجامد. مافی خلاصهای از نظریات و اندیشههای جاری در کتابچه «مناظر عاشورا» را در قالب یادداشتی با عنوان «نگاهی به ویژگیهای جامعه عاشورایی در مناظر عاشورا» در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده که در ادامه آن را میخوانیم: هر سال، دهه محرم که فرا میرسد، در تمام سطوح جامعه، تحرک و جنب و جوش پدید میآید. حال و هوای شهر تغییر میکند و این، هم شکل سنتی و آئینی دارد و هم عمق ایمانی. اما چگونه گرامیداشت هر ساله ایام محرم، میتواند معرفت افزا باشد؟ وزن سنتی و آئینی آن بیشتر است یا عمق ایمانی؟ و برای ژرفتر شدن ایمان، آیا مراعات سنت و آئین، کافی است؟ آیا میتوان صرفِ عزاداری کردن و در دستهها و هیئات شرکت کردن، شناخت و معرفت را افزود؟ (اگر از عنایات صاحبان حقیقی مجالس و بهره معنوی از فضای عزاداری بگذریم) ما چه طور میتوانیم علاوهبر حفظ آئین عزاداری و سنتهای ارزشمندمان و هدایت کژیهای گهگاه آن به سوی بهتر شدن، تعمیق معرفت را موجب شویم و هر روز به سوی جامعه عاشورایی نزدیکتر شویم؟ عاشورا را همواره باید نگریست. در واقع معرفت عاشوراست که میتواند تحرکِ جامعه را باعث شود. باید به عاشورا به نحو نویی پرداخت و هر سال این نگرش را وسیع نمود. اگر پویایی حفظ شود؛ ما همواره به پیش میرویم و از وضعیت متصلبِ حاکم و جمود قرائتها رهایی مییابیم؛ آنگاه است که عاشورا علاوه بر تاثیر عرضی، به تحرک همه جانبه جامعه نیز میانجامد. «عاشورا را باید همواره نگریست»؛ اگر چنین اتفاقی نیفتد قطعا عاشورا برای ما تبدیل به یک «مفهوم تاریخی» میشود و باید آن را تنها در دل تاریخ نگاه کنیم، به ابعاد آن حادثه عظیم اکتفا نماییم، در عزای واقعه محدود شویم و نسبت آن را با حال حاضر، فراموش کنیم. در حالی که اگر معتقد باشیم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» به تمام تاریخ باید دید عاشورایی داشت و جوامع باید «عاشورایی» شوند، پس برای همین منظور، عاشورا را نه به مثابه یک مفهوم تاریخی که به عنوان یک «فهم تاریخی» باید همواره در اختیار داشته باشیم. اما آیا فهم تاریخی، امر سادهای است که بیهیچ مرارتی به دست بیاید؟ آیا فهم تاریخی در اختیار همگان است؟ اگر چنین بود که دیگر خیلی از نقصانهای امروز وجود نداشت. فهم تاریخی یعنی جریان و سریان یافتن بیپایان عاشورا و عاشورایی زیستن در تمام ابعاد زندگی؛ به همین منظور باید به «مناظر عاشورا» پرداخت و در باب آن همواره پژوهش کرد، نتایج را نقادانه بیان نمود و پویایی مواجهه با عاشورا را از دست نداد. کتابچه «مناظر عاشورا» در همین راستا در حال تدوین است و به شرح و بسط مسائل زیر می پردازد: در عاشورا باید ابتدا به مسئله ایمان پرداخت. ایمان حسین بن علی (ع) و یارانش که آن حماسه را آفریدند. اینکه چه ایمانی میتواند حق طلبی را تا سرحد از دست دادن تمام عزیزانت استوار سازد. ایمان، مسئله مهمی است که ما باید دوباره به آن بنگریم و همواره در ژرف شدن آن کوشا باشیم. ایمان قطعا بدون شناخت محقق نمیشود. پس شناخت، به عنوان امری اساسی باید مورد ملاحظه باشد و در گسترش شناخت، همه مسئولند. همه باید به گسترش ایمان کمک کنند. منابر و روضهها باید پر بارتر شوند، دانشگاهها و حوزهها، باید به پژوهشهای جدید دست بزنند و مردم باید از شکل آئینی عزاداری فراتر بروند. آنگاه است که قیام امام، معانی جدید می یابد. اینکه باید همواره امر به معروف و نهی از منکر داشت و با امر به معروف و نهی از منکر است که می توان، جامعه را اصلاح کرد و پویایی را در جامعه تداوم بخشید. جنبه دیگری که نیاز به پژوهش دارد؛ ایستادگی در برابر جهل است. جهل را باید شناخت؛ آگاهی را پدید آورد و از اموری که شبیه آگاهی هستند، فارق شد. اگر آگاهی در جامعه تسری یابد، جامعه دست به اصلاح می زند و شناخت، عمیق می گردد و هنگامیکه شناخت تعمیق یابد، خودآگاهی پدید می آید و خودآگاهی باعث می شود که فاصله نظر تا عمل کم گردد. فرد خودآگاه، آگاهی را به منصه عمل می رساند و هنگامیکه جامعه خودآگاه شود، رونق می یابد. مثال مشهورش، ایمان سپاه عمر سعد و قیاس آن با ایمان سپاه امام (ع) است. افراد سپاه عمر سعد اگرچه به ظواهر دین عمل میکردند اما آگاهی نداشتند و در جهلی عمیق به سر میبردند، بالعکس سپاه امام با انجام همان فرائض، آگاه بودند، جور را میشناختند و علیه آن تا پای جان قیام نمودند. اینجاست که سپاه امام حسین(ع) مثال جامعه عاشورایی است که حق را بر هر چیزی مرجح میدانست و سپاه عمر سعد مثال جامعه عافیت طلب، که نفع و سود فردی را بر هر چیزی ترجیح میدادند. اینجاست که ما باید دوباره با عاشورا مواجه شویم و آن را چونان یک فهم تاریخی در نظر داشته باشیم. امروزمان را قضاوت کنیم و تلاش نمائیم به سوی جامعه عاشورایی گام برداریم. جامعه عاشورایی جامعه خودآگاه است؛ اگر به لحاظ نظری از حرمت دروغ و ریا آگاه باشد، در عمل نیز از دروغ و ریا حذر میکنند. اگر جامعه عاشورایی امر به معروف و نهی از منکر را واجب میداند به آن عمل میکند و از هیچ قدرتی نمیهراسد؛ اینچنین است که جامعه حرکت میکند و پیش میرود. خودآگاهی میتواند جامعه را از هر نقصی ایمن سازد و اعتلا بخشد. اینجاست که ما با مفهوم آزادی و آزادگی مواجه میشویم. اینجاست که آزادگی در تکتک افراد جامعه رخ مینماید و تحول را پدید میآورد. دیگر هیچ اندیشه جمود و متصلب یک سویهای باقی نمی ماند و اخلاق، ایمان و شریعت در جامعه تجلی می یابد. اینجاست که هر فردی خود را در جامعه مسئول میداند؛ نه مسئول خود و اطرافیانش که مسئول تمام جامعه؛ تمام افراد خودآگاه عاشورایی، خود را در برابر جامعه مسئول میداند و فرد از اهمیت درجه دوم برخوردار است. مسئولیت، در تمام شئون نمود مییابد و همه چیز پویا میشود. اینجاست که عاشورا تبدیل به یک فهم تاریخی میشود و دیگر تنها یک مفهوم نیست. اینجاست که عاشورا در همه ساحات جاری است و هیچگاه نمیتوان از آن فاصله گرفت. هر روز میتوان عاشورایی بود و به جهان عاشورایی نگریست. اما از طرف دیگر ما باید به واقعه عاشورا دوباره بنگریم. طریقه شناخت و تحلیلمان از واقعه را نوتر کنیم. به قرائتهای حاکم، محدود نشویم و خودمان در شناخت تحرک یابیم. اینجاست که باید به اخلاق عاشورایی دوباره بپردازیم و زمینههای اخلاقی را در عاشورا جستجو کنیم. انصاف، عدالت، حق طلبی، صداقت، ایثار، مسئولیت، وفای عهد و... که در والاترین شکل ممکن در عاشورا رخ داده و از همین جاست که عاشورا زیبا میشود و آن جمله مشهور «ما رایت الا جمیلا» معنا مییابد. عاشورا کمال هر امر اخلاقی در برابر کمال هر بیاخلاقی است و شناخت درست آن، میتواند جامعه را اخلاقی نماید. عاشورا را نباید به یک داستان فروکاست کرد و بدتر از آن، فهم اسطورهای از آن یافت. عاشورا یک داستان نیست، عاشورا تمام وضع تاریخ است و باید آن را همواره فهم نمود. هر روز و هر لحظه و در هر جا و هر مکان.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]