واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ترامپ و کلینتون با این غریق به قعر می روند؟! بغداد-ایرنا- در خصوص نتیجه انتخابات آینده آمریکا بر پایه درونگرایی ترامپ و برون گرایی کلینتون و توجه به نگرش ماموریت جهانی ایالات متحده از سوی دمکرات ها، بحث و جدل هایی در محافل پژوهشی و تحقیقاتی جریان دارد و در چارچوب همین طبقه بندی ها، برخی موضع گیری دو طرف معیار تلقی می شود.
اظهارات چندی پیش انتخاباتی ترامپ که به دولت سعودی حمله کرد، حتی در محافل مطالعاتی هم جدی تلقی نشد و در همین حال، پس از اعلام فروش اقلام جدیدی از جنگ افزار از جمله تانک آبرام و ... برخی دیگر آن را نشانه بهبود مناسبات به شدت آسیب دیده میان ملک سلمان و دمکرات ها ارزیابی کردند و برهمین اساس به نظر می رسد که متحدان منطقه ای آمریکا، بویژه سعودی ها همچنان به نتایج انتخابات چشم دوخته باشند.در این یادداشت هدف، نگرش های عمومی دو نامزد انتخابات آینده آمریکا، به پرونده های خاورمیانه ای، آسیای دور و آمریکای جنوبی و نیز پرونده هایی مانند "برجام" و یا از همه مهمتر اوضاع بی ثبات داخلی آمریکا نیست که هر کدام یک بحث جداگانه می طلبد، بلکه این گفتار نگاهی کلی به آینده دولت سعودی بعد از انتخابات آمریکا دارد.**سعودی بزرگترین غریق جهان دولت سعودی که امید زیادی به نتیجه انتخابات آینده آمریکا دوخته است، مانند، غریقی می ماند که ناجی اش را با خود غرق خواهد کرد؛ نگاهی به اوضاع سیاسی، امنیتی و اقتصادی دولت عربستان بیانگر سنگینی شرایطی است که این کشور را هرچه بیشتر در قعر فرو می برد و این موضوع را آمریکایی ها از هر دو جریان دمکرات و جمهوری خواه بخوبی دریافته اند و به نظر نمی رسد هیچیک از دو جریان حاضر شود با بزرگترین غریق جهان به قعر برود. بارزترین نشانه این درک مطلب از سوی آمریکایی ها را می توان در هم رایی دو حزب دمکرات و جمهوریخواه در انتشار گزارش 28 صفحه ای مربوط به حمله به برج های دوقلو در 11 سپتامبر 2001 مشاهده کرد؛ گزارشی که نقش دولت سعودی را در حملات 11 سپتامبر بر ملا می سازد.دیگر نشانه این هم آوایی دو حزب را باید در نگرش آنان در قبال عملکرد منطقه ای ریاض بویژه در حمله به یمن مشاهده کرد که اگرچه مقامات آمریکایی اوایل تجاوز سعودی به یمن، از رژیم آل سعود حمایت کردند، اما در ادامه هیچ حمایتی از دو حزب دیده نشد و پاسخ آمریکایی ها به درخواست های کمک ریاض بسیار سرد بود، تا آنجا که ملک سلمان در آخرین سفر اوباما به عربستان که در ماه های گذشته انجام شد، تلاش کرد با استقبال سردش از رئیس جمهور آمریکا به نوعی پیام خشم خود را رسانده باشد.البته برخی ها از ابتدا اعتقاد داشتند که تشویق های اولیه آمریکایی ها به نوعی هول دادن حاکمان سعودی به داخل باتلاق یمن بوده است. نشانه های منطقه ای دیگری را هم می توان آدرس داد، از جمله اینکه واشنگتن درصدد است، در برابر گروه های تروریستی زیر نظر متحدان خود در سوریه، یک سد از کردهای سوری ایجاد کند، موضوعی که نشان می دهد آمریکایی ها به شدت به متحدان سابق بی اعتماد شده اند.