تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، بزرگ‏ترين ـ فرمود ـ يا با عظمت‏ترين نام خداوند است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819776747




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مجموعه شعر «در انفرادی آفتاب» نقد شد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
مجموعه شعر «در انفرادی آفتاب» نقد شد

در انفرادی آفتاب


شناسهٔ خبر: 3755166 - دوشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۲
استانها > فارس

.jwplayer{ display: inline-block; } شیراز- مجموعه شعر «در انفرادی آفتاب» اثر فرنگیس شنتیا شاعر و روزنامه نگار شیرازی نقد شد. به گزارش خبرنگار مهر، عبدالعلی دست غیب منتقد مطرح شیرازی و مترجم - مجموعه شعر «در انفرادی آفتاب» اثر فرنگیس شنتیا را نقد و بررسی کرد که در ادامه نقد این منتقد را می خوانیم. دفتر شعر در انفرادی آفتاب دربردارنده اشعاری است با استعاره ها و تعبیرهای عجیب و ناآشنا. به نظر می رسد که شور در آوردن تعابیر شگرف و گاه خشن ، اساس شعرآفرینی سراینده آن و گنجینه ی بیان بلاغی اصوات ، صور خیال و ساختار زبانی او باشد که در همان زبان، از سوی معانی پیوسته  با آن تعابیر و تصاویر تایید و پشتیبانی می شود. در این مجموعه رویدادهای هولناک جهان نظم نیافته به اندازه ای تند و غیر منتظره است که به هیچ عنوان نمی توان آن ها را با تعبیرها و واژه های لطیف و شسته رفته کلاسیک ها به تصویر کشید و ناچار کار شعر به هنجارگریزی و ساختارشکنی می انجامد و به گزاره هایی که قطعیت های اخلاقی و اجتماعی را به چالش می کشد . نظری به عنوان اشعار «کتاب در انفرادی آفتاب» نشان می دهد که سراینده در کار گسست از هنجارهای ادبی مرسوم است و در این زمینه یعنی در کار هنجارشکنی به فروغ فرخزاد بیش از هر شاعر دیگری نزدیکی دارد : جلاد زیبای من ، از آینه فرار کن ، چروکیده سالیان تحت تعقیب ، مکاشفه درد ، کشف و شهود ترسناک ، تاول های چندساله ... در کتاب بسامد واژه های خشونت آمیز و ناآشنا در قیاس با واژه های نرم و لطیف و آشنا بسیار زیادتر است و طرفه  اینجاست که سراینده در رویارویی با دنیایی نامطمئن ، درون مایه هایی را یافته است که متناسب   با کاربرد تصویری کلمه ها است   آن گونه که خود از آن ها در می یابد. اشعار فرنگیس شنتیا  و تعابیر او غالبا شاخصیت دارد و پیداست که واژگان گزیده شده اش ، حساب شده ، دقیق و متناسب است . در مثل در شعر« جلاد زیبای من » این تصاویر و تعابیر را می بینیم : آویخته شدن گردن بندی از خرده های نان به گردن ، دستبند زدن سحرگاهان نجیب ، رشد مشکوک پرسه های شبانه ، تبر به دست روبروی این باغ ... و در شعر در انفرادی آفتاب می خوانیم : آه می بینی ! مثل همیشه قطار چمدان های مرا جا گذاشت باید همین گوشه کنارها زمین طاهری مانده باشد ببین جایی پیدا نمی کنی که سی سالگی مرا زنده زنده در آنجا به خاک بسپارند (صفحه 11) تصاویری مانند خاکسپاری سی سالگی، به گردن گرفتن قتل غیر عمد خود، سلاخی کردن گوشت نجیب عشق ، جوشانده های کپک زده ته قوری ، بچه خواری ربات های آدمخوار ، ارواح جنین های قتل عام شده ، خنده هایی پر از آب دهان و عفونت و خون ، از عشیره آدم برفی ها بودن ، حراج فریاد در گلو مانده ... از مجموعه چنان که باید حس زنانگی – البته احساس عجیب و غریب زنانه – احساس می شود . سراینده به اینجا می رسد که نمی تواند به جسم و جنس و حالات آن با اطمینان بگوید از زندگانی و فرزند زایی هراسی ندارد . اشعار دفتر بیشتر از دلدادگی و پیوندهای جسم و جنس که سرانجامی تراژیک و فاجعه بار دارد، سخن می گوید و اعلام می کند وحدت تن ها و عاطفه ها ، دلدادگان را از یکدیگر دورتر می سازد و این جنس مخالف است که با در دست گرفتن قدرت در مقام پدر ، همسر و برادر ، همه جا  باور و کنش خود را به زن تحمیل می کند: چند بار به گناه تعارف یک سیب تا پای مرگ رفتم و برگشتم تا همسرم شدی ؟ (همان ، 10 ) در کتاب از آینده خبری نیست . فاجعه روی داده و با آن کاری نمی شود کرد . نزدیک شدن دلدادگان به منزله ی رویارویی با گذشته ای دردناک و آینده ای مشکوک است . دلالتی از زندگانی تازه ، از زاده شدن کودکی زیبا و خوش آتیه ، از آرامش و امنیت خانه و خانواده احساس نمی شود : به خیابان می روی باد سرهای مردم را برده است به خانه باز می گردی پنجره هایت را از ریشه کنده اند زبان اشعار سراینده مانند زبان اشعار « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد »فروغ سرشار از تعابیر چرخان ، انقباضی و انبساطی است که به زاویه هایی بدل می شود که وضعیت های ویژه و روابط جامعه ای ماشینی شده و دور از حس و عاطفه را نشان می دهد . تاثیر این زبان و ترکیب های آن خواننده را از ادراک معمولی و عادی کلمه های رایج دور می کند . ابداعات بلاغی سراینده مانند سیل جاری می شود و زمانی که جاری می شود مهار نشدنی است ولی با اینهمه ، پیوستگی برای خواننده آشنا به شعر وضوح دارد اما این روشنی و وضوح برای همه نیست و بسیاری از تعابیر سراینده دشوار و دارای زمینه هایی است دور از تشبیهات ، کنایه ها و تعابیرمرسوم (اعم ازتعابیر اشعار کهن یا اشعار نو ). از این رو مناسب می نماید که برخی از این تعبیرهای دشوار رمز گشایی شود . راوی اشعار ، آگاهی معذب و رنج دیده است که برای یافتن امن خاطر به جان پناه شعر روی آورده و گرچه در بیشترین موارد می نماید که شکست خورده به عشق و مقارنات آن باور دارد ، به هر چیز دسترس پذیر می آویزد تا اشعاری بسازد نشان دهنده فاجعه ای غیر منتظره و به «او» خطاب می کند که : در التماس مادر شدن رهایم کن بانو کس دیگری است .(همان ،26) دفتر شعر در« انفرادی آفتاب » سرشار است از گزاره هایی مانند: اشک های ناگهان ، سرگردانی ناگزیر ، دست وپا زدن میان لخته های خون و صبر ، گریه کردن پشت درگاه مسدود فرودگاه ، برداشتن جمجمه مردها از تاقچه دل ، کشتار دسته جمعی لحظه های معصوم ( صادق هدایت به دوستی نوشته بود : چه می کنم ؟ به قتل عام روزهایم مشغولم ) تکه ای از قلب را بر لب های مرد جا گذاشتن ، مسافرانی که در تب و تاب دل کندن منفجر می شوند ، رسیدن باکره ها از راه برای خواندن دعای آمرزش ... برای رمزگشایی  تعابیری مانند دست و پا زدن میان لخته های خون ، نجوای خونی که در ران های او جاری است ، لکه ای خون بر آسفالت داغ خیابان ، باکره ها باید از راه رسیده باشند ، لکه ای خون پشت چراغ های خطر ... راه دوری نباید رفت . این موضوع را ویرجینیا ولف نیز در کتاب «اتاقی برای خود » توضیح داده بود . یکی از زن های  با نقاب در کتاب از رنگ هایی مانند رنگ قرمز نام می برد و بر آن تاکید دارد . او می گوید : من اتاق خود را رنگ می کنم و می خواهم آن را به رنگ دلخواه خود در بیاورم اما افسوس زیرا با کمال شگفتی می بینم که دنیای من سرخ فام است ... سراینده دفتر شعر «در انفرادی آفتاب» در اندیشه ی عشق های شکست خورده ، ستم های مرد سالاری ، جنین های به هرز رفته و از دست رفتن امکان های آفرینشگرانه بشری است و نیز سخت نگران است از رسوایی های کوچک و سرازیر شدن در معده خاک وبه شیوه ای استهزایی و گروتسک می نویسد: به عینک تان اگر جسارت نمی شود جنین ناقص الخلقه ام را کف دریاچه دفن کنید (همان ، 16 ) سراینده دفتر شعر « در انفرادی آفتاب » از دنیای پیرامونی و درونی خود یعنی از دو ساحت واقعی و مجازی بهره گیری می کند ، برای نشان دادن جریانی که در دل کوچه و خیابان ها می گذرد. در برهوت زندگی نظم نیافته ، سخت گیران و افراد خشن در زندگانی واقعی دست می برند ، بی همدرد نسبت به دیگران و در بند باورهای خود عمل می کنند و عمل آن ها تبدیل به نیرویی زیانکار می شود. اینان موقعیت های ناخوشایند و تلخی به وجود می آورند بیمناک و شک برانگیز . سراینده در اتاقی زیست می کند که «پنجره اش رو به دوربین های مخفی باز می شود  و نور می گیرد از چراغ قوه سربازی که عاشقی های مرا می پاید» زبان شعر در بیان اینگونه وضعیت ها کوبنده ، تند و عصبی می شود و گاهی آشفته و عصیانگر و این همه در تصاویر غیر منتظره بازتاب می یابد و شاعر از گنجینه واژگان تند و مبین ( اکسپرسیو) بهره گیری می کند : ارتکاب عاشقی با تو تجربه دلچسب یک شورشی است آن گاه که از مراسم تیرباران خود گریخته باشد و بوسه هایت شلیک گلوله ای است ...(همان ، 17 )  با این همه ، خشونت های وصف شده در کتاب  ظاهری است و در پس  این واژه های خشن زنی را می بینیم عاشق و مهرورز و دوستدار لطافت . چنانکه راوی قطعه ی «خاتون شیشه ای » می گوید : یک پنجره ابر دلم می خواهد و آغوش خیس با تو بودن را .(همان ، 52 )









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن