واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: امنیت جهانی و توجه به ایران باثبات در خاورمیانه تهران- ایرنا- سیدعلی میرباقری در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: این روزها در جای جای جهان، دولت ها در دشوارترین شرایط برای انجام مسئولیت اصلی خود در تأمین امنیت شهروندان قرار گرفته اند. کمترکسی تصور می کرد که ملت ها در هزاره سوم با چنین سطحی از ناامنی روبه رو شوند.
در ادامه این یادداشت که در شماره سه شنبه 19 مرداد منتشر شد، می خوانیم: حوادث تلخ تروریستی که این روزها غافلگیرانه قلب اروپا و پایتخت کشورهای مجاور ما را فرا گرفته، همه تصورات و تلقی های سنتی ما از امنیت را بر هم ریخته است. درحالی که دولت های مدرن با فتح قله های بلند تکنولوژی و دانش فنی در انتظار ایجاد جامعه امن و مرفه برای توده مردم بودند، اکنون خود را وسط معرکه بحران ناخواسته یافته اند. آنچه پیداست هیچ دولت و حکومتی از گزند این نوع از خشونت و ترور مصون نیست. ظاهر ماجرا این است که این دشمن نوپدید اکنون در خانه دولت های لیبرال اروپا لانه کرده و امواج حملات آن، زندگی اجتماعی و اوضاع اقتصادی مغرب زمین را مختل کرده است.تروریسم جدید مرز و منطقه نمی شناسد. حتی اگر تیره و تبار خاورمیانه ای- عربی داشته باشد اما پدیده ای به معنای واقعی فرامکانی و فرامنطقه ای است. دشمن جدید امنیت ملت ها و دولت ها همچنان که در وقایع اخیر دیدیم، ممکن است در مناطق فقیرنشین شهرهای ثروتمند اروپا و طبقه ناراضیان و مهاجران پنهان شده باشد (مثل پاریس و نیس) یا احتمال دارد در میان طیف اتباع و خانواده های شناخته شده اروپایی و برخوردار از تعصبات نژادی حضور داشته باشد (نروژ) یا اساسا در جوامع عربی و اردوگاه های آموزشی و کمپ های تکفیری ها در افغانستان یا سوریه و عراق پناه گرفته باشد. بنابراین حملات تروریستی اخیر تهدیدی علیه همه ما و آحاد ساکنان این کره خاکی است و این نکته ای است که در پیام های رئیس جمهوری ایران بعد از حملات تروریستی اروپا و آمریکا بر آن تأکید شده است. حملات اخیر تروریستی که از پاریس و بروکسل آغاز شد و اکنون به صورت سیل آسا و مانند یک سونامی به شهرها و نقاط دوردست آلمان، عراق و افغانستان سرایت کرده است، بی گمان سرفصل جدیدی در تاریخ روابط بین الملل گشوده است. فصلی که در آن «امنیت» و مقابله با خشونت و افراط، مسئله در رأس امور دولت ها و ملت ها شده است. تردید نباید داشت که بعد از این حوادث، همه دولت ها اعم از اروپایی و آسیایی ناگزیر از بازنگری در اولویت ها و سیاست گذاری های خویش هستند. اگر تا پیش از این سیاست خارجی دولت ها عمدتا بر تجارت و توسعه صنعتی و اقتصادی استوار بود، از این پس این مقوله امنیت است که حرف اول را در بودجه بندی و سرمایه گذاری دولت ها خواهد زد. حتی دولت هایی مثل سوئیس، سوئد و نروژ که سال های طولانی امنیت خود را در سایه هم پیمانی با آمریکا و ناتو تأمین می کردند، اکنون ناگزیرند سرمایه گذاری اصلی خود را بر امنیت استوار کنند. شهروندانی که با سونامی خشونت های اخیر، افق زندگی شان تیره شده، بعد از این بیش از هر چیز با معیار «توانایی مهار ناامنی» مشروعیت دولت ها را رقم خواهند زد. اما مسئله اصلی شهروندان همه کشورهای درگیر خشونت و ترور این است که به راستی ابزارها و راه های عبور از گرداب ناامنی چیست؟ آنچه تاکنون مشخص شده، دشمن جدید خصوصیاتی دارد که راه مقابله و دفع آن در دست ارتش ها یا سیستم های مدرن اطلاعاتی و امنیتی نیست. اتفاقات تروریستی اخیر در نقاط مختلف اروپا هر کدام مهر تأییدی بر این نظریه است که اهرم ها و ابزارهای مرسوم اطلاعاتی و پلیسی، راه چاره غلبه بر این خطر نیست. از همین رو دولت ها و کشورها ناگزیر از اندیشیدن و یافتن راه های جدید هستند. در مسیر چاره جویی برای بحران اخیر، پاره ای نکات شایان توجه است:اول، هیچ نسخه عاجل و آنی نمی توان برای دفع این موج وحشت و ترور تجویز کرد. درحال حاضر نمی توان سخن از راه حل های قطعی، ضربتی و فیصله بخش به میان آورد. تنها می توان به سازوکارهایی اندیشید که از دامنه خطر بکاهد یا تلفات و صدمات آن را به حداقل برساند. دشمن جدید مرز و جغرافیا نمی شناسد و در همه لایه ها و ارکان زندگی ملت ها سکنی گزیده است و بنابراین شناسایی و دفع او به این آسانی نیست.دوم، شرط اول موفقیت در این کارزار سخت، واقع بینی و اصلاح ذهنیت و باورهاست. همان باورهایی که سال های طولانی سد راه اصلاح و تغییر رفتار دولت ها بوده است. دولت های مدرن در این مرحله ناگزیرند واقعیتی به نام تبعیض و استانداردهای دوگانه را بپذیرند و برای از بین بردن آن تقلا کنند. آنچه از شواهد پیداست بخشی از ریشه این حوادث تلخ در رفتار ها و سیاست هایی قرار دارد که نتیجه اش تولید نفرت و بدبینی نسبت به غرب در میان نسل جدید خاورمیانه ای ها و جهان سومی ها بوده است. در مسیر این واقع بینی باید برای برقراری عدالت آموزشی، اقتصادی و اجتماعی تلاش کرد.سوم، از ضرورت های موفقیت در این میدان، بازنگری در روابط قدرت های بزرگ اروپایی با کسانی است که ثروت و قدرت خویش را در راه رشد افراطی گری و تروریسم به کار گرفته اند. متأسفانه هنوز با وجود چندین حادثه مرگ بار، نشانه ای از این تجدیدنظر و تغییر در پیوند دولت های اروپایی و آمریکایی با نظام هایی که عقبه افراط و تکفیری گری دارند، نمایان نشده است. شبکه جهانی افراط و تکفیر تحت عناوین مختلف اعم از القاعده، طالبان، داعش، النصره و... هنوز به خوان کمک های بی دریغ مالی، ایدئولوژیک و سیاسی به ویژه از سوی دولت های نفتی خاورمیانه پشت گرم هستند.چهارم، اگر خاورمیانه را کانون تجهیز و کمپ آموزشی این الگوی تروریستی به حساب آوریم، در میان دولت های این منطقه، جامعه جهانی لاجرم باید بر حمایت و همراهی دولت هایی حساب باز کند که بیشترین تضاد را با تفکرات افراطی و تکفیری دارند. از این منظر است که شمار زیادی از تحلیلگران غرب بعد از حوادث تروریستی در عین حال که بر تغییر مناسبات اروپا و برخی شیخ نشین های عربی اصرار می ورزند، خواهان همراهی با دولتی هستند که از اولین روزهای فعالیت خویش اندیشه جهان عاری از افراط و خشونت را در دستور کار قرار داده است. جمهوری اسلامی ایران در این نقطه پرآشوب و افراط گرای خاورمیانه پرچم تعامل و اعتدال را برافراشته و از نادر دولت هایی است که خواهان تفسیری انسانی و صلح مدار از مذهب است. اکنون دیپلماسی ایران از این دیدگاه دفاع می کند که پدیده های تروریستی اخیر نیازمند راه حل های ریشه ای و بلندمدت است و چاره خشکاندن بسترهای نفرت قومی و نژادی را همنشینی و به رسمیت شناختن تکثر می بیند و اینکه همه دولت ها به تعهد و سوگند خویش در تأمین آزادانه و برابر امکانات زندگی شرافتمندانه برای همه طیف ها و طوایف عمل کنند.*منبع: روزنامه شرق،19مرداد 1395**گروه اطلاع رسانی**9117**9131
19/05/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]