تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829198941




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نوزادی که در بیمارستان ناپدید شد


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: کوکب نمی‌دانست چه بگوید اما دلش نمی‌خواست و نمی‌توانست هم نه بگوید. سال‌ها آرزوی چنین لحظه‌ای را داشت.

نوزادی در بیمارستان  هنوز یک ماه از آغاز سال نو نگذشته بود.اما برای کوکب که فرزندی نداشت، روزها وشب‌های مختلف سال همیشه یکنواخت بودند.چراکه او مثل همیشه با بی‌محلی و کم توجهی‌های شوهرش روبه‌رو بود و اغلب مواقع هم سفره دلش را پیش زن صاحبخانه باز می‌کرد. زن سالمند هم برای دلداری دادن به او می‌گفت: «شاید اگر بچه‌ای به فرزندخواندگی بیاورد، زندگی‌اش زیر و رو شود.» و...نخستین ماه بهار رو به پایان بود اما هنوز سوز سردی می‌آمد. تقویم دیواری خانه ۲۰ فروردین ۶۳ را نشان می‌داد. کوکب چند روزی بود که از شوهرش خبر نداشت و مانند هر شب تنها در خانه، غرق در افکار و آرزوهایش بود که صدای گریه نوزادی رشته افکارش را پاره کرد. خیال می‌کرد دوباره رویای شبانه سراغش آمده اما ناگهان احساس کرد صدا خیلی نزدیک است. بغضی راه گلویش را گرفت و بی‌اختیار اشک‌هایش جاری شد. ضربه‌ به در اتاق او را به خود آورد. صدا هنوز می‌آمد و زن صاحبخانه مدام کوکب را صدا می‌زد. زن جوان به سمت در دوید. صدای گریه نزدیک‌تر شده بود. ساعتی از غروب گذشته بود. با خود فکر کرد شاید اتفاقی رخ داده. با همه توانش به طرف در دوید و بسرعت قفل را باز کرد. دیدن آن صحنه باورنکردنی بود چراکه زن صاحبخانه با نوزادی در آغوش پشت در ایستاده بود. کوکب با دیدن نوزاد زیبا، خشکش زد. برای لحظاتی به طور کامل زن همسایه را فراموش کرده و به چشمان دخترک خیره مانده بود. زن میانسال که بهت و حسرت را در چشمان کوکب خوانده بود، پیش از اینکه او بتواند حرفی بزند قنداقه دخترک را در آغوش‌اش گذاشت و گفت: «از این به بعد، تو مادرش هستی. حالا به آرزویت رسیده ای!»کوکب نمی‌دانست چه بگوید اما دلش نمی‌خواست و نمی‌توانست هم نه بگوید. سال‌ها آرزوی چنین لحظه‌ای را داشت. شب از نیمه گذشته بود و بجز گریه‌های دختر کوچولو هیچ صدایی نمی‌آمد. کوکب اشک می‌ریخت. نمی‌دانست باید چه کند. دختر کوچولو که خسته شده بود، پلک‌هایش را آرام آرام روی هم گذاشت. کوکب کنارش خوابید و آن شب به جای نوزاد خیالی‌اش برای میهمان کوچولویش لالایی خواند و تا صبح هم چشم از او برنداشت. زندگی با نام خانوادگی مادرخواندهاز آن شب با اصرار زن صاحبخانه، نوزاد، دختر کوکب شد و از آنجا که به او گفته بودند دخترک در بیمارستان فیروزآبادی شهرری، تنها مانده و رها شده است، کوکب مطمئن شده بود که او هدیه‌ای آسمانی است تا همدم تنهایی‌هایش شود. وقتی شوهرش موضوع بچه را فهمید با نگه داشتن دخترک مخالفت کرد اما کوکب آنقدر التماس کرد تا شوهرش بالاخره کوتاه آمد ولی اجازه نداد نام خانوادگی‌اش روی او باشد. زن جوان که کوچولویش را «رها» نامیده بود، با گرفتن رضایت همسر سختگیرش شناسنامه ای با نام خانوادگی خودش برای دخترک گرفت و او را به صورت رسمی فرزند خود کرد. چند ماهی گذشت. فضای خانه با آمدن «رها» کوچولو شاد و پرانرژی شده بود. شوهر کوکب دیگر به هر بهانه‌ای به خانه می‌آمد و با اینکه نمی‌خواست رضایت و خوشحالی‌اش از حضور دخترک را به زبان بیاورد اما او را دوست داشت. رها، شوهر کوکب را پدر صدا می‌کرد و آنقدر خود را در دل مرد جا کرده بود که او بالاخره حاضر شد شناسنامه رها را عوض کرده و نام خانوادگی خودش را روی او بگذارد.گرچه حضور دخترک، زندگی کوکب را زیر و رو کرده بود اما شوهرش با همه علاقه‌ای که به عضو جدید خانواده داشت باز هم نماند و پس از ازدواج مجدد از کشور رفت. افشای حقیقت باورنکردنیرها و مادرش بعد از رفتن پدر، برای همیشه تنها شدند. دختر کوچولو با حمایت‌های مادرش رشد می‌کرد و هر روز با شیرین زبانی‌هایش بیشتر خود را در دل مادر و فامیل جا می‌کرد. ۲۰ سالی از آن شب گذشته بود. رها دختر جوانی شده و در دل همه حسابی جا باز کرده بود. با وجودی که فامیل مادرش از سرگذشت رها آگاه بودند اما کسی چیزی به او نگفته بود. حتی شوهرش که از اقوام مادری‌اش بود با اینکه همه چیز را می‌دانست اما سکوت کرد و چیزی نگفت.  ۶سالی از ازدواج‌شان گذشته بود و آنها صاحب فرزندی شده بودند که رها به حرف‌های یکی از آشنایانشان مشکوک شد و دنبال گذشته‌اش رفت. او به خبرنگار گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران گفت: «وقتی یکی از اقوام شوهرم به من گفت دنبال گذشته‌ام بروم اول متوجه حرفش نشدم. اما زمانی که با مادرم صحبت کرده و برای دانستن حقیقت اصرار کردم، او هم ماجرا را برایم تعریف کرد. من مادرم را خیلی دوست دارم اما از زمانی که این جریان را شنیدم واقعاً دلم می‌خواهد بدانم خانواده‌ام چه کسانی هستند.» این زن که حالا مادر ۲ فرزند است، ادامه داد: «زن صاحبخانه تنها سرنخ حقیقت گذشته‌ام است اما او به هیچ عنوان حاضر نیست بگوید چگونه و با چه واسطه‌ای مرا از بیمارستان فیروزآبادی بیرون آورده‌اند. از طرفی روند قضایی هم مستلزم شکایت از مادرم است که به هیچ عنوان حاضر به این کار نیستم. تا به حال راه‌های زیادی را رفته‌ام اما نتیجه‌ای نگرفته ام. اما امیدوارم خانواده واقعی‌ام نیز دنبال من باشند و از طریق روزنامه ایران بتوانیم همدیگر را پیدا کنیم و...»ایرانمطالب مرتبط:تولد نوزادی‌ با‌‌ بیماری‌ وحشتناک‌ در داراب+ تصاویر(+18)نوزاد ربوده شده در چابهار به آغوش مادر بازگشت! +عکسآیا ماجرای جدا شدن سر نوزاد در بیمارستان جیرفت حقیقت دارد؟يك نوزاد عجيب الخلقه در تبريز به دنيا آمدصدور گواهي فوت براي نوزادي که زنده بود در دزفول+ عکس


سوختن لباس‌تان را فراموش کنید


فروشگاه اینترنتی مدیسه


لباس مجلسی



الی گشت


زیبایی و تناسب اندام

گونه های برجسته
چجوری بدون تزریق ژل و بوتاکس صورت و گونه خودمون رو برجسته کنیم؟؟

بی ضرر ترین محصولات لاغری
قویترین و بی ضرر ترین محصولات لاغری در 10 سال گذشته

زاندروکس
چجوری می تونم جلوی ریزش موهامو بگیرم؟؟؟

زیبا ترین بینی دنیا
چطور در 45 روز بدون عمل جراحی زیبا ترین بینی دنیا رو داشته باشیم





چهارشنبه 17 شهریور 1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن