تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817118101




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نمیدانم چرا مادر، همسر و فرزند دوستم را کشتم؟


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مردی که در پی یک سوءظن، مادر، همسر و فرزند دوستش را به قتل رساند، وقتی برای محاکمه پشت تریبون قرار گرفت اتهامش را قبول و درخواست کرد اولیای‌دم هرچه زودتر او را اعدام کنند.
قتل خانواده مردی که در پی یک سوءظن، مادر، همسر و فرزند دوستش را به قتل رساند، وقتی برای محاکمه پشت تریبون قرار گرفت اتهامش را قبول و درخواست کرد اولیای‌دم هرچه زودتر او را اعدام کنند.٢٠ بهمن دو سال قبل خبر سه فقره قتل و انفجار در خانه‌ای در منطقه گلابدره به مأموران داده ‌شد. زمانی که پلیس و مأموران آتش‌نشانی در محل حاضر شدند جسد زنی میان‌سال، زنی جوان و یک پسربچه را پیدا کردند. آنها متوجه شدند هر سه این افراد به قتل رسیده‌اند و سپس خانه منفجر شده ‌است.درحالی‌که مأموران تحقیقات خود را آغاز کرده‌بودند مردی جوان به محل حادثه آمد و هراسان به اطراف نگاه می‌کرد.رفتار این مرد به‌قدری شک‌برانگیز بود که مأموران او را به‌عنوان مطلع به کلانتری بردند و از او  پرسش کردند مرد جوان ابتدا سعی داشت همه‌چیز را پنهان کند، اما تناقض‌گویی‌ها و پرسش‌های مداوم مأموران باعث شد تا مرد جوان اعتراف کند و پرده از جنایت هولناکی که انجام داده ‌بود، بردارد. این مرد به پلیس گفت: خانه‌ای که منفجر شده خانه دوستش مهدی است و کسانی که آنجا کشته ‌شدند هم به دست او به قتل رسیده‌اند.مرد جوان انگیزه خود از قتل‌هایی که انجام داده‌ بود را شکی که نسبت به دوستش پیدا کرده ‌بود، عنوان کرد و گفت مسئولیت آنچه مرتکب شده را قبول می‌کند.بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. روز گذشته در جلسه رسیدگی ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار صدور مجازات قانونی با توجه به درخواست اولیای‌دم شد.سپس اولیای‌دم یک‌به‌یک در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند.قضات از مهدی، پدر کودک کشته‌شده خواستند تا درباره رابطه دوستانه‌اش با متهم توضیح دهد. او گفت: ما سال‌ها بود که همدیگر را می‌شناختیم اما بعد از پایان خدمت سربازی خیلی با هم صمیمی شدیم و رابطه خوبی پیدا کردیم و رفت‌وآمد داشتیم. ما در این سال‌ها تقریبا هفته‌ای یک‌بار با هم صحبت می‌کردیم یا اینکه همدیگر را می‌دیدیم. همسر من متهم را داداش صدا می‌زد و از آنجایی که من برادری نداشتم، او را مثل برادر خودم می‌دانستم.او گفت: هر آنچه متهم در جلسات بازپرسی درباره من و همسرم گفته‌، کذب محض است من نمی‌دانم او با چه انگیزه‌ای این کار را کرده‌ است. اما از او نمی‌گذرم. او مادرم، همسرم و فرزندم را از من گرفت و خواستار قصاصش هستم.سپس نوبت به متهم رسید. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: مدتی قبل از این حادثه بود که یک شب من و مهدی با هم بودیم و من حالت عادی نداشتم و دارو مصرف کرده ‌بودم. در خانه ما نشسته ‌بودیم. من به نگاه مهدی شک کردم از همان موقع این تردید در دلم ماند و فکر می‌کردم او نسبت به همسرم نظر دارد. فردای آن روز از حالت غیرعادی‌ای خارج شدم همه‌چیز خوب و عادی بود اما نمی‌دانم چرا آن شک همچنان در دل من مانده ‌بود و حال خوبی نداشتم. با اینکه مهدی را زیر نظر گرفته ‌بودم و چیز غیرعادی از او ندیدم، اما همچنان نسبت به او مشکوک بودم. تصمیم گرفتم ارتباطم را با مهدی کم کنم. او چندبار زنگ زد و به من گفت قرار بگذاریم و همدیگر را ببینیم من فکر می‌کردم او می‌خواهد همسر من را بیشتر ببیند و به‌همین‌دلیل هم می‌خواهد به خانه ما بیاید. قبول نکردم به زنم گفتم دیگر به خانه آنها رفت‌وآمد نکند. البته نتوانستم توضیح دهم چرا چنین حرفی می‌زنم.متهم ادامه داد: چند روز قبل از حادثه، همسرم گفت مینا همسر مهدی تماس گرفته و قرار است به خانه ما بیایند. گفتم این کار را نکن مگر من نگفتم دلم نمی‌خواهد رفت‌وآمدی بکنیم. زنم گفت من نمی‌توانم بگویم نیاید چون ما خیلی دوست هستیم و اگر چیزی هست من باید بدانم. یک روز قبل از حادثه مهدی بالای ١٥ بار با من تماس گرفت و من جواب تماسش را ندادم تا اینکه روز حادثه مقدار زیادی ترامادول استفاده کردم و بعد هم به خانه مهدی رفتم تا با همسرش صحبت کنم. او را مثل خواهر خودم می‌دانستم.زنگ درِ خانه را زدم و وارد شدم. مینا تعارف کرد که داخل بروم و گفت مادرشوهر و خواهرش هم هستند. در اتاق داشتیم با هم صحبت می‌کردیم به او گفتم مدتی به خانه ما نیاید و خواهش کردم این موضوع را به مهدی و همسر من نگوید. گفت برای چه باید این‌کار را بکنیم چه اتفاقی افتاده‌ است. گفتم من فکر می‌کنم مهدی به همسر من نظر دارد. خندید و گفت مهدی از این کارها نمی‌کند اشتباه می‌کنی.وقتی داشتم از اتاق خارج می‌شدم یکباره از حال خودم خارج شدم و به سمتش حمله کردم با سیم سشوار او را خفه کردم از خانه چاقویی برداشتم و راه افتادم. جلو در مادر مهدی را دیدم، گفت برای چه آمدی گفتم همسر و بچه‌هایم را آورده‌ام. اصرار کرد به خانه‌اش بروم و من هم قبول کردم. داشت درددل می‌کرد اما من ترسیدم موضوع لو برود و حمله کردم با گلدان به سرش کوبیدم و بعد هم با چاقو چند ضربه زدم. از در بیرون آمدم پسر کوچک مهدی را دیدم انگار خودم نبودم نمی‌دانم چرا این کارها را می‌کردم به او هم حمله کردم و او را زدم.بعد رفتم که دست‌های خون‌آلودم را بشویم آنجا آبگرمکن را دیدم و شلنگ را بریدم.البته اصلا قصدی برای آتش‌زدن خانه نداشتم و واقعا نمی‌دانم چرا چنین کارهایی را کردم.متهم در پاسخ به این سؤال که چرا از خانه مقتولان دزدی کرد، گفت: پول را برداشتم که موضوع را سرقت نشان دهم قصدم واقعا سرقت نبود، می‌خواستم پلیس چیزی نفهمد. او درباره اینکه چرا به محل قتل برگشته ‌است، گفت: فکر می‌کردم روی چند گلدان اثر انگشتم باقی مانده ‌است به‌همین‌دلیل برگشتم که پلیس متوجه موضوع شد و من را بازداشت کرد.با پایان گفته‌های متهم و دفاعیات وکیل‌مدافعش، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.شرقمطالب مرتبط:جزییات هولناک قتل عام خانواده کارمند بانکماجرای قتل هولناک 11 عضو یک خانواده قتل سه تن از اعضای خانواده توسط پدرقتل عام هولناک یک خانواده در اندیمشک + جزئیاتقتل اعضای یک خانواده در حمله شبانه خواستگار


ارزانترین تورهای لحظه آخری


فروشگاه اینترنتی مدیسه


لباس مجلسی



الی گشت


زیبایی و تناسب اندام

گونه های برجسته
چجوری بدون تزریق ژل و بوتاکس صورت و گونه خودمون رو برجسته کنیم؟؟

بی ضرر ترین محصولات لاغری
قویترین و بی ضرر ترین محصولات لاغری در 10 سال گذشته

زاندروکس
چجوری می تونم جلوی ریزش موهامو بگیرم؟؟؟

زیبا ترین بینی دنیا
چطور در 45 روز بدون عمل جراحی زیبا ترین بینی دنیا رو داشته باشیم





دوشنبه 8 شهریور 1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن