واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خانه و خانواده و جای قبر روزنامه امروز خراسان جنوبی چاپ بیرجند روز شنبه 16 مرداد 1395 یادداشتی با عنوان « خانه و خانواده و جای قبر » را در شماره 3127 خود منتشر کرد.
در ادامه این یادداشت به قلم رضا زنگوئی آمده است: ما با هزار تأسف، سست کرداریم، کارهامان قوامی که باید داشته باشد ندارد حال آنکه هم شنیده ایم و هم خوانده ایم که می گویند روزی پیامبر اسلام (ص) هنگامی که دید افراد در درست کردن قبر مرده، سهل انگاری می کنند بر محکم کاری و استحکام بنای قبر تأکید و خود سنگ ها را محکم می کنند و می فرمایند کار را باید مستحکم و شایسته انجام داد. از بازخوانی این ماجرا، درس می گیریم که هرکاری باید دارای قوام و استحکام و بنیادی پایدار باشد و درس دیگر گشوده شدن یک پنجره است و بستری برای اندیشیدن که اگر قبر مرده باید استحکام داشته باشد.خانه و ساختمان زندگان باید از قوام بیشتری برخوردار باشد، حال این که فراوان می بینیم که برخی ها که "بساز و بفروش" نامیده می شوند، خانه ها را بسیار سست می سازند و با تزئین به مردم می فروشند و این که این موضوع چقدر در تضاد با رفتار نبوی است مسئله ای است که بدان خواهیم پرداخت.اما در این مقال می خواهم به درس سوم اشارتی داشته باشم که وقتی قبر باید محکم باشد و خانه نیز محکم تر، ساختمان روابط اجتماعی ما باید چگونه باشد؟ رابطه اعضای خانواده و نهاد خانواده چطور؟ این بد نیست که گاهی مشاهده کنیم، برادرزاده "عمو" را نمی شناسد و "دایی" خواهرزاده را! این که عرض می کنم بر سبیل "مثل" نیست بلکه یک واقعیت است و نشانگر این که ساختمان خویشاوندی، دچار زلزله های ویرانگری شده است. بدتر از این؛ گاهی می شنویم که پدر و مادر پشت در بسته خانه فرزندان مانده اند و نیز باز شنیده ایم که گره بعضی از قهرها را مرگ هم نمی تواند به آشتی باز کند! راستی وقتی روابط اجتماعی ما چنین سست و نابسامان است و واژه "صله رحم" از فرهنگ روابط ما در حال حذف شدن است، چه انتظاری داریم؟ آیا انتظار داریم روزگارمان بر وفق مراد و جامعه رو به سامان باشد.جامعه سامان یافته از خانواده بسامان شکل می گیرد و خانواده بسامان هم نیازمند روابط اجتماعی قوام یافته است، اما وقتی این زنجیره از هم گسست و روابط به گسیختگی دچار شد، دیگر از قانون و قاضی و پلیس هم کاری ساخته نیست. زیرا افرادی که در زنجیره، خود را ملزم به رعایت برخی بایستگی ها می دانستند در ورای این زنجیره، دلیلی برای رعایت بایستگی ها و پرهیز از ناهنجاری ها نمی بینند.همانگونه که سارق، هرچند حرفه ای هم باشد، درمحله خود دست به این کار نمی زند چون خود را در زنجیره می بیند اما آن سوتر که می رود دست به هر کاری می زند. به گمان من اگر به جای هزینه کردن برای کارها و برنامه ها و سازمان هایی که فلسفه وجودیشان در شرایط خوب عمل کردن "درمان" است، به "بهداشت" جامعه توجه می کردیم، اصلا" نیاز به هزینه های چند 10 برابر درمان نمی شد. چنان که اگر "جاده ای" به سامان و "خودرویی" سالم و "راننده ای" قانون مند داشته باشیم، دیگر به "بیمه" ، دادگاه و بیمارستان و ... سر و کارمان نمی افتد، که تازه اگر درست هم عمل کنند. عوارض پیامد یک حادثه گاه، هرگز از بین نمی رود و باز براین گمانم که اولویت نخست ما باید محکم کردن ساختمان روابط اجتماعی باشد، آن وقت دیگر خبرهایی از نوع دعوا و خشونت و چاقوکشی و مرگ آفرینی و ناامنی و دشمنی و ... نخواهیم شنید. اگر روابط ما بهبود یابد و اخلاقیات در جامعه رو به افزایش گذارد، دشواری ها و مشکلاتی هم که حل شان غیرممکن می نماید، رو به کاهش خواهند گذاشت. پس هم سنگ قبر را جدی بگیریم، هم ساختمان سازی را و هم ساختمان روابط اجتماعی را ... این بهترین راه است.2047/3215/
16/05/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]