اینجا سوالی که مطرح می شود، اینکه "چرا آمریکایی ها هر چه بیشتر از رژیم سعودی فاصله می گیرند؟".** بازی در خارج از زمین بازی در پاسخ به سوال فوق باید به این نکته اشاره کرد که دولت سعودی به عنوان بازیگری تلقی می شود که خارج از زمین بازی آمریکایی ها، حرکت می کند که این امر برای واشنگتن هزینه بر است، ضمن اینکه رفتارهای این رژیم به یک اپیدمی در صف متحدان آمریکا تبدیل شده است.این بازی خارج از قاعده، باعث می شود که سیاست های جهانی و منطقه ای آمریکا دچار اختلال شود و نمونه آن را در ماجرای سوریه به خوبی شاهدیم که رفتارهای متحدانش باعث شد روس ها با دست بالا وارد صحنه شوند.** تهدید جهانی از سوی تفکر تکفیریشاید بازی آمریکایی ها با برگه های مختلف از جمله گروه های افراط گرایی مانند القاعده و داعش در یک بازه زمانی منافع این کشور را بتواند تامین کرده باشد، اما واشنگتن خوب دریافته که ذات و منبع این تفکرات چیزی نیست که بتواند آن را در درازمدت مدیریت کند، بطوری که بحران امنیتی 5 سال گذشته در سوریه و عراق به خوبی این موضوع را ثابت کرد.بنا به اعتراف اندیشکده های غربی، گروه های تکفیری مانند احرارالشام، جیش الاسلام، النصره و ... که طی 5 سال گذشته در سوریه خسارات غیرقابل جبرانی به این کشور و منطقه وارد کرده اند، نسخه هایی از گروه تروریستی القاعده و داعش محسوب می شوند و به لحاظ آبشخور فکری، از یک منبع واحد تغذیه می شوند و به لحاظ مالی نیز برای پیشبرد اهداف حاکمان ریاض بصورت ویژه تغذیه می شوند. منبع و کانون تئوری پردازی های این گروه ها نیز در شبه جزیره و در سایه حکومت وهابیون بر کشور عربستان است و نتیجه عملکرد دو و سه دهه ای آنان، حوادثی است که این روزها جهان را تکان داده و ماه هاست که فتاوای تفکر تکفیری ها به پایتخت های اروپایی رسیده است و کار را به جایی رسانده که دیگر در جهان هیچ نقطه امنی متصور نباشد. ** ترس از گروه های بی شناسنامهآمریکایی ها اکنون با چالش ویژه ای در ارتباط با گروه های تروریستی در منطقه روبه رو هستند که گروه هایی بی شناسنامه تلقی می شوند و گسترش روزافزون آنان زنگ خطر را نه تنها برای واشنگتن که برای تمامی کشورهای غربی به صدا در آورده است. منابع غربی اخیرا فاش کرده اند که رهبران فکری گروه های تروریستی با آگاهی از فشار شدید نیروهای مقاومت و دولت های عراق و سوریه و تغییر رویکرد برخی دولت های منطقه بویژه ترکیه، به لحاظ فیزیکی خود را در پایان راه یافته اند و از همین رو تاکتیک جدیدی بکار بسته اند مبنی بر اینکه از لژیونرهای خود از حدود 93 کشور جهان بخواهند برای ادای تکلیف و وظیفه، به کشورهای خود بازگردند.سرگئی شابکو وزیر دفاع روسیه این هفته خبر داد که 4500 نفر از اعضای گروه های تروریستی در سوریه و عراق در حال بازگشت به کشور خود عمدتا روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز می باشند. یک مرکز مطالعاتی در آلمان موسوم به وریل نیز در تازه ترین گزارش خود درباره گروه های تکفیری، آمارهایی ارائه کرده است که نشان می دهد از 2011 تا پایان 2015 دستکم 360 هزار خارجی در صفوف داعش و سایر گروه های تروریستی جنگیده اند، حال آنکه کارشناسان اعتقاد دارند که آمارهای واقعی، ارقامی بسیار بیشتر را شامل می شود، بویژه آنکه خیلی از جذب شدگان داعش در خارج از منطقه بحران، فعال هستند و نقش هدایت و پشتیبانی در حوزه های مختلف و از جمله رسانه ای دارند.از همین رو آمریکا مجبور خواهد بود برای مهار موجی که می تواند اقیانوس آرام را در مدت زمان اندکی بپیماید و قبلا نیز طعم آن را در 11 سپتامبر 2001 چشیده است، چاره جویی کند و در این مسیر تنها یک انتخاب دارد و آن قرار گرفتن مقابل منبع اصلی فکری این تهدید است.** نگاه دو حزب برخی تحلیلگران بر این عقیده اند که آمریکایی ها در حال ترک منطقه هستند و به همین دلیل موضوع کشورهایی مانند عربستان را در رویکردهای دو نامزد دمکرات و جمهوری خواه چندان مهم تلقی نمی کنند و برخی نیز اعتقاد دارند که ترامپ باردیگر سیاست چرخش به سمت سعودی را پی خواهد گرفت، این درحالی است که در هر دو مورد نمی توان به قطعیت سخن گفت.اول اینکه به نظر نمی رسد هیچ یک از دو نامزد ریاست جمهوری در صورت پیروزی قصد داشته باشد منطقه را بطور کامل ترک کند، به دلایلی چند که مهمترین آنها نیاز آمریکا به منابعی است که باید با آن بحران های اقتصادی خود را پشت سر بگذارد و هنوز منبعی بهتر از نفت و جایی بهتر از خاورمیانه برای این کشور متصور نیست و به علاوه بسیاری از مسائل منطقه به سیاست های کلان نظام آمریکا گره خورده است و این تار تنیده بر پیکر ایالات متحده حاصل چند دهه مداخلات استکباری است. البته این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که ادامه حضور آمریکا با سیاست های سنتی و غیر متوازن در منطقه، هزینه های دیگری بر این کشور تحمیل خواهد کرد که حتی می تواند این کشور را در سال های آینده در آستانه فروپاشی قرار دهد.دوم اینکه، آمریکایی ها که در خلق گروه های تروریستی و کانون های خشونت در خاورمیانه نقش داشته اند، خوب می دانند که ویروس تروریسم بزودی از مرزهای آمریکا عبور کرده و امنیت این ابرقدرت روبه زوال را تهدید خواهد کرد، کما اینکه ازهم اکنون نشانه های آن را در برخی ایالت های خود مشاهده کرده اند. ... و مهمتر اینکه مدیریت این گروه ها و باندهای خشن در اختیار دولت هایی در منطقه است که با استفاده از ثروت های نفتی و نفوذ قابل ملاحظه حتی تا قلب سیاست آمریکا نیز نفوذ کرده اند و لابی های قدرتمندی در این کشور و سایر کشورهای اروپایی ایجاد کرده اند که بی شک خطر بزرگی برای جریان زندگی عادی در غرب است.در چنین شرایطی واشنگتن برای ایجاد یک فضای متناسب با سیاست های منطقه ای اش، نیازمند دستکاری هایی در میان متحدان سنتی خود است که در راس آنها دولت های عربی خلیج فارس و بویژه دولت سعودی قرار دارد که نشانه های آن هر روز نمایان تر می شود.به این ترتیب، سعودی ها نباید بر روی انتخابات آینده آمریکا حساب کنند، چرا که درحال حاضر بار این متحد پردردسر بیش از میزان شیری است که آمریکایی ها قبلا می دوشیدند و این موضوعی است که به نظر نمی رسد هر دو حزب دمکرات و جمهوری خواه در قبال آن اختلاف نظری داشته باشند. خاورم2*1770*1275
20/05/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]