واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
عباس عبدی:
چرا چاقوی تهدیدات داخلی از خارجی بُرندهتر است؟
هفته گذشته وزیر کشور در برنامه تلویزیونی پایش با اشاره به آسیب های اجتماعی به عنوان یک تهدید داخلی گفت: نگران تهدیدات خارجی نیستیم، بلکه تهدید اصلی در امور داخلی است.
روز نو : هفته گذشته وزیر کشور در برنامه تلویزیونی پایش با اشاره به آسیب های اجتماعی به عنوان یک تهدید داخلی گفت: نگران تهدیدات خارجی نیستیم، بلکه تهدید اصلی در امور داخلی است.
به گزارش روز نو؛ رحمانی فضلی با اشاره به رشد آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد، حاشیه نشینی، طلاق، بیکاری و ... در کشور اظهار کرد: در این باره گزارشی در حدود 20 هزار صفحه توسط وزارت کشور تهیه و خدمت رهبر انقلاب تقدیم شد و با اعلام نظرات ایشان چند جلسه نیز میان سران کشور برگزار شد و قرار شد گزارش نهایی در 10 آبان تقدیم رهبر انقلاب شود.
آسیب های اجتماعی چگونه موجب تهدید کشور می شوند و علل گسترش آنها چیست؟ در این باره خبرنگار فرارو با مهندس عباس عبدی تحلیل گر مسائل سیاسی و اجتماعی گفتگو کرده که متن کامل آن در ادامه می آید.
جناب مهندس عبدی! با وجود تمرکز مسئولین بر روی تهدیدات منطقه ای و خارجی، اما وزیر کشور مدعی است تهدید اصلی داخلی است. جنابعالی تا چه میزان با این نظر همگام هستید؟ آیا آسیب های اجتماعی تهدید اصلی برای کشور و نظام محسوب می شود؟
پاسخ به اين پرسش برای همه زمانها قدري پیچیده و شاید سخت است. هرچند در مقاطعي از زمان تهديدات خارجي اهميت بيشتري دارند، ولي كمتر پيش ميآيد كه حيات و موجوديت يك جامعه را با خطر بنيادي مواجه كنند. نمونهاش بهار عربي بود كه موجوديت هيچكدام از رژيمهاي عربي در مواجهه با تهديد خارجي از جمله اسراییل دچار چالش نشدند، بلكه ناكارآمدي داخلي آنها و مشكلات اجتماعي و سياسي بود كه نظام آنها را دچار بحران كرد. در حالي كه مصر و سوريه عينيترين تهديد خارجي يعني اسراييل را پيش روي خود داشتهاند، ولي اين دشمن و تهديد خارجي بيش از آنكه بقاي اين رژيمها را تهديد كند، آنها را قوام بخشيده بود و تهديد خارجي همواره مستمسكي براي سكوت داخلي يا نپرداختن به مسايل داخلي بود؛ در نتيجه و در نهايت اين رژيمها به واسطه تهديدات داخلي دچار مشكل شدند.
بنابراين بسيار روشن است هر نظامي تا هنگامي كه مولفههاي اصلي آن يعني اقتصاد، سياست، اجتماع و فرهنگ متوازن و قوي باشد، بقايش جز در موارد استثناء از سوي عامل خارجي تهديد جدی نخواهد شد و ما نيز از اين قاعده مستثنا نيستيم و مشكل اصلي ما در داخل و در درجه اول سياست و سپس اقتصاد و مسايل اجتماعي و فرهنگي است.
به نظر شما علت گسترش آسیب های اجتماعی همچون حاشیه نشینی، طلاق، اعتیاد و ... در کشور چیست؟
بروز بخشي از آنچه كه آسيب ناميدهاند مثل طلاق تا حد زيادي طبيعي و محصول تحولات اجتماعي است. ولي اين آسيبها از يك سو به دليل توسعه نامتوازن و از سوي ديگر به دليل بيتوجهي و ناديده گرفتن آنها بوجود آمده است كه در نهايت رهبري نظام هم اشاره داشتند كه 20 سال در اين زمينه عقب هستيم.
عامل مهم دیگر عدم درك درست از مسايل اجتماعي است كه ميخواهند با زور و ضرب آنها را حل كنند و هرگاه سرمهاي در چشم آن كردند آن را كورتر از پيش نمودند. علت اين نابخردي نيز نفي علوم اجتماعي و ملتزم نبودن به قواعد منطق و دانش اجتماعي در نظامهاي جديد است كه اين نابخردي بيش از هر چيز براي كشور هزينه درست كرده است.
غفلت مسئولین تا چه میزان در گسترش آسیب های اجتماعی نقش داشته است؟
همان طور كه گفتم بخشي از مشكلات ناشي از غفلت بود و هر كس خواست مشكل اجتماعي را طرح كند، گفتند سياهنمايي ميكند و دهانش بسته شد. ولي عامل زيانبارتر نه بيتوجهي كه اصرار بر نگاه نابخردانه به مسأله بود. هميشه سعي كردند صورت مسأله را پاك كنند و حل آن را فراموش كردند. تا دلتان بخواهد نمونههاي فراوان از رفتار نابخردانه با مسايل اجتماعي را ميتوان مثال زد.
به نظر شما تا چه اندازه آسیب های اجتماعی ناشی از ساخت قدرت در ایران و اعمال قدرت از بالا به پایین است؟
واقعيت اين است كه عنصر مشاركت موثر مردم در رفع تهديدات در ايران وجود ندارد. نه تنها در مسايل و تهديدات خارجي، بلكه در تهديدات داخلي نيز اين عنصر ديده نميشود. حل تهديدات داخلي لزوماً از بالا صورت نميگيرد. همه مردم بايد در طرح، فهم و حل آنها مشاركت كنند. مردم از طريق نهادهاي مدني وارد فرآیند حل مشكلات ميشوند و به بهترين شكل آن را حل ميكنند. مطالعه ای در حدود 10 سال پيش نشان داد در هر استاني كه نهادهاي مدني مبارزه با اعتياد بيشتر وجود دارد، اعتياد نيز كمتر است. الآن دنيا از اين نهادها در جهت كاهش تهديدات خارجي نيز استفاده ميكند. رفتوآمدهاي افراد، روزنامهنگاران، احزاب و گروههاي علمي و.... به ساير كشورها موجب كاهش تهدیدات ميشود، ولي ما هنوز زير بار حضور اين نهادها و مردم در حل مسايل اجتماعي و سياسي داخلي خود نيز نميرويم. از اين نظر پاسخ به پرسش شما مثبت است.
آسیب های اجتماعی چگونه می تواند منجر به تهدید برای کشور و نظام شود چنانکه به قول وزیر کشور تبدیل به تهدید اصلی شود؟
هر جامعهاي بر چهار مولفه پيشگفته (اقتصاد، سياست، اجتماع و فرهنگ) قرار دارد. به ميزاني كه اين مولفهها قدرتمند باشند. انسجام و نيز سرمايههای اجتماعي و انساني و مادي فراهم باشد، آن جامعه قويتر و با اقتدار است. حال اگر هركدام از اين مولفهها دچار بحران يا مشكلات و مسايل گوناگون گردند، به همان نسبت از قدرت كلي آن جامعه و نيز انسجام، و سرمايههاي گوناگون جامعه كاسته ميشود. در چنين شرايطي از تابآوري جامعه در برابر تكانههاي گوناگون كاسته ميشود. اتفاقاتي كه در كشورهاي عرب رخ داد، ناشی از فقدان يكي از اين وجوه تابآوري در آن جوامع بود.
چه راه حل هایی برای آسیب های اجتماعی وجود دارد؟ با توجه به اینکه برخی کارشناسان اولویت در حل مسائل اجتماعی را به فرهنگ و برخی دیگر به اقتصاد می دهند، به نظر شما آیا این راه حل ها بیشتر از معبر اقتصاد عبور می کند یا فرهنگ؟
پاسخ به اين پرسش در چند جمله ممكن نيست و پاسخ کوتاه موجب شهيد شدن پاسخ ميشود. ولي به نظر بنده ريشه اصلي مسايل در تعارض دو نگرش سنت و تجدد و به رسميت نشناختن يكديگر است. اين دو نيرو در پي حذف يكديگرند. لذا مسايل اجتماعي نيز در اين ميان دستمايه هركدام براي حذف يكديگر ميشوند و خودشان و حل آنها بالذات اعتباري پيدا نميكنند. بنابراين ريشه بحران در سياست است. ناسازگاري ستيزهگرانه ميان دو وجه عمده سنت و تجدد يعني حوزه انديشه و فرهنگ سنتي با حوزه انديشه و فرهنگ متجدد و نيز تضاد حاملان استبداد و دموكراسي است.
منبع: فرارو
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]