واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: هفته نامه چلچراغ - عسل آذر پور: در 36 سالگی سرانجام روی صحنه میرود. نه بهعنوان مجری، اینبار او در نقش یک خواننده خود را به مخاطب معرفی میکند. نام احسان کرمی را که میآوری، پیش از هر چیز اجراهای تلویزیونیاش به یادت میآید، اما او بیش از این چیزهاست.
کرمی حالا خواننده است. در نگاه اول شبیه همه بازیگران و مجریانی که خوانندگی را هم تجربه میکنند؛ اما خودش معتقد است نه به دنبال شهرت بوده و نه از تفنن سراغ این رشته آمده، تواناییاش را دارد که در این عرصه بماند و حرفی برای گفتن داشته باشد. با این همه او نقش چهره مشهور گروه نوپای نوشه را ایفا کرد و در گام اول سروصدای زیادی به پا کرد. کنسرتش تمدید شد و حالا با یک برنامه چهارساله به آینده خواننده ماندنش فکر میکند.
با اعلام خبر برگزاری کنسرت شما با گروه نوشه، همه رسانهها تیتر زدند: «احسان کرمی هم خواننده شد»!
قبل از آن هم خواننده بودم.
با همه سابقهای که میگویید، همکاری با گروه نوشه شروع جدیتان در عرصه موسیقی است.
بله، جدی شدن از زمان گروه نوشه بود، قرار شد کنسرت داشته باشیم و کار را به صورت منسجم پیش بردیم. آهنگی هم با این گروه منتشر کردیم.
شما بیشتر بهعنوان یک مجری شناخته میشوید، حالا که خواننده شدهاید، مخاطبان تازهای پیدا کردهاید یا همان مخاطبان قدیمی با چهره جدید احسان کرمی همراه شدهاند؟
حقیقتا به این موضوع فکر نکردم. به نظرم عالم هنر، بهخصوص بازیگری دنیایی است که به شما میگوید باید بتوانی بخوانی، اجرا کنی، بازی کنی، باید بتوانی بنویسی و صداپیشگی کنی. شما باید بتوانید هرآن چیزی را که کوچکترین ربطی به هنرهای نمایشی دارد، انجام دهید. حالا بعضی در برخی از این رشتهها قویتر و بعضی ضعیفتر هستند. این اشتباه است که فکر کنیم اگر کسی مجری است، باید مجری بماند. اما فکر نکردم که باید یک گروه جدید از مخاطب داشته باشم یا همان گروه قبلی مخاطب موسیقیام شدهاند. هرکدام از عرصههای هنر مخاطب خاص خودش را دارد، مخاطبانی که تئاتر برایشان اهمیت بیشتری دارد، با مخاطبان موسیقی فرق دارد. امیدوارم کسانی که موسیقی برایشان مهم است، مخاطبان من باشند.
این درست است که یک بازیگر باید در هنرهای دیگر هم توانمند باشد، اما تجربه حضور بازیگران در عرصه خوانندگی نشان میدهد اصولا ماندگاری یا موفقیتی همراه این انتخاب نیست. نگران نبودید که شما هم به این سرنوشت دچار شوید یا مخاطب واکنش مثبتی نشان ندهد؟
شاید این حرفی که میزنم، به نظر از سر تکبر باشد، اما واقعیت این است که من خوانندگی را بلدم. چیزی که به من اعتمادبهنفس انجام این کار را داد، این بود که به هر عرصهای که وارد شدم، افراد متخصص آن عرصه به من گفتند سایر کارهایت را کنار بگذار و این کار را دنبال کن. مثلا وقتی وارد عرصه تئاتر شدم، افرادی چون محمد رحمانیان، هدایت هاشمی، امیر جعفری، ریما رامینفر، سام قریبیان و سایر دوستانم گفتند که اجرا را رها کن و بازیگری را ادامه بده. در حوزه اجرا منصور ضابطیان گفت بازی را رها کن و اجرا را ادامه بده.
حتی در موسیقی بزرگانی چون دکتر محمد سریر و علیرضا عصار به من گفتند باقی را کنار بگذار و موسیقی را ادامه بده. واقعیت این است که در ایران هنر وسوسهمان میکند تا شاخههای دیگر را تجربه کنیم، هرچند موافقم که بسیاری وارد عرصههای مختلف میشوند و موفق هم نیستند. دلیلش این است که فکر میکنند هر کاری سهل و ممتنع است؛ درحالی که هر کاری قواعد خودش را دارد. اگر قواعد را در خودتان پیدا کنید و آنها را رعایت کنید، بدون شک میتوانید آدم آن عرصه شوید. ولی اگر قرار باشد خودتان را در عرصههای مختلف تکرار کنید، محکوم به شکستید.
بخشی از این موفقیت به نگاه مخاطبی بازمیگردد که همراه شماست. تا به حال چه واکنشی از مخاطبان گرفتید؟
بیشترین واکنشی که گرفتم، از کسانی بود که به کنسرتم آمده بودند. صادقانه میگویم حتی یک واکنش منفی چه درباره صدا، چه نوع اجرا و چه ورود به این عرصه نگرفتم. البته کسانی هستند که در صفحه اینستاگرامم مینویسند: «ای بابا تو هم خواننده شدی؟» اما آنها به کنسرت نیامدند و کار را از نزدیک ندیدند. این واکنش مخاطبان به این خاطر است که کمتر کسی بوده که در تمام این عرصهها قواعد را رعایت کرده و خودش را با خودش مقایسه نکرده باشد. منظورم این است که اگر من در اجرا موفق بودم و مثلا از 100، 70 گرفتم، نباید در همین قدم اول بگویم پس حتما در خوانندگی هم 70 هستم.
باید یاد بگیریم که در هر عرصهای قدم به قدم پیش برویم و خودمان را از همان ابتدا موفق ندانیم. احسان کرمی خواننده خودش را با احسان کرمی بازیگر، صداپیشه، مجری نباید مقایسه کند. من در خوانندگی گام اول را برداشتم، اما در همین گام اول موفق بودم که ناچار (از این واژه استفاده میکنم، چون قصدی برای برگزاری کنسرت دوم وجود نداشت جز بازخورد مخاطبان چه عام و چه خاص) به برگزاری کنسرت دوم شدیم.
برخی معتقدند شما به این شهرت نیاز داشتید و بهخاطرش این عرصه را تجربه کردید؟
من اگر دنبال شهرت باشم، طبیعتا فقط کار اجرا را ادامه میدهم و پیشنهادهای رنگارنگ تلویزیون را قبول میکنم و برای انتخاب مته به خشخاش نمیگذارم. راه از این بیشتر مشهور شدن را خوب بلدم. برای شهرت دنبال خوانندگی نرفتم، چون هیچوقت قصد نداشتم به صورت جدی خواننده باشم. تنها دو دلیل برای خواندن داشتم. اولی پدربزرگم که صدای خوشی داشت و به من میگفت که تو صدایت خوب است و زکات صدای خوب این است که مردم بشنوند. دومی اینکه به نظرم خواندن یک نیاز است و هیچ چیزی مثل خواندن به لحاظ حسی حالم را بیان نمیکند. هیچچیز لذتی را که روی صحنه میبرم، برایم ندارد. شاید فقط بازیگری تئاتر شبیه به خوانندگی باشد، آنجا هم شما روی صحنه هستید و برای مردم اجرا میکنید.
اجرایتان روی صحنه چقدر متفاوت از سایر اجراهایی بود که پیشتر تجربه کردید؟ چقدر سعی کردید که شبیه یک خواننده روی صحنه بروید؟
اگر خواندن را بلد باشید، ناخودآگاه شبیه یک خواننده روی صحنه خواهید رفت و لزومی ندارد بخواهید شبیه یک خواننده باشید. چهار یا پنج دقیقه ابتدایی سخت را که بگذرانید، بقیه سراسر لذت است.
کسانی که کنسرت شما را تماشا کردند، با خوانندهای به اسم احسان کرمی مواجه شدند یا با مجریای که صدای خوبی دارد و حالا روی صحنه برایشان میخواند؟
من با مردم مثل هر خواننده دیگری حرف زدم، بهشان خوشامد گفتم، اما نه بهعنوان مجری. فکر نمیکنم مردم هم حس کرده باشند که با یک مجری مواجه شدهاند. اساسا بهشدت پرهیز دارم که در جایی به جز رادیو و تلویزیون مجری دیده شوم. در تئاتر تمام تلاشم این بود که هرجا میخواهم به مجری بودن نزدیک شوم، از این فضا دور شوم. همه دغدغه من این است که خودم را در چیزی تکرار نکنم. یعنی اگر قرار است در کلاه قرمزی بخوانم این عزیزم ببخشید باشد که میخواند نه من.
به نظرتان در این عرصه با رقیبهایی که سابقه و شهرتی بیش از شما دارند، چقدر امکان ماندگاری برایتان وجود دارد؟
راستش خیلی. احساس میکنم پتانسیلی در صدایم وجود دارد که ظرف سه یا چهار سال آینده اتفاقهای خوبی خواهد افتاد. اگر نیفتد، کوتاهی از من بوده است.
اگر کمی از فضای خوانندگی که تازهترین تجربه جدیتان است فاصله بگیرید، احسان کرمی را در کدام جنبه موفقتر میدانید؟
این مسئله خیلی نسبی است و نمیتوان در مورد آن صحبت کرد. من میتوانم درخصوص آن چیزی که مرا بیشتر راضی نگه میدارد، صحبت کنم. البته همین جواب هم سخت است. زمانی که در رادیو بودم، بینهایت از کار در رادیو لذت میبردم و آن را با هیچچیز عوض نمیکردم. زمانی که روی صحنه تئاتر، بهخصوص در کارم با آقای رحمانیان بودم، تجربه فوقالعادهای داشتم. از نظر من کار خوب با هیچ کاری قابل قیاس نیست.
این حس شخصی شما از عرصههای مختلفی است که تجربه کردید. کمی از این حس شخصی فاصله بگیرید و از مخاطبی بگویید که در تمام این عرصهها امکان ارتباط مستقیم را با شما داشته؛ در کدام تجربه بیشتر شما را پسنیدیده؟
فکر میکنم از سوی مخاطب، رادیو و موسیقی بیشتر مورد اقبال بوده است. روی صحنه تئاتر با بازیگران درخشان بودم، یا نقشی داشتم که شاهنقش نبوده. من لذتم را بردم، اما وقتی با مهتاب نصیرپور و علی عمرانی روی صحنه هستم، بازی من متفاوت دیده نمیشود. به همین خاطر احساس میکنم مخاطبم من را توی رادیو و روی صحنه موسیقی بیشتر دوست دارد.
۰۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]