تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيّت مؤمن بهتر از عمل او و نيت منافق بدتر از عمل اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805758545




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شانسي‌شانسي زندگي‌مان را به شانس واگذار نكنيم!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: شانسي‌شانسي زندگي‌مان را به شانس واگذار نكنيم!
همه ما به اين موضوع اعتقاد داريم كه هيچ چيز در عالم از روي تصادف اتفاق نمي‌افتد. به عبارتي ديگر هر معلولي داراي يك يا چند علت است اما...
نویسنده : مجيد فراهاني 
همه ما به اين موضوع اعتقاد داريم كه هيچ چيز در عالم از روي تصادف اتفاق نمي‌افتد. به عبارتي ديگر هر معلولي داراي يك يا چند علت است اما با توجه به اينكه درك و آگاهي ما انسان‌ها از عالم هستي و اتفاقاتي كه براي ما رخ مي‌دهد اندك است بنابراين از اين وقايع به شانس ياد مي‌كنيم. تصور كنيد در مسير خانه تا اداره دزدي كيف شما را مي‌زند. اگر شما به شانس و اقبال اعتقاد داشته باشيد از آن قطعاً به بد‌شانسي تعبير خواهيد كرد. اين در حالي است كه اگر به اين حادثه از روي تعقل و تفكر نگاه كنيد، متوجه خواهيد شد اين اتفاق معلول انتخاب دزد است زيرا اولاً او شما را براي اين عمل انتخاب كرده و ثانياً بي‌احتياطي و سر به هوايي شماست كه باعث شده اين فرايند (دزدي) كامل شود.


بسيار مشاهده مي‌شود در ميان برخي افراد اشتباهي رايج است كه بر اساس آن در يك جريان موفقيت‌هاي ديگران را به «خوش‌شانسي» و عدم موفقيت خود را به«بدشانسي» نسبت مي‌دهند. بي‌شك موفقيت و پيروزي، يك فرايند است كه با آزمون‌هاي علمي و تجربي، راهكارهاي آن مشخص شده كه شناخت و به‌كارگيري آن راهكارها، موفقيت را در دسترس ما مي‌نهد و ناآگاهي نسبت به آنها، كاميابي را ناممكن مي‌كند. هرچند باورهاي ناهنجار و راهكارهاي ناشايستي از قبيل خوش‌شانسي يا بدشانسي در برخي جوامع از جمله كشور ما رواج يافته است، لكن درك باورهاي درست و راهكارهاي منطقي و شايسته، تنها راه‌حل اساسي و آزمون شده در دست يافتن به پيروزي است.


بنابراين اگر حوادث و اتفاقات روزمره زندگي را موشكافانه نگاه كنيم خواهيم ديد در عالم هستي هيچ پديده‌اي بي‌علت نيست و هر حادثه‌اي علت يا علت‌هاي خاص خود را دارد. شانس، بخت و اقبال واژه‌هايي هستند كه افراد به دليل عدم آگاهي و گاهي مواقع براي آنكه از خود سلب مسئوليت كنند از آنها استفاده مي‌كنند و به قولي شانسي شانسي زندگي را به شانس واگذار مي‌كنند!
        
خوش‌شانس و بد‌شانس نداريم


شايد خود ما بارها اين اصطلاح را به كار برده باشيم كه شانس ندارم يا خيلي خوش‌شانس هستم، يا حداقل از ديگران شنيده باشيم كه معتقد هستند افرادي بدشانس يا افرادي خوش‌شانس هستند.


بسياري از اتفاقاتي كه در طول روز براي ما پيش مي‌آيد و ما از آن به شانس تعبير مي‌كنيم بر اساس بي‌احتياطي است. حتماً براي شما هم پيش آمده است كه اينقدر غرق در مسائل و مشكلات روزمره زندگي هستيد كه بي‌توجه به علائم احتياطي و محيط اطراف هنگامي كه از عرض خيابان عبور مي‌كنيد در طرفه‌العيني با ماشيني برخورد مي‌كنيد و راهي بيمارستان مي‌شويد يا حادثه از بيخ گوشتان مي‌گذرد. مطمئناً اگر شما فردي باشيد كه به شانس و اقبال اعتقاد دارد اين اتفاق را روي بد‌شانسي خود يا خوش‌شانسي مي‌گذاريد و چنانچه فرد معقول و منطقي باشيد از آن برداشت درستي خواهيد كرد.


اگر بپذيريم تمامي اتفاقات عالم داراي علت يا علت‌هايي است، بهتر مي‌توانيم عالم هستي را درك كنيم. علما و بزرگان وقتي برايشان اتفاقي مي‌افتاد بيشتر بر اين نكته تأمل مي‌كردند كه چرا اينچنين شد.


شيخ رجبعلي خياط مي‌گويد:«روزي در فكرم انديشه مكروهي را عبور دادم، ولي آن را انجام ندادم. از خيابان كه عبور مي‌كردم، چند شتر را عبور مي‌دادند كه ناگهان يكي از آنها به سمت من لگدي پرتاب كرد كه اگر به من مي‌خورد حتماً آسيب مي‌ديدم. از خودم ناراحت شدم كه مگر من چه كرده بودم كه اين اتفاق افتاد. توسل كردم و بعد در عالم شهود و مكاشفه گفته شد: اين به خاطر آن فكر مكروهي بود كه از سر گذراندي! گفتم:من كه انجام ندادم. گفتند: ضربه شتر هم كه به تو نخورد!»
بنابراين مي‌توان اذعان كرد كه حوادث و اتفاقات زندگي بدون علت نيستند و چنانچه دقيق و از روي تعقل به آنها نگاه كنيم خواهيم ديد كه هر معلولي را علتي است. گاهي اوقات هم ممكن است خير ما در همين كار باشد ولي ما بر اساس عدم آگاهي و درك درست از آن به بلا و حادثه بد تعبير مي‌كنيم، در صورتي كه از پشت پرده خبر نداريم. بخت و شانس بدين معنا كه پيشامدي بدون علت به وجود بيايد، وجود ندارد، زيرا هر چه از عدم پا به عرصه ‌وجود گذارد، ممكن‌الوجود است و هر ممكن‌الوجودي نيازمند علت است و قانون عليت و نيازمندي هر پديده به علت پديد آورنده، از بديهيات است. از اين رو در جهان هر حادثه‌اي اتفاق افتد، بشر به طور غريزي دنبال علتش مي‌گردد. پس نمي‌توانيم به چيزي با عنوان بخت و شانس معتقد باشيم و آن را از علل و اسباب دور بدانيم. از اين رو به صراحت مي‌توان گفت بد‌شانس و خوش‌شانس نداريم.


ايمان و اعتقادات راسخ و رد شانس


گاهي اوقات چنان به عقل ناقص خود متكي مي‌شويم و همه مسائل و اتفاقات اطرافمان را با كوته‌بيني مي‌سنجيم كه فكر مي‌كنيم عقل كل هستيم. خودخواهي و غرور كه نقطه مقابل ايمان كامل به خداوند است بعضي مواقع تا آنجايي پيش مي‌رود كه حتي خود را حاكم بر دنيا مي‌دانيم. مسلماً فردي با اين شرايط برداشت درستي از وقايع و حوادث محيط اطراف نخواهد داشت و بيشتر درگير موضوع شانس مي‌شود. چنين فردي منشأ حوادث را به جاي نسبت دادن به خداوند متعال به شانس و اقبال متصل مي‌داند.


بي‌شك اگر ايمان قوي روح و جسم ما را تسخير كرده باشد ياد خواهيم گرفت كه جز خواست و اراده پروردگار به چيز ديگري متكي نباشيم.


اگر به وقايع زندگي خود دقيق شويم خواهيم ديد مسائل زيادي در زندگي ما بوده كه به دليل عدم آگاهي، غرور كاذب و سستي ايمان از آن به بدشانسي برداشت كرده‌ايم. غافل از اينكه در همه موارد زندگي مي‌توانستيم با اراده و تصميم‌هاي درست خود را در مسير خواست و اراده خداوند قرار دهيم و به او اعتماد كنيم.


عقل، تفكر، انتخاب و اراده اموري هستند كه صددرصد در اختيار ما قرار دارند و اين ما هستيم كه خود را در مسير غلط يا درست زندگي قرار مي‌دهيم و غير از اين هم نمي‌توان انديشيد. اين ما هستيم كه با اراده و خواست خود تصميم مي‌گيريم چه شرايطي داشته باشيم. اين ما هستيم كه گاهي اوقات خود را تسليم اراده و خواست خداوند مي‌كنيم و گاهي اوقات با كبر و غرور در برابر خواست و اراده او مي‌ايستيم و در نهايت مستوجب بدترين عذاب‌ها هم هستيم. پس نبايد سست ايماني خود را پاي شانس بگذاريم و براي فرار از واقعيت‌هاي زندگي پشت نقاب خود ساخته شانس پنهان شويم.


بنابراين لازم است عقل ناقص خود را با استناد به معيارهاي درست و منطقي تجهيز كنيم و در مورد وقايع اطرافمان برداشت درستي داشته باشيم. غرور و خودخواهي گاهي اوقات چنان وجود فرد را در بر مي‌گيرد كه ايمان و اعتقادات مذهبي راهي براي عرضه پيدا نمي‌كند. نبايد فراموش كنيم كه خوش‌شانسي و بدشانسي بيشتر از آنچه معلول علت‌هاي ناشناخته باشد، دستاورد اعمال و رفتارهاي هر شخص است و كسي كه به هر دليل خود را بدشانس مي‌داند، طبيعتاً نشأت گرفته از اعمال و رفتارهاي او در عالم هستي است.


شانس و اقبال از منظر اسلام


عناوين و واژه‌هايي همچون شانس، بخت، قسمت و غيره هرگز واقعيت خارجي نداشته و از نظر فرهنگ اسلام و معارف مذهبي نيز كاملاً مردود و باطل است، مضافاً اينكه هيچ عقل و منطقي نيز آن را تأييد نمي‌كند و فلاسفه و حكما نيز فرموده‌اند هر معلولي، پديده‌اي و حادثه‌اي در عالم طبيعت و جهان هستي علت يا علل خاص خودش را دارد. نظام هستي و جهاني كه ما در آن زندگي مي‌كنيم، نظام علت و معلول است. هر حادثه‌اي كه در اين جهان اتفاق مي‌افتد نيازمند علت و علت نهايي همه علل، خداوند متعال است. پس محال خواهد بود كه حادثه‌اي اتفاق بيفتد كه علت يا علت‌هايي نداشته باشد. به عبارتي ديگر هيچ حادثه‌اي به‌صورت شانسي و بر اساس اقبال يا بخت اتفاق نمي‌افتد مگر اينكه در پيدايش آن علتي نقش داشته باشد.


اما چون اكثر انسان‌ها در برابر علل حوادث بي‌تفاوت هستند در جست‌وجوي علت حوادث بر نمي‌آيند كه چرا مثلاً فلان عمل اتفاق افتاده است. در اين حالت بهترين و راحت‌ترين حالت آن است كه آن را منتسب به شانس يا اقبال كنند. اما اگر فردي داراي اعتقادات قوي به خداوند باشد و به او اعتماد داشته باشد، مي‌داند كه هر حادثه‌اي بر اثر علتي پديد آمده است و هيچ كار خداوند بي‌حكمت نيست حتي اگر ما علت آن را نتوانيم بيابيم.


با نگاهي به كتب مرجع در اسلام و به خصوص قرآن كريم متوجه خواهيم شد كه قانون عمومي «عليت» مورد تصديق است. يعني تمامي پديده‌هاي اين عالم معلول علت يا علت‌هاي گوناگوني است. شانس و اقبال، در اصطلاح توده مردم، عموماً به رويدادي اشاره دارد كه علت آن معلوم نبوده، لذا وقوع آن رويداد به شانس نسبت داده مي‌شود. پس اگر مقصود از شانس تحقق پديده‌اي بدون علت است، بي‌شك در فلسفه اسلامي و براساس دلايل قطعي مردود است.
پذيرش شانس، اقبال، بخت و مانند آنها، در حقيقت پذيرش نوعي تصادف در نظام هستي است.


چنين نگرشي در نهايت منجر به انكار خالقيت خداوند يا ربوبيت او مي‌شود، زيرا يا اصلاً خداوندي نيست تا هستي را بيافريند و آن را سامان دهد، بلكه اين تصادف است كه هستي را آفريده و ساماندهي بي‌نظمي را موجب شده است يا آنكه شخص معتقد به شانس و اقبال اگر قائل به خالقيت خدا باشد، در پروردگاري و ربوبيت خداوندي ترديد روا داشته است، زيرا پذيرش شانس و بخت به اين معناست كه هستي پس از آفرينش از سوي خداوند، رها شده و اين تصادف است كه نوعي نظم درعين بي‌نظمي را سامان داده است. بر اساس اين انديشه خداوند حكيمانه در هستي تصرف و هدفمند آن را مديريت نمي‌كند، بلكه آفريده‌ها را به حال خودشان رها كرده است.


اين نگرش فلسفي به هستي و خداوند، موجب مي‌شود تا نقش پروردگاري خداوند ناديده گرفته شود و اينكه گويي پرورش آفريده‌ها به خودشان وا نهاده شده است درحالي كه خداوند بارها در آيات قرآني بر ربوبيت خود بر هستي تأكيد دارد و اين ربوبيت را حكيمانه و عالمانه مي‌داند.
از سوي ديگر دنيا محل اختيار است. در اين جهان، سعادت حقيقي انسان جز از راه اختيار به‌دست نمي‌آيد. خود انسان بايد موجبات سعادت يا بدبختي خود را فراهم آورد. خداوند در آياتي از قرآن كريم مي‌فرمايد:«ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد يا ناسپاس.» بنابراين خداوند راه را به انسان نشان داده است و اگر انسان نافرماني و ناسپاسي كرد پس انتخاب با او بوده و ارتباطي با شانسي يا تصادفي بودن سرنوشت او ندارد.


