واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سلطه فيلمهاي بفروش بر سينماها - سما بابايي
خرداد از آن ماههايي است كه به معروف است و كمتر كارگرداني تمايل به اكران فيلمش در اين زمان را دارد. با توجه به فصل امتحانات، بيشتر كارگردانان ترجيح ميدهند تا فيلمهاي خود را يكي، دو ماه بعد و با رسيدن فصل تابستان به اكران عمومي درآورند. به هر روي اما در روزهاي اخير، فيلمهايي روي پرده رفتند كه بيش از هر ويژگياي، تجاري بودن و تلاش عواملشان براي جذب هر چه بيشتر مخاطب و بالطبع آن تضمين موفقيت گيشه به چشم ميخورد.
در اين ميان حتي كارگرداني چون كه در پرونده فيلمسازي خود فيلميچون را دارد، مانند چند تجربه قبلي خود اين بار نيز به سراغ سوژهاي تجاري با بهرهگيري از درونمايههاي سينماي كمدي رفته است. اين در حالي است كه حضور سينماي تجاري در تمام دنيا، حضوري اجتنابناپذير است، اما مشكل آن زماني رخ مينمايد كه متوجه اين مساله باشيم كه اكثريت قريب به اتفاق فيلمهايي كه با اين هدف ساخته ميشوند، در اين زمينه نيز موفقيتي كسب نميكنند و به فروشي حتي در حد متوسط نيز دست نمييابند، اگرچه با توجه به اين موضوع كه اكثر اين فيلمها با سرمايهاي بسيار اندك ساخته شده و به حداقل هزينهها- جز پرداخت دستمزد بالا براي استفاده از يك يا دو چهره مخاطبپسند- بسنده كردهاند، همين ميزان فروش نيز براي عوامل فيلم، سودآور و گاه هيجانآور است.
روزي كه حسني مرد شد
بالاخره پس از ماهها شاهد اكران فيلميدر ژانر سينماي كودك و نوجوان بوديم؛ سينمايي كه سالها است تنها به يك خاطره دور و دراز با نوستالژي فراوان بدل شده است. حالا سالها از آن زماني كه كارگرداناني چون مجيد مجيدي، ابراهيم مختاري، ابراهيم فروزش و حتي عباس كيارستمي به فعاليت در اين ژانر ميپرداختند گذشته است. حتي خاطره فروش خيرهكننده فيلمهايي چون ، و مدتها است كه از ذهن همه رفته است. حالا سينماي كودك تنها محدود شده به جشنواره نصفه و نيمهاي كه مدتي است جايگاه خود را از اصفهان به همدان واگذار كرده است. به كارگرداني كيانوش و كوروش دالوند، اگرچه سالها از زمان ساختش ميگذرد و اميدي به جذب مخاطب كودك و نوجوان را در دل زنده نميكند، ولي تلاشي است براي اينكه يادمان بيندازد كه كودكان و نوجوانانمان هم به سينمايي احتياج دارند تا حدي كه اين فيلمها مولفههاي بومي و سنتيمان را هم داشته باشد و گاه فيلمهايي ببينند كه قهرمانانش شرك و مرد عنكبوتي نباشد. اقتباسي است از داستان معروف كه زندگي حسني پسرفقيري را روايت ميكند كه به خاطر گذران زندگي تصميم ميگيرد بزش را بفروشد اما در راه با جادو گري برخورد ميكند كه او را به آسمانها ميبرد و باعث ميشود كه حسني حوادث مختلقي را تجربه كند. اين فيلم اگرچه براي مخاطب كودك و نوجوان ساخته شده است، اما اكران آن همزمان با فصل امتحانات، مشكل جدياي براي برقراري ارتباط اين قشر مخاطب با فيلم را به وجود آورده است، ضمن آنكه همانگونه كه اشاره شد، ساخت فيلم مربوط به چيزي قريب به يك دهه پيش است و همين موضوع نيز در ارتباط برقرار كردن مخاطب با آن مشكلاتي را به وجود ميآورد. آن چنان كه دالوند ميگويد:
او همچنين از شرايط اكران فيلم نيز چندان راضي به نظر نميرسد، چنانكه توضيح ميدهد:
تلافي
15 سال از آمدن سعيد اسدي به ايران ميگذرد و او با ساخت جديدترين فيلم خود بار ديگر كساني كه او را به عنوان فيلمسازي با منش روشنفكرانه و پر از ايدهها و تواناييها ميشناسند، نااميد كرد. او كه در پرونده هنري خود سابقه فعاليت در هاليوود را دارد، هيچگاه نتوانست در ايران اثري را خلق كند كه متناسب با سابقه حرفهاياش باشد. اگرچه او در همين شرايط نيز تا حدي پيشگام است و اولين ساختهاش پس از بازگشت به ايران، توانست دو جايزه مهم بينالمللي براي سينماي ايران به ارمغان آورد و نيز با توجه به جسارتي كه در مضمون خود داشت، باب فتح فيلمهايي را گشود كه هنوز كه هنوز است ادامه دارند. اما داستاني دارد كه ميشود در وضعيت اين روزهاي سينماي ايران حتي نگفته و نديده نيز حدس زد داستاني چون دهها فيلم ريز و درشت ديگري دارد كه اين روزها روي پرده است؛ درگيريهاي عشقي ميان زوجي جوان. اسدي البته خود ميگويد: يا را بسازم، بلكه هدف بزرگي داشتم و ميخواستم تا اثري بزرگ با حضور هنرپيشگان آمريكايي و با فيلمنامهاي كه با همكاري يك فيلمنامهنويس شناخته شده آمريكايي نوشته شده بود را بسازم و وصيتنامه سينمايي خود را درباره كودتاي 28 مرداد به تصوير بكشم كه هيچكدام محقق نشد و بازگشت من در ايران تنها با از دست دادن سرمايه مادي و معنوي كه همان افول پرونده كاريام است، همراه بود. لااقل ميخواستم همان مسير را به شكلي حرفهايتر ادامه دهم و به همين خاطر در اين سالها پيشنهاد كارگرداني فيلمنامههاي بسياري را رد كردم، اما هيچ تهيهكنندهاي حاضر به تامين هزينههاي فيلمم نشد و سرانجام شرايط به گونهاي رقم خورد كه بعد از 5 سال مجبور به ساخت شدم. اگرچه بعد از آن نيز را ساختم كه به نگاه من نزديكتر بود، اما هنوز اجازه نمايش ندارد. طبيعي است كه هميشه نفي با خودش ابتذال به همراه دارد.>
او البته به دفاع از فيلم خود نيز ميپردازد و ميگويد كه به نظرش يك فيلم بيتكلف و بي شعار و در نتيجه اثري سالم است.>
قرنطينه
از آنجا كه اولين فيلم بلند منوچهرهادي سراسر كليشه است، صحبت درباره آن نيز به سمت كليشه ميرود. داستان همان عشق دختر فقير و پسر پولدار است و استفاده از بازيگران مخاطبپسند كه پيش از اين حسابشان را در سريالها پس دادهاند و حالا هر دو با دو فيلم و روي پرده سينما هستند. از حق اما نبايد گذشت كه اين فيلم براي كارگرداني كه تحصيلات دبيرستانياش نيز نيمه تمام مانده است، اثري خوش ساخت به حساب ميآيد.
به اندازهاي در موج ميزند كه كارگردان خود نيز بر آن صحه ميگذارد، اگر چه ادعا ميكند كه اين فيلم روايتي نو از قصهاي آشناست. اما نو بودن در كمتر صحنهاي از آن به چشم ميآيد و حتي چهرهپردازي متفاوت رضا عطاران نيز او را از همان مرد بذلهگوي هميشگي كه تاكنون ديده و شناخته بوديمش، فراتر نبرده است. شايد اين اعتراف صادقانه منوچهرهادي را بتوان توجيهكننده فيلمش قلمداد كرد، آنگاه كه ميگويد:
هادي همچنين در اولين فيلم خود از حضور بهروز افخمي به عنوان مشاور و تدوينگر بهره برده است كه بايد آن را به حساب خوششانسياش در حضور در كلاسهاي فيلمنامهنويسي اين كارگردان سرشناس و گرفتن پرونده ساخت فيلمش همزمان با پايانيافتن كلاسها دانست. مشخص نيست اگر افخمي نبود، چه بر سر فيلميميآمد كه كارگردانش اولين دوره فيلمنامهنويسي را نيز هنوز كامل به پايان نرسانده است؟
زنها فرشتهاند
فيلميپر از ستاره است. مهتاب كرامتي، نيكي كريمي، امين حيايي، محمدرضا شريفينيا و... اين فيلم كه دومين ساخته شهرام شاهحسيني در مقام كارگردان پس از فيلم است، توانسته است به هدفي كه كارگردان و تهيهكنندهاش حسين فرحبخش داشتهاند، دست يابد و تاكنون با فروش خوبي مواجه شود؛ البته فروش بالا و حضور بازيگراني چون مهتاب كرامتي و نيكي كريمي كه در عين چهره بودن در سالهاي اخير تصميم گرفتهاند كه تا حدي متفاوت از كليشههاي رايج سينماي تجاري عمل كنند، نبايد باعث شود كه گمان كنيم با فيلميمتفاوت روبهروييم بلكه اين فيلم نيز چيزي است در همان حدي كه اين روزها در سينماي ايران انتظار ميرود. در همين زمينه كافي است مروري داشته باشيم بر خلاصه فيلم: البته تهيهكننده فيلم بر اين اعتقاد است كه اصحاب رسانه اشتباه ميكنند. سالن سينما يك جايگاه اقتصادي و تجاري و در درجه آخر فرهنگي است. اقتصاد فيلمسازي از وجه فرهنگياش بيشتر است. فيلمهايي كه ميبينيد اكران نميشود يا در نوبت اكران ميماند فيلمهايي است كه به درد اكران نميخورد. اگر هم اكران شود خيلي جواب نميدهد. اين مردم هستند كه به ما ميگويند كه چه فيلميبايد بسازيم. من فيلمهايي كه ميسازم را با مردم در سينما ميبينم. فكر ميكنم كه حالا حالاها اين ژانر جواب ميدهد.>
اين را درست ميگويد. نگاهي به پرونده فيلمسازي او نشان ميدهد كه او در دهه 60 بيش از 10 فيلم انقلابي ساخت و به محض اينكه احساس كرد مردم ديگر حوصله ديدن فيلمهايي از اين دست را ندارند سراغ فيلمهاي ملودرام و سپس اكشن و اجتماعي - سياسي رفت و حالا مدتهاست كه به ساختن كمدي- رومانتيك روي آورده است.
همخانه
شكست كامل تجاري فريد در اولين ساختهاش-آرامش در ميان مردگان- او را بر آن داشته تا در فيلم جديد خود به سراغ سوژهاي مخاطبپسندتر برود و همان داستان عشقي هميشگي را با رنگ و لعاب طنز بيان كند، اگرچه همين فيلم نيز داراي مولفههايي است كه او را از ديگر آثار مشابه خود متفاوت ميكند:
او در فيلميپنجشخصيتي را به تصوير كشيد كه بيشتر يك فيلم خياباني و مستند بود و از هر حيث تفاوتهايي بسيار با آن دارد. فريد البته درباره تغيير ژانر خود از فيلميفلسفي به كمدي ميگويد:
تيغزن
تيغزن تازه به اكران درآمده است. اگرچه انتظار ميرود كه جديدترين ساخته داوودنژاد نيز چون ديگر آثارش با استقبال عمومي روبهرو شود، اما تاكنون آنچه پيرامون اين فيلم صورت گرفته است، جنجالهايي است كه در تبليغات شهرياش وجود داشت
با نام قبلي اثر فيلمسازي است كه آثاري همچون ، ، ، ، ، و ... را در كارنامه دارد. فيلم درباره دختر و پسري است كه به هم علاقه داشتهاند و پس از 20 سال همديگر را ميبينند در حالي كه دلبستگيهاي آنها نسبت به گذشته تفاوت كرده است. در اين فيلم عطاران، لادن مستوفي، رضا داوودنژاد، علي صادقي و فرزانه ارسطو بازي كردهاند، بنابراين همه چيز براي رسيدن به فروشي بالا براي آقاي داوودنژاد مهيا است.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
چهارشنبه 29 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]