هنگامي كه ما بر خلاف خواست و اراده خدا قدم بر مي‌داريم بدون اينكه از عاقبت و سرانجام كار آگاه باشيم با آن به مخالفت مي‌پردازيم. پس بايد انتظار آن را داشته باشيم كه عذاب آن را هم تحمل كنيم و نبايد آن را به بد‌شانسي تعبير و از واقعيت فرار كنيم. فرار از واقعيت كه همانا ناسپاسي در اوامر الهي است باعث غرق انسان در مرداب خرافات مي‌شود.


شهيد مطهري در اين زمينه مي‌گويد:«كساني كه هيچ‌گونه واقع‌بيني در آنها نيست و با وهم و خيال، قضايا را بخواهند حل كنند، خيال مي‌كنند يگانه چيزي كه بايد به كمك و ياري آدمي بيايد و به او ظفر و موفقيت بدهد، بخت و تصادف است؛ گمان مي‌كنند هر كسي با يك بخت و شانس مخصوص، به دنيا آمده است، اگر خوشبخت به دنيا آمده باشد هيچ چيز نمي‌تواند او را بدبخت كند، او برود راحت بخوابد كه بخت و اقبالش بيدار است و اما اگر بدبخت و بدشانس به دنيا آمده باشد هيچ چيز قادر نخواهد بود او را خوشبخت سازد، نه علم، نه ايمان، نه عمل، نه اخلاق و ملكات فاضله، به هر راه راست و صراط مستقيم كه قدم بگذارد آن بخت بد و سياه، مانند سايه همراه اوست، نمي‌گذارد به نتيجه برسد- «بدبخت اگر مسجد آدينه بسازد/ يا سقف فرود آيد يا قبله كج آيد»- به گمان اين اشخاص هيچ قدرتي در جهان، قادر نيست كه خوشبخت را بدبخت و بدبخت را خوشبخت كند، زيرا «گليم بخت كسي را كه بافتند سياه/ به آب زمزم و كوثر سفيد نتوان كرد» اين، يك طرز تفكر است در ميان بسياري از مردم كه شيوع دارد، بديهي است اگر بشر اندكي واقع بين باشد و روابط علت و معلولي حوادث و قضاياي عالم را درك كند، اگر اندكي در مسائل جهان علمي فكر كند، اگر كمي عقل و انديشه خود را به كمك بخواهد، مي‌فهمد كه مسئله شانس و بخت، يك خيال و يك واهمه شيطاني بيش نيست، نه عقل مسئله شانس و بخت را به رسميت مي‌شناسد و نه دين.»


هيچ صاحب انديشه‌اي به شانس اعتقاد ندارد


بسياري از انديشمندان علوم روانشناسي و اجتماعي از شانس به عنوان يك پديده علمي ياد مي‌كنند و آن را به انرژي‌هاي منعكس شده از اعمال و تفكر انسان تعبير مي‌كنند. به عبارتي آنها هم اذعان دارند كه شانس در اصل و ماهيت خود وجود خارجي و عيني ندارد و افراد خود هستند كه با رفتار و اعمالشان سرنوشت‌شان را رقم مي‌زنند و هيچ چيزي در عالم تصادفي و اتفاقي نيست.
بايد تأكيد كرد انسان‌ها نقش مهم و تأثيرگذاري در سرنوشت خود دارند؛ يعني اعمال خوب و بد آنان مي‌تواند سرنوشت آنان را تغيير دهد و خداوند امري را كه اثبات كرده محو و امري ديگر را باتوجه به اعمال انسان اثبات مي‌نمايد.


عدم شناخت انسان نسبت به علل پديداري برخي از امور و چيزها يا ناشناخته‌بودن علل و عوامل موجب شده تا برخي‌ با نگاهي عوامانه و جاهلانه، آن را به تصادف، شانس و اقبال استناد دهند و اينگونه با تحليل و تعليلي سطحي، نوعي علت را در قالب بي‌علتي بيان كنند. بنابراين اگر انسان‌ها از نظر عقل و علم رشد كنند، به همان ميزان اعتقاد به شانس و اقبال از ميان مي‌رود و نسبت به معلولات جهان درك، تحليل و تبيين درستي خواهند داشت و توصيه‌ها و رفتارهاي خود را نيز براساس آن سامان مي‌دهند و سبك زندگي ديگري را در پيش مي‌گيرند. پس اگر كسي ادعا كند كه مثلاً اين امر شانسي (يعني تصادفي) اتفاق افتاد سخني باطل و لغو بر زبان رانده، زيرا به قول حكمايي همچون آيت‌الله جوادي آملي اصولاً در عالم هستي چيزي به نام شانس، تصادف و اتفاق معنا ندارد و همه چيز و هر اتفاقي بر اساس حكمت و علتي به وقوع مي‌پيوندد.